تاریخ جهان- ریچارد نیکسون و نفت پساز جنگ
آمریکا از چاههای نفت خود را بالا کشید
ریچارد نیکسون سیاستمدار و سیوهفتمین رییس جمهورایالات متحده آمریکا بود. نیکسون در انتخابات سال ۱۹۶۸ در یکی از نزدیکترین رقابتهای تاریخ انتخابات آمریکا به ریاست جمهوری انتخاب شد و در سال ۱۹۷۲ با اختلاف بیشتری برنده شد. اما دوره دوم ریاست جمهوری او با رسوایی واترگیت روبهرو شد و او را مجبور به استعفا کرد. هر یک از روسای جمهور آمریکا در سیاست خارجی خود به خصوص در خاورمیانه به دنبال تهیه پایگاههای دفاعی، نظامی، اقتصادی،... بودند. نیکسون در دوران ریاست جمهوریاش سعی داشت ایران را با توجه به موقعیت استراتژیکش به صورت ژاندارم منطقه دربیاورد. آنچه میخوانید بخش اول از گزیده کتاب «جنگ حقیقی» تالیف نیکسون است که مقوله نفت را از مهمترین مسائل زمان حاضر برشمرده و افت قدرت بریتانیا در مقابلایالات متحده را بر اساس آن ارزیابی کرده است.
***
رویدادها و حوادث خلیج فارس به طور چشمگیر و خیرهکنندهای نمایشگر این واقعیت است که چگونه ممکن است در مناطق دورافتاده و بیاهمیتی بحرانهای بسیار قابل توجه و مهمی به وقوع پیوندد یعنی همین که چشم باز کرده و به اطراف مینگریم ناگهان منطقهای از جهان را مشاهده میکنیم که شهرتی افسانهای پیدا کرده و امروز سرنوشت و آتیه جهان را در دستها یا بهتر بگوییم در میان ماسههای روان خود گرفته است.
تاریخ خلیج فارس به هزاران سال قبل یعنی به دوران اولیه شروع تمدن غرب بازمیگردد. روابط بسیار پیچیده و غالبا سخت و ناهنجار فیمابین فرهنگها و مذاهب گوناگون این منطقه قرنهای متمادی را پشت سر گذاشته تا به صورت فعلی منتهی گردیده است ولی اهمیت استراتژیک این منطقه از جهان را در حال حاضر میتوان متکی بر دو عامل اصلی دانست. اول موقعیت جغرافیایی و سپس منابع و ذخایر نفت.
در دوران حاضر قدرت نظامی و اقتصادی هر کشور بستگی و ارتباط کامل به نفت دارد. در نتیجه منطقه خلیج فارس در دو دهه پایان قرن حاضر منبع و منشا تمام حوادث طوفانزا خواهد بود. هرگاه اتحاد شوروی قدرت بستن شیرهای نفت خاورمیانه را به دست آورد مسلما قدرت به زانو در آوردن تعداد زیادی از ممالک صنعتی غرب را نیز خواهد داشت. برای نیل به این مقصود به هیچ وجه سلطه و استیلای بر ممالک منطقه مذکور مشابه اشغال خاک افغانستان ضرورتی ندارد بلکه شورویها با توسل به طرق دیگر از قبیل فشارهای سیاسی خارجی یا ایجاد شورش و طغیانهای داخلی به سهولت قادر خواهند بود که غرب را از این منابع محروم نمایند.
قدر مسلم این است که شوروی به این مساله وقوف کامل دارد. آندره ساخاروف فیزیکدان مشهور و یکی از ناراضیان شوروی خاطرهای از کنفرانس سال ۱۹۵۵ را که به وسیله یکی از مقامات بلندپایه شوروی در کاخ کرملین ترتیب یافته به این شرح نقل مینماید که مقام عالیرتبه شوروی هدف درازمدت سیاست شوروی را در منطقه خاورمیانه اینطور بیان مینمود: استفاده و بهرهوری از ناسیونالیسم اعراب به منظور ایجاد موانع و مشکلات برای دولتهای غرب در راه تحصیل مواد نفتی و در نتیجه اعمال نفوذ در آن ممالک و این مساله مربوط به ۱۸ سال قبل از تحریم نفتی اعراب یعنی به سال ۱۹۷۳ میباشد.در قرن بیست و یکم منابع مختلف انرژی از قبیل نیروی هستهای، انرژی خورشیدی، حرارت حاصل از اعمال زمین و سایر منابع انرژیزا با توسعه و گسترش طرق بهرهوری از این منابع احتمالا پاسخگوی پارهای از نیازهای بشری خواهد بود ولی در حال حاضر ما در دوران و عصر نفت زندگی میکنیم و لذا در چندین ده سال آینده منطقه خلیجفارس از اهمیت استراتژیک بسیار شگرفی برخوردار خواهد بود. به این عبارت که یکی از مناطق پرآشوب و بیثبات و ناآرام که به ویژه در معرض شدیدترین تهدیدهای توام با مخاطره میباشد و در عین حال به صورت حیاتیترین مراکز جهانی مورد توجه قرار گرفته است همانا منطقه خلیج فارس خواهد بود.در دوران شکوفایی صنعتی، عامل انرژی و سوخت به مثابه خون و تغذیهکننده سیستم اقتصادی بوده و قدرت اقتصادی به نوبه خود زیربنا و پایه قدرت نظامی است. کشور بریتانیای کبیر در قرن نوزدهم بزرگترین قدرت صنعتی جهان محسوب میگردید و در نتیجه اولین قدرت سیاسی و نظامی نیز شناخته میشد. کشور مزبور را میتوان در حقیقت جزیرهای مستقر بر روی منابع عظیم زغالسنگ دانست و از آنجا که در قرن نوزدهم زغالسنگ تنها نیروی محرکه انقلاب صنعتی به شمار میرفت، لذا این کشور به صورت قابل توجهی از دنیای زمان خود جلو افتاده بود.
به موازات اینکه زغالسنگ و نیروی محرکه حاصل از آن جای خود را به نفت میداد. بریتانیایکبیر یعنی اولین قدرت بزرگ جهانی زغالسنگ جای خود را به کشور ایالات متحده آمریکا یعنی اولین قدرت بزرگ جهانی نفت واگذار نمود. نخستین چاه نفت در سال ۱۸۵۹ در ناحیه تیتوسویل از ایالت پنسیلوانیای آمریکا حفر شد - کمپانی استاندارد اویل تراست ژان دی در واقع مانند اوپک زمان خود بود - در این زمان کشور ایالات متحده آمریکا بزرگترین صادرکننده نفت جهانی شناخته میشد.
یکی از علل اختراع و پیدایش اتومبیل، استفاده از انرژی نفت بود که بعدا سبب اختراع هواپیما، کشتی، تانک و کامیون برای استفاده در جنگهای قرن بیستم شد ماحصل آنکه، دسترسی به منابع نفت از ضروریات و الزامات اولیه نظامی شد. در جریان جنگ بینالمللی اول ژرژ کلمانسو میگفت «نفت مانند خون ضروری است» و سپس مارشال فوش اخطار کرده بود «هرگاه نفت در اختیار نداشته باشیم قطعا در جنگ شکست میخوریم» و بعدها لرد کرزن گفته است «متفقین سوار بر موجی از نفت به سمت پیروزی پیش رفتهاند». در نخستین هفتههای جنگ مارشال ژوفر با اعزام نیروی نظامی به خطوط جبهه و به وسیله تاکسیهایی که در شهر پاریس جمعآوری و در اختیار ارتش درآمده بود موفق به فتح در جبهه مارن گردید.
در جنگ دوم جهانی و هنگامی که ژنرال ژرژ پاتن به سرعت از خاک فرانسه عبور میکرد کارشناسان و تکنیسینها در پشت سر او روزانه اقدام به نصب ۸۰ کیلومتر لوله نفت مینمودند. در جریان این جنگ یکی از برجستهترین مزایای استراتژیک متفقین عبارت از این بود که در حدود ۸۶ درصد منابع نفتی جهان را تحت کنترل و اختیار داشتند.
مساله نفت بعد از جنگ دوم جهانی
هنوز غرش توپهای دومین جنگ جهانی پایان نگرفته بود که استالین اولین تهاجم و یورش خود را به سمت خلیجفارس آغاز نمود. پس از اشغال مناطق شمالی ایران در دوران جنگ شورویها با ایجاد جمهوری مستقل آذربایجان و جمهوری خلق کرد که هر دو را تحت کنترل خود داشتند با کمال سرسختی علنا و بیشرمانه از تخلیه مناطق اشغالی ایران امتناع ورزیده و این امر را مشروط به تاسیس یک «کمپانی مشترک» نفت مابین شوروی و ایران قرار دادند. کمپانی مذکور باید برای بهرهبرداری منابع نفتی شمال ایران که تعداد ۵۱ درصد سهام آن به کشور شوروی متعلق باشد تاسیس گردد. سالها بعد هاری ترومن رییسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا چنین نوشته است:
کشور اتحاد شوروی با سرسختی در اشغال مناطق شمالی ایران اصرار میورزید، تا اینکه شخصا به اطلاع استالین رسانیدم که به فرماندهان نیروهای نظامی آمریکا یعنی نیروهای زمین و دریایی و هوایی دستور آمادهباش دادهام آنگاه استالین همان کاری را کرد که برای من مسلم بود یعنی ارتش خود را از شمال ایران فرا خواند.
ارسال نظر