ایران باستان
تفاهم ۲۰۰ ساله ملتها بر یک امپراتوری جهانی
میراث فاتحان بزرگ اغلب با مرگ ایشان پایان مییابد. اسکندر، چنگیز، تیمور، هانیبال،... بزرگانی بودند که سرزمینی به وسعت تقریبی جهان را به شمشیر گشودند، اما فتوحاتشان به همان سرعت که گرد آمده بود، از هم پاشید.
علی موقر
میراث فاتحان بزرگ اغلب با مرگ ایشان پایان مییابد. اسکندر، چنگیز، تیمور، هانیبال،... بزرگانی بودند که سرزمینی به وسعت تقریبی جهان را به شمشیر گشودند، اما فتوحاتشان به همان سرعت که گرد آمده بود، از هم پاشید. در حافظه تاریخی جهان، پارسها را نیز باید در زمره فاتحان بزرگ گنجاند؛ جنگجویان بیابانگردی که از استپهای جنوب روسیه به سرزمینهای پایین سرایز شدند، مظاهر تمدن را پذیرفتند و با همان شمشیر و اسب، بنیادهای یک پادشاهی جهانی را بنا نهادند؛ میراثی که اینبار از دست نرفت.
پس از عصر یخبندان و اسکان بشر در منطقه حاصلخیز هلال سبز، بزرگترین ابتکار بشر یعنی کشاورزی به ظهور رسید. با گذشت زمان، فنون جوامع بشری در امر کشاورزی نیز پیشرفتهتر شد تا نهایتا به تولید مازاد بر مصرف انجامید. محصول مازاد جامعه را اما میشد با محصولات مازاد جامعهای دیگر مبادله کرد. پدیدهای که منجر به شکلگیری تجارت در بین جوامع شد. تجارت در دل خود نیاز به تجارت را پروراند، تجارت، سلیقه و ذائقه ملتها را متنوعتر کرد و نیازهایشان را نیز بیشتر. اغراق نخواهد بود اگر که تجارت را یکی از اصلیترین عواملی که تاریخ بشر را رقم زده است، بدانیم.
مهاجرت نژادی که عموما آریایی نامیده میشوند در این دوره تاریخی روی داد. دولتشهرهای بزرگ مانند شوش، بابل، لیدی، فینیقیه، مصر و... در اوج شکوفایی بودند و تجارت بین آنها رواج داشت. نقطه عطف این دوران را میتوان استعمال سکه دانست. سکه کوچک سیمین در قرن هفتم قبل از میلاد به وجود آمد و دستگاه حقیقی مسکوکات مرکب از طلا و نقره، در زمان کروزوس شاه لیدی رایج شد. تبدیل تجارت از گونه ابتدایی کالا به کالا تا نوع شکل یافته و استاندارد داد و ستد با سکه تحول عظیمی در دنیای اقتصاد بود. همین زمان مصادف است با ظهور و بروز پارسها در منطقه و آغاز فتوحات کوروش. بعد از قتل کروزوس و فتح لیدی به دست کوروش، پارسها با سکه آشنا شدند اما استعمال آن توسط داریوش در سراسر شاهنشاهی پذیرفته شد. پس از آن او به منظور یکپارچگی، سهولت و نیز بسط سلطه سیاسی سعی کرد تا سکه های شاهی «دریک» را در قلمرو خودش که از هند تا یونان را شامل میشد، رواج دهد. جهان آن زمان نیازمند تجارت بود و فاتحان جدید توانستند این مهم را درک کنند و در راستای تسهیل آن بکوشند. ساخت جادههای سراسری که تحت حمایت و مدیریت یک حکومت واحد اداره شود، اولین هدیه شاهان هخامنشی به ملتهای تابعه بود. جادههای سراسری که شرق و غرب شاهنشاهی را به هم متصل میکرد، علاوه بر امنیت، سرعت حمل و نقل را نیز تامین میکرد. سنگفرش کردن مسیرهای نرم جاده، ایجاد شیارهای رد چرخ برای وسایل نقلیه چرخدار در جادهها و اختراع کفشک برای اسبها تجارت زمینی را گسترش داد. راههای آبی دره سند تا نیل و تنگه هرمز تا ستونهای هرکولوس (جبلالطارق) نیز مسیر شناخته شده دیگری بود که کشتیهای با ظرفیت دویست تنی در آن تردد میکردند. همکاری برای رشد اقتصاد و بهبود تجارت، موقعیت برد- برد را در آن عصر برای ملتها رقم زد. قلع سیستان، آهن قفقاز و نقره و مس کرمان به عنوان مواد خام به غرب امپراطوری میرفت و شمشیر ایونی و سپرهای آتیکی از از غرب به شرق میرفت. ماهی نمکسود خلیجفارس، انگشتر و عنبر شمال، منسوجات قرنطی، لاجورد عیلام، فیروزه خراسان و... در مرزهای شاهنشاهی جابهجا میشد. این مبادلات صرفا در رفت و آمد محصولات خلاصه نمیشد. در همین دوره انگور در دمشق، پسته در حلب، فندق در یونان، کنجد در مصر و برنج در بینالنهرین کشت شد. داریوش شخصا به کاشت درختان جدید و پراکندن انواع گونهها علاقهمند بود. در نامه باز مانده از او خطاب به گداتس مبنی بر کشت درختان شرقی در آسیای صغیر مینویسد: «من نیت شما را در بهبود بخشیدن زمینها به وسیله انتقال و کاشت درختان میوهدار در آن سوی فرات تقدیر میکنم...» پایین آمدن قیمتهای رقابتی محصولات و بالا رفتن سطح رفاه باعث شد تا از زمان تاسیس شاهنشاهی بزرگ، جهان در عصر اقتصادی مساعدی قدم بگذارد. روابط تجاری بین جاهایی که سابقا وجود نداشت برقرار شده بود. نیاز به محصول و بازار، نرخ بهره را بالا برد. بهای زمین پایین آمد. سطح رفاه عمومی بالا رفت. بازار نوظهور لوازم زینتی و اشیای تجملی نیز جای خود را در مبادلات تجاری پیدا کرد.گرد آمدن ملتهایی چنین متنوع و با پیشینه تاریخی و تمدنی غنیتر از پارسیان زیر بیرق این حاکمان جدید را میتوان مدیون تدابیر مدیریتی آنها جهت تسهیل تجارت و اقتصاد آزاد برای ملل تابعه دانست. تنها زور شمشیر یا تدابیر فرهنگی نمیتواند قلمروی به وسعت تقریبی جهان آن زمان را نزدیک به دویست سال به شکل یکپارچه و واحد حفظ کند. آنچه مسلم است یک تفاهم یا
خرد جمعی بین ملتها بر بقای شاه وجود داشت؛ تفاهمی که پایههای آن بر منافع اقتصادی بنا نهاده شده بود.
ارسال نظر