ابریشم در دست امام‌قلی‌خان

ماکتی از امام‌قلی‌خان

پیروزی ایرانیان بر پرتغالی‌ها، حکومت هرمز و فارس را به‌خاندان الله‌وردی رساند. جزیره هرمز که از جمله بنادر مهم آن زمان بود به امام‌قلی‌خان رسید. در بخش چهارم از گزیده کتاب «غلامان خاصه، نخبگان نوخاسته دوران صفوی» جایگاه و نقش امام‌قلی‌خان در تجارت، به‌ویژه تجارت ابریشم بررسی می‌شود. خودداری انگلیسی‌ها از رقابت با قیمت پیشنهادی ارامنه آن سال دست‌شان را از ابریشم خالی گذاشت. دلا واله می‌نویسد قیمت گزاف محموله‌ای ۵۰ تومان که ارامنه برای ابریشم پرداختند تازه‌واردان را که از ۲/۴۲ تومان بالاتر نرفتند شکست داد. نامه‌ای به تاریخ ۱۶ اکتبر ۱۶۱۹ از چهار کارگزار کمپانی در اصفهان مؤید این ارقام و چیرگی کامل ارامنه بر بازار ابریشم است. انگلیسی‌ها ناکام از رابطه ویژه شاه با ارامنه گله‌مندند. آنها همین رابطه را با غلامان نیز می‌بینند و شاکی‌اند از اینکه «مقامات شاه» چون آنها زیر بار قیمت پیشنهادی ارامنه برای ابریشم نرفته‌اند قالی هم به آنها نفروخته‌اند. انگلیسی‌ها حدس می‌زنند که ارامنه از پیش با مقامات بر سر قیمت ابریشم زدوبندی کرده باشند. به گمان آنها شاه به ارامنه اجازه می‌دهد که بعد از برگشتنشان از بازار حلب پول ابریشم را بپردازند. چیزی که آنها نمی‌دانستند این بود که ارامنه به راستی امتیازاتی داشتند و شاه ابریشم‌اش را فقط به ‌آنها می‌داد. فرمانی در همان سال (۱۶۱۹)نشان می‌دهد که شاه به ارامنه اجازه می‌داد ابریشم را نسیه بخرند و پولش را بعد از اینکه با نقره اروپایی از حلب و بورسه برمی‌گشتند؛ بپردازند. به این سان با انحصار ابریشم، شاه تاجر عمده کشور شد و از قدرت اقتصادی خان‌های محلی کاست. صفویه از راه‌های دیگری نیز حاکمیت اقتصادی پیدا کرده بودند. اسنادی که ژان او‌بن بررسی کرده است نشان می‌دهد که خان‌ها علاوه بر ملک و املاک کسب‌و‌کاری هم داشته‌اند و حتی در تبریز خانواده‌های ثروتمند، صرافی هم می‌کرده‌ا ند. صفوی‌ها که اصلیت اردبیلی داشتند بسیاری از زمین‌های این ارباب‌ها را خریده و قدرت بلامنازعی پیدا کرده بودند. اما این سیاست خریداری زمین را نمی‌شد در سراسر ایران اجرا کرد. اکنون شاه عباس با تکیه بر ارامنه و غلامان به دنبال استیلای اقتصادی بود. در ۱۶۱۹ که او با مزایده فروش ابریشم‌اش به آنچه می‌خواست رسید، اراضی خاصه‌ای را به بازرگانان ارمنی جلفای نو بخشید. با این بخشش که در شوال ۱۰۲۸ (سپتامبر-اکتبر ۱۶۱۹) صورت گرفت تیول اراضی جلفای نو از آن بازرگانان شد.

کتاب فارسی مفقود و انحصار ابریشم شاه

افضل التواریخ، کتاب فارسی مفقودی که چارلز ملویل پیدایش کرد، متن فرمان دیگری را از آن زمان دربر دارد مربوط به انحصار ابریشمی که شاه در ۱۶۱۹/۱۰۲۸ وضع کرد. این فرمان که پیش از برگزاری مزایده صادر شده است بیش از پیش، پرده از روابط بین غلامان و شخص شاه و ارامنه تاجر ابریشم برمی‌دارد و سوءظن انگلیسی‌ها درباره مزایده را هم تایید می‌کند. فرمان مقرر می‌کند که هر مقدار ابریشم که در هر منطقه تولید می‌شود به «سرکار خاصه شریفه» فروخته شود. تاجری که سعی کند حتی یک من ابریشم بخرد توقیف و مجازات خواهد شد.

فرمان همایونی خطاب به غلامانی است که در ولایات گیلان و شیروان و گنجه و قره‌باغ و شهرهای تبریز و اردبیل وزیر یا حاکم‌اند. این مراکز محلی تولید و صدور ابریشم، متحدان مهمی برای حفظ انحصار ابریشم شاه بودند. در سند، قیمت محصول فصل بعد نیز تعیین می‌شود: هر خروار ابریشم (۲۹۰ کیلوگرم) به قیمت ۳۰ تومان تبریز از تولیدکنندگان خریداری خواهد شد. همچنین قید می‌شود که تجار آناتولی اگر خواستند ابریشم را بی‌واسطه بخرند باید ۴۶ تومان بپردازند، یعنی ۱۶ تومان بیشتر. این مبلغ اضافی از اهمیت عادت خرید تجار از عثمانیان خبر می‌دهد. مهم‌تر از همه، عمده تولید ابریشم منطقه به تاجران ثروتمند ارمنی و گرجی اختصاص پیدا می‌کند. ابریشم گیلان به موجب فرمانی به یک یهودی گرجی، خوجه لاله‌زار یهود، واگذار شد که اهل کاخت بود و او را با هزار خانوار دیگر از وطنش به فرح‌آباد کوچ داده بودند. ابریشم شیروان و قره‌باغ را به خوجه صفر و خوجه نظر در جلفای نو سپردند که هر دو از خاندان حاکم شافراز بودند. اما جالب‌تر آنکه این فرمان شاه در ۱۶۱۹ ارتباط آشکاری بین کلانتر و حاکم جلفای نو یعنی خوجه نظر و کارگزار ابریشم شاه یعنی محب‌علی‌بیگ برقرار می‌کند. خوجه نظر در مقام رییس شبکه کاملا متشکل تجار ارمنی به استخدام عده بسیاری کارگزار با ۴ درصد کارمزد برای سفر و فروش ابریشم در اروپا و امپراتوری عثمانی مبادرت کرد.

فرمان قید می‌کند که ارامنه باید ابریشم سهم خود را به «دارالسلطنه استانبول» بفروشند و مبلغ حاصله را به خوجه نظر که خزانه‌دار شاه است بپردازند. مقرر می‌شود که سپس خوجه نظر با این پول منسوجات رنگی، زربفت و ترکی بخرد و سود حاصل از فروش آنها را برای محب‌علی‌بیگ به اصفهان بفرستد. پیش‌تر گفتیم که محب‌علی‌لله از غلامان بود و نفوذ سیاسی‌اش از حرم‌خانه بسیار فراتر می‌رفت. تجارت ابریشم شاه زیر نظر او بود و دلا‌و‌اله او را خزانه‌دار و کارگزار ابریشم شاه معرفی می‌کند. سیاح ایتالیایی می‌نویسد که محب‌علی‌بیگ ثروتی به هم رسانده بود و از شاه اجازه داشت که تجارت ابریشم را به صلاحدید خود اداره کند. از عواید نقره‌ای که خوجه نظر به او می‌داد، یک شانزدهم‌اش قانونا به خود او تعلق می‌گرفت. با این همه، ویسنیخ کارگزار هلندی شاغل در ایران می‌گوید که انحصار تجارت ابریشم شاه کامل نبود و تولیدکنندگان ابریشم مقداری از آن را پنهان می‌کردند و مخفیانه در خارج می‌فروختند. البته اگر تقلب در فروش این کالای گرانبها صورت نمی‌گرفت عجیب بود، اما همین نکته موجب شده است که کسانی ادعا کنند انحصار ابریشم اصولا اعمال نمی‌شد.

غلامان و تصرف جزیره هرمز

علاقه به بازپس‌گیری جزیره هرمز از پرتغالی‌ها و نیاز به نیروی دریایی برای کشور علت برقراری رابطه شاه عباس اول با کمپانی هند شرقی به‌رغم رابطه تجار رسمی او با ارامنه بود. با پیروزی ایرانیان بر پرتغالی‌ها در ۱۶۲۲ حکومت هرمز و فارس به خاندان الله‌وردی خان سپهسالار سپرده شد. جزیره هرمز را که مرکز تجاری مهمی بود پسرش امام‌قلی‌خان که او نیز مقام سپهسالاری یافت از پرتغالی‌ها پس گرفت. بندرعباس بندر تجارتی اصلی کشور برای صدور ابریشم و داد و ستد با هندوستان شد. امام‌قلی‌خان از دو جنبه نقش مهمی در تجارت ابریشم شاه ایفا کرد. از یک سو چون حاکم فارس و جارون (هرمز) شد با تسهیل حمل و نقل دریایی ابریشم و نقره به ارامنه یاری رساند و از سوی دیگر واسطه‌ای بین شاه و بازرگانان انگلیسی شد.

امام‌قلی‌خان در مقام امیرالامرای فارس به انگلیسی‌ها کمک می‌کرد تا ابریشمی را که در اصفهان می‌خریدند زودتر به بندرعباس برسانند و از پرداخت مالیات راهداری هم معافشان کرده بود. همچنین او نقش واسطه را در گفت‌وگوهای بین شاه، انگلیسی‌ها و ملایم بیگ ملک‌التجار اصفهان داشت. بلافاصله بعد از سقوط هرمز، نخستین امتیازات تجاری که امام‌قلی‌خان به کمپانی هند شرقی هلند داد مورد تایید شاه قرار گرفت. پس این غلام‌زاده حاکم فارس با رضایت شاه مالیات می‌بست. بندرعباس اهمیت خود را حفظ کرد تا اینکه در عهد شاه عباس دوم به سبب اهمیتی که بصره در صدور نقره به هند پیدا کرد در سایه آن قرار گرفت. پس از ۱۶۴۰ انگلیسی‌ها صدور ابریشم را متوقف کردند و با اینکه هلندی‌ها تازه از ۱۶۲۳ صدور ابریشم را آغاز کرده بودند تجارت آنها اهمیت بیشتری پیدا کرد.