جنبش تنباکو از زبان پزشک ناصرالدین شاه

بخش نخست

استخدام متخصصان فرانسوی، انگلیسی و روسی در دوره قاجار یک رویه شده بود. این اقدام به ویژه درباره استخدام پزشک مخصوص عادت ثابت شاهان قاجار بود. ناصرالدین شاه یک فرانسوی به نام فوریه را به مدت چندین سال در سفر و حضر به عنوان پزشک با خود همراه کرده بود. این پزشک فرانسوی در دورانی که جنبش تنباکو در دوران ناصرالدین شاه در جریان بود در ایران بود و دیده‌ها و شنیده‌هایش را نوشته که در چند شماره می‌خوانید.

***

امتیازی برای انحصار دخانیات که بر اثر آن ممکن است ایران را به انقلاب بکشاند به شرکتی انگلیسی واگذار گردیده است.این امتیاز تحت پانزده ماده تنظیم شده و تمام موارد آن به نفع امتیاز گیرندگان است و دولت ایران در مقابل مبلغی جزئی یعنی ۰۰۰/۱۵ لیره در سال حق استفاده از دخانیات مملکت را به آن شرکت داده و ماده اول امتیازنامه که ظاهری فریبنده دارد چنین می‌گوید که این مبلغ را شرکت چه نفع ببرد چه ضرر در آخر هر شش ماهه اول از سال خواهد پرداخت.اگرچه شرکت به موجب ماده سوم متعهد است که ربع عایدی خالص خود را به صندوق دولت ایران واگذارد و به موجب ماده هفتم مقید شده که آنچه عوارض به دخانیات تعلق می‌گیرد تسلیم دولت کند ولی ماده دوم مصرح است که؛ «صاحبان امتیاز برای تشخیص مقدار توتون و تنباکوی محصول ایران و گرفتن اطلاعاتی در این باب حق دارند که با صاحبان توتون و تنباکو داخل گفت‌وگو شوند و دولت شاهنشاهی ایران باید به مامورین خود در محل دستور دهد که وسایل تسهیل این کار را از طریق زراعت‌کنندگان مواد دخانی فراهم کنند. فقط صاحبان امتیاز می‌توانند که برای فروش توتون و تنباکو و سیگارت و سیگار و توتون انفیه جواز کتبی صادر کنند، غیر از ایشان احدی این حق را ندارد و نخواهد داشت. کسانی که حالیه به خرده‌فروشی توتون و تنباکو مشغولند می‌توانند به شغل خود ادامه دهند به شرط آنکه کمپانی به ایشان اجازه بدهد.»

برای آنکه معلوم شود که انگلیس‌ها با ما در خارج چگونه معامله می‌کنند من ماده چهاردهم این امتیاز را ذیلا نقل می‌کنم:

«در صورتی که بین دولت ایران و صاحبان امتیاز اختلافی بروز کند حل آن در عهده حکمی که طرفین معین کنند گذاشته خواهد شد.

اگر دو طرف در باب انتخاب حکم نتوانند اتفاق رای حاصل کنند برای حل اختلاف باید به یکی از سفرای آمریکا یا آلمان یا اطریش مقیم تهران مراجعه کرد و رای آن سفیر قاطع خواهد بود».

این عمل یعنی کنار زدن وزیر مختار فرانسه توسط انگلیس‌ها امری استثنائی نیست بلکه سیره جاریه ایشان در معامله با ما در همه جا به همین شکل است.

ماده پانزدهم یعنی ماده آخر این قرارداد چنین است:

«امتیاز حاضره که در دو نسخه تنظیم شده به امضای اعلیحضرت پادشاه ایران موشح و توسط وزیر امور خارجه تصدیق و بین دولت ایران و میجرتالبوت مبادله شده و نسخه فارسی آن معتبر است».

این قرارنامه دور و دراز به تاریخ رجب ۱۳۰۷ (مطابق ۲۱ مارس ۱۸۷۰)است و آن را سفارت بریتانیای کبیر مهر و سرولف امضا کرده است.شرکت انگلیسی این امتیاز را با دادن رشوه‌هایی گزاف که به دو میلیون لیره بالغ می‌شود گرفته و حق این است که تحصیل آن به این خرج می‌ارزیده است.یک اردو از رعایای انگلیس و کارگران شرکت چه شرقی چه انگلیسی از هر طرف به ایران ریختند زیرا که لقمه چرب و نرمی پیدا شده بود و رسیدن به آن به رنج و خرج سفر می‌ارزید.

طولی نکشید که ورود این همه انگلیسی به ایران تولید سروصدا کرد و آثار آن نمایان گردید به این معنی که در شهرهای بزرگ فریاد و اعتراض مردم بلند شد حتی گفته می‌شود که در بعضی نقاط مثل یزد کار به شورش نیز کشیده. در تهران نیز حال طغیان ظاهر است و دولت دست به کار توقیف عده‌ای زده و همین عمل اضطراب و وحشت عامه را دوچندان کرده است.

موقعی که شاه به ییلاق حرکت نمود حال به‌این منوال بود و آثاری هم وجود نداشت که موجب اطمینان خاطر او باشد. آتش خاموش نشده بود و در زیر خاکستر در انتظار شعله کشیدن نهفته می‌زیست.

این مساله مبتلی به هر ایرانی بود؛ زیرا که کمتر کسی است در این مملکت از زن گرفته تا مرد که دخانیات استعمال نکند. در هر خانه که قدم بگذارید قلیون نیز مثل چای و قهوه به شما تعارف می‌شود. هیچ ایرانی متعینی نیست که در سفر قلیون‌دار خود را با اسبی که قلیون و تنباکودان و دو منقل پر از آتش بر آن بسته‌اند، همراه خود نبرد.

می‌گویند که سلسله جنبان این نهضت مخالف، روحانیون‌اند و کسی که به ایشان دستور این کار را داده رییس روحانیون کربلاست. این امر تعجبی ندارد؛ زیرا که کمتر فرصتی بهتر از این برای علمداری از نهضتی عمومی به دست روحانیون خواهد افتاد.

آیا انگشت دولت روسیه در این کار مداخله ندارد؟ به تصور من دولت روسیه هرگز نمی‌تواند در امری که موجب استیلای بدون مقدمه انگلیس بر ایران باشد، بیکار بنشیند. ممکن است که این دولت در مقابل استیلای انگلیس بر بعضی از نواحی جنوبی سکوت اختیار کند؛ اما به بسط دامنه سلطه انگلیس به نواحی شمالی که از تبریز تا مشهد ممتد است یعنی آذربایجان و گیلان و مازندران و خراسان که مجاور سرحدات روسیه‌اند، هرگز رضا نخواهد داد.

۱۲ اوت ۱۸۹۱= ۱۴ محرم ۱۳۰۹

در تبریز مردم اعلانات شرکت را از دیوارها کنده و به جای آنها اعلامیه‌های انقلابی چسبانده‌اند. امیر نظام که با ولیعهد در باب سرکوبی شورشیان اختلاف نظر حاصل کرده چنانکه گفته می‌شود از پیشکاری آذربایجان استعفا داده و شاه امین حضور را با دستورهایی مخصوص مامور تبریز کرده است.

۳۰ اوت= ۲۵ محرم

مردم تبریز مستدعیات خود را به شاه تلگراف کرده و به او خاطرنشان ساخته‌اند که از واگذاشتن منافع مسلمین به عیسویان که مخالف قرآن است، خودداری نماید و اگر این تقاضا مورد قبول نیابد، خود با اسلحه از حقوق حقه خویش دفاع خواهند کرد.

امیرنظام ظاهرا از ترس صدمه‌ای که ممکن بوده است به خاندان او وارد آید آنها را به باسمنج که قنسول روس معمولا ایام تابستان را به آنجا می‌رود و حالیه نیز آنجاست فرستاده.

۲ سپتامبر = ۲۷ محرم

از دیروز تا به حال لاینقطع وزرا با تبریز مخابرات تلگرافی حضوری دارند. تا آنجا که حتی به مامورین سیاسی خارجه نیز برای ارتباط با تبریز فرصتی داده نشده.وزیر مختار ما مترجم خود را برای تحصیل خبر به اینجا فرستاده بود؛ ولی چون هم کارها در هیات وزرا می‌گذرد و کسی هم بر اسرار آن اطلاعی نمی‌یابد، هیچ‌کس نتوانست که به او خبری بدهد.

امین‌السلطان و سفیر انگلیس ساعت‌های متوالی با هم نجوا می‌کنند، شاه مشیرالدوله را پیش وزیر مختار روس فرستاده است؛ اما از این گفت‌وگوها و این ماموریت محرمانه کسی خبری به دست نیاورده است.

۴ سپتامبر= ۲۹ محرم

امروز معلوم شد که در تبریز از چند روز قبل جمعیتی جلوی عمارت ولیعهد اجتماع کرده و با تهدید و به سختی رعایت احکام قرآنی را مطالبه می‌کنند. چون دولت می‌ترسد که این مردم از قول به فعل بپردازند از سفیر روس خواسته است که دولت روسیه در کار تبریز مداخله کند. شاه چون می‌بیند که روس‌ها اصراری در لغو امتیاز دخانیات و انگلیس‌ها سماجت در حفظ آن دارند سخت پریشان خاطر شده است. در ابتدا می‌خواست که قشون به تبریز بفرستد و مردم شورشی را سرکوبی کند لیکن به این علت که دولت روسیه وعده میانجی‌گری داده از این تصمیم برگشته و به کار بردن وسایل مسالمت‌آمیز را علی‌العجاله ترجیح داده است.

۵ سپتامبر=۳۰ محرم

روس‌ها که تا این درجه پیشرفت و بر انگلیس‌ها تفوق حاصل کرده‌اند، نمی‌خواهند دنباله کار را نتیجه نگرفته رها کنند؛ به همین جهت اصراری در الغای امتیاز دارند. شاه هم با اینکه انگلیس‌ها در صورت لغو امتیاز ادعای چندین میلیون خسارت برای شرکت کرده‌اند ناچار به مقاومت در مقابل ایشان شده حتی به وزیر مختار روس اجازه داده است که به قنسول روسیه در تبریز تلگراف کند که امتیاز به محض اینکه ترتیب کار خسارات شرکت داده شود لغو خواهد شد، به ولیعهد هم تلگرافی به همین مضمون کرده و همان باعث تسکین و تفرق مردم تبریز شده است.

۱۸ سپتامبر = ۱۳ صفر

ایام دولت ایران این اوقات در مذاکرات با انگلیس‌ها و روس‌ها می‌گذرد و هر دو طرف پیشنهادهایی می‌دهند که چون هیچ‌کدام خالی از نظر و غرض نیست و دولت ایران به همین علت نمی‌تواند آنها را بپذیرد، بلااثر می‌ماند.

شاه شاید هم به خطا امیدوار است که با گذراندن وقت به این کار سروصورتی بدهد و از همین نظر است که به شوق تمام پیشنهادهای شرکت را در باب تبدیل کارکنان انگلیسی‌ خود در آذربایجان به کارکنان ایرانی چون این کار چهارماهی طول می‌کشد، پذیرفته لیکن باید گفت که شاه بدون آنکه توجهی به روحیه مردم کرده باشد این نقشه را تعقیب می‌کند چه مردم با اینکه درست از احوال اینجا اطلاعی ندارند؛ اما به مقاصد شاه پی برده و فورا به مخالفت با آن قیام نموده‌اند و چنانکه مردم تبریز زیر بار قبول مهلت نرفته و برحسب تلگرافی که از ظل السلطان رسیده اهالی اصفهان و شیراز هم از مزیتی که شرکت فقط برای آذربایجان قائل شده اظهار نارضامندی کرده‌اند.

شاه در برابر توقعات روس‌ها و مقاومت انگلیس‌ها و طغیان عمومی که روزبه‌روز وسعت دامنه حاصل می‌کند سخت گرفتار تزلزل خاطر شده است و این بیشتر به این علت است که از قبول راه‌حل قطعی مساله استنکاف دارد هم نمی‌خواهد که رعایای خود را به قوه قهریه سرجای خود بنشاند و هم زدن زیر قول و امضایی که در زیر این امتیازنامه تاسف‌آور نهاده بر او ناگوار است.

۱۹ سپتامبر=۱۴ صفر

شاه با اینکه طبعا مستبد است باز با کسانی که مطمئن باشد که به او نصایح درست می‌دهند، مشورت می‌کند. امروز حاجی محمدحسن امین دارالضرب را به حضور خواست تا رای او را که سمت ریاست تجار را نیز دارد در باب تاثیری که انحصار دخانیات در تجارت ایران خواهد داشت، بپرسد. حاجی محمدحسن که شخصی درست است لابد مضار این کار را به شاه گفته ولی البته رعایت احتیاطی را که هر ایرانی در گفتن حقیقت دارد، از دست نداده است.

۲۲ سپتامبر= ۱۷ صفر

رییس روحانیون عتبات که همه تابع فتوای او هستند، نامه مفصلی به شاه نوشته و به استناد آیات قرآنی بر او مدلل ساخته است که اعطای هرگونه امتیازی به اجانب بر خلاف قرآن است. به نظر من شاه باطنا زیاد اعتنایی به استنادات عالم مزبور ندارد فقط از نفوذ کلمه او در میان مردم می‌ترسد و ناچار است که از احکام او سرپیچی نکند با تمام این احوال به قنسول ایران در بغداد امر شده است که به کربلا برود و نظر میرزای شیرازی را برگرداند لیکن به نظر من نمی‌آید که در این مرد متقی تغییر عقیده‌ای حاصل شود.