اروپا، تاجر ایرانی را شگفت‌زده کرد

سفر به اروپا برای حاج محمدحسین امین‌الضرب، تجربه‌ای شگفت‌انگیز بود. او با مشاهده وضعیت پویای ‌این کشورها و مقایسه آن با کشورش بیش از پیش اندوهگین شد. در بخش سوم از خاطرات‌این تاجر‌ایرانی که از ویژه نامه «ریشه‌های رشد شاخه‌های شکوفایی» انتخاب شده است؛ توصیف اروپای قرن ۱۹ میلادی را از زبان امین‌الضرب می‌خوانیم. در نامه‌ای دیگر که به امین‌السلطان می‌نویسد، می‌گوید: «از برلین الی‌الآخر خاک بلجیک(بلژیک) کارخانه است از بس کارخانه‌ها متصل به کارخانه است مثل این می‌باشد که یک کارخانه یکپارچه است، می‌گویند پیش فرنگستان (احتمالا منظور وی بقیه اروپای غربی است) هیچ است. دیروز مخصوصا در کارخانه بلورسازی و تفنگ‌سازی رفتم، مبهوت و بی‌هوش برگشتم. در کارخانه شمن دوفرسازی رفتم، یک کارخانه ۱۱,۰۰۰ عمله دارد هیچ یک مجال این را ندارد نگاه آن طرف کند، نظم کار را این طور قرار داده و تمام مردم ایران بیکار مانده از گرسنگی و برهنگی مرده و خواهند مرد... منافع زراعت و صنعت ایران به قدر کارخانه شمن دوفرسازی بلجیک نمی‌شود.»

امین‌الضرب همچنین بر خود فرض می‌دانست که علاوه بر صنعت، اشتغال و بازرگانی، وضعیت سفیران و کارداران ایران را در خارج از کشور نیز به امین‌السلطان گزارش کند. در توضیح عملکرد سفیران، او نخست، روشی را بررسی می‌کند که از راه آن، سفیران پرستیژ کشورشان را حفظ می‌کنند. در این زمینه، بالاترین نمره به میرزارضاخان مویدالسلطان- نخستین نماینده دیپلماتیک ایران در آلمان- داده شد. امین‌الضرب خانه، اثاثیه و کالسکه‌های او را با الگوی سلیقه و ظرافت می‌داند که با سفیران دیگر کشورها قابل مقایسه است. او تاکید می‌کند که میرزا رضاخان می‌توانست خود را در دولت بیسمارک جای دهد و روابطی را با اطرافیان بیسمارک و دربار برقرار کرده است که در میان آنها به ویژه می‌توان به وارث تاج و تخت سلطنت اشاره کرد.

در توضیح بیشتر روابط میرزاخان، امین‌الضرب یک میهمانی شام را در سفارت تعریف می‌کند که در آن امین‌الضرب نیز دعوت بود. جالب است که سفیر در تهیه لیست ارائه شده از میهمانان، از زنان آغاز می‌کند. این باید نخستین میهمانی شام باشد که او در آن دعوت شده و زنان بی‌حجاب در آن حاضرند. گر چه این احتمالا یک داستان است و تجربه‌ای غیرمعمول برای او، اما امین‌الضرب در نامه‌اش بیشتر به مهم بودن آن زنان توجه می‌کند تا نشست و برخاست آزادانه زنان با مردان. او یکی از زنان را همسر وزیر دربار معرفی می‌کند و دیگری را خواهر او. در پایان میهمانی شام، میهمانان پای می‌فشرند که امین‌الضرب را سوار کالسکه خویش کنند و این امر را نشانه‌ای مضاعف می‌داند بر اهمیت روابطی که میرزارضاخان با جمع برقرار کرده بود. فرد دیگری که ستایش شده، میرزارضاخان دانش معین‌الوزرا، کنسول ارشد ایران در تفلیس است. علت ستایش امین‌الضرب از او مخالفتش با فرستاده فوق‌العاده دولت ایران به سن پترزبورگ، سید محمودخان علاء الملک بود. فرستاده فوق‌العاده در اتاق‌هایی بد در بدترین بخش شهر اقامت گزید و نشانه خفت‌آور و ننگینی برای ایران ایجاد کرد. هر سه نفری که امین‌الضرب نام برد، دیپلمات‌های مهم آن دوره بودند و نمایندگی ایران را در کشورهای مختلف بر عهده داشتند. پاریس، گوهر پایتخت‌های اروپایی، باید بی‌همتاترین تجربه برای امین‌الضرب بوده باشد. اگر چه او مناظر عجیب و ناشناخته بسیاری را در امپراتوری عثمانی طی سفر حج و در مسکو، ورشو، برلین و بلژیک در راه پاریس دیده بود، هیچ یک نتوانست او را برای دیدار از شهر مجلل و باشکوه پاریس و مقایسه آن با وضع کشورش آماده کند. نه تنها الگوی زندگی فرانسه بلکه نهادهایی که نیازهای این شیوه زندگی را برآورده می‌ساختند، مورد علاقه او بود. او دریافت که اینها توانایی بر عهده گرفتن کارکردهایی را داشتند که برای موجودیت دموکراسی از یک سو و تضمین امنیت دارایی‌ها از سوی دیگر - که موجودیت شرکت‌های خصوصی را تشویق می‌کرد - ضروری بود.

مقایسه وضعیت پویای فرانسه با وضعیت ایستا و راکد ایران او را بی‌نهایت اندوهگین کرد. در نامه‌اش به تاریخ ۱۱ ذی‌القعده ۱۳۰۵/۲۰ جولای ۱۸۸۷ به امین‌السلطان می‌نویسد: «از غصه، شب و روز در این پاریس که جای هیچ گونه غصه نیست، مثل الاغ بر گل مانده‌ام، از چشم‌هایم خون برون می‌آید. وا...‌العظیم، شب و روزی نیست که در وقت نماز بی‌اختیار گریه و زاری و توبه و انابه نکنم. وضعیت این مملکت و مردم را می‌بینم و وضع آنجا را می‌بینم، دیوانه می‌شوم.» در نامه دیگر برخی از اوضاعی را که موجب حیرت و شگفتی او شده‌اند، شرح می‌دهد: «علم اینها را به کار واداشته است و علم آنها از روی توجه است و مجلس وزرا و عقلای آنها را به طوری مجبور کرده‌اند که احدی نمی‌تواند غرض به خرج بدهد یا مداخله کند. نوشته‌های تاجر و بقال و کفش‌دوز و وزیر و سایرین، تمام بدون تعلل و تعطیل اجرا می‌شود. هر کس راه خود را و تفکر خود را می‌داند، کسی را زهره دزدی و تقلبی و خیال بدی نیست... یکصد و ده هزار درشکه کرایه در این مملکت توی کوچه‌ها و بازارها حرکت می‌کند غیر از مخصوص مردم و غیر راه‌آهن، کوچه‌ها از لندن و ینگه دنیا و برلین و روسیه و اتریش، هر ساعت راه‌آهن وارد می‌شود و مسافر و مال‌التجاره می‌آورد و از آن طرف می‌برد. صدا از احدی بلند نیست، کسی نمی‌فهمد چه آمد، چه رفت، چه شد. نمی‌دانم چه قانون و قواعد گذشته است. تمام ایران به قدر پاریس جمعیت ندارد و همه دولت پرست هستند. حکمات دولت را به گوش و جان و دل اجرا می‌کنند و مطیع هستند. سبب اینکه کارها این طور شده است همه در فکر این هستند که از همدیگر بیرون بیاورند ملک خوب و منال خوب هر کس دارد، مال آنها باشد.»او در تشریح منافع بانک برای اقتصاد ملی کشور به اهمیت اسکناس در برابر سکه و انجام مبادلات، اعتبارات و سرمایه‌گذاری‌ها در بخش خصوصی و دولتی به واسطه اسکناسی که دولت به وسیله بانک مرکزی پذیرفته است، اشاره می‌کند. باید یادآوری کرد که امین‌الضرب مدت‌ها پیش از سفر اروپایی‌اش در سال ۱۸۷۸ تشکیل یک بانک مرکزی را به شاه پیشنهاد کرده بود. با این حال بیش از آن یکدلی و جدیت و فعالیت منظم و اشتغال مردم بود که توجه او را جلب کرد. او می‌گوید: «تمام مردم اروپا یکپارچه‌اند و متحد به یکدیگر هستند. اعلی، ادنی، فقیر و غنی، حتی سگ‌ها متحدا مشغول کار هستند و کار می‌کنند و هر یک صبح و روز و شب در هر ساعت تکلیف معین و مشخص دارند. زارعان در ساعت مشخص باید حکما زراعت خود را بکنند.»