تاریخ ایران- خاطرات یحیی دولتآبادی از کمیته آهن تا قرارداد وثوقالدوله-۲
تاسیس و انحلال مجمع ملی
پس از رسمی شدن مجلس دو نفر را که وزیر خارجه در اروپا تعیین کرده است یکی میرزا محمدعلی خان ذکاءالملک و دیگری میرزافرجاللهخان منتصرالسلطنه به نمایندگی از طرف خود معین مینمایند، در این صورت مقصود اصلی از تاسیس این جمعیت حاصل شده است و وزیر خارجه طرفدار جدی قرارداد خواهد توانست با آن دو نفر که برای همین کار با آنها موافقت کرده است و....
محمد علی فروغی
پس از رسمی شدن مجلس دو نفر را که وزیر خارجه در اروپا تعیین کرده است یکی میرزا محمدعلی خان ذکاءالملک و دیگری میرزافرجاللهخان منتصرالسلطنه به نمایندگی از طرف خود معین مینمایند، در این صورت مقصود اصلی از تاسیس این جمعیت حاصل شده است و وزیر خارجه طرفدار جدی قرارداد خواهد توانست با آن دو نفر که برای همین کار با آنها موافقت کرده است و.... اعتبارنامهای که به عنوان نمایندگی از طرف ملیون ایران در دست دارند به مقاصدی که دارد بهتر کامیاب شود، دولت هم دیگر اصراری ندارد که این مجمع مرتبا دایر بوده باشد، ولی واردشدگان به مجمع که درش به روی طرفداران قرارداد و اعضای کمیته زرگنده هم بسته نبوده، بلکه برای آنها بازتر بوده است تا دیگران به ویژه مخالفین قرارداد که عددشان بسیار کم است و در اقلیت کامل هستند میخواهند این وسیله را در دست داشته باشند و این عنوان را برای پیشرفت مقاصد دیگر که دارند مغتنم میشمارند.
خصوصا که برای مخارج دفتری و خرج جلسهها پولی هم از دولت میگیرند بیش از آنچه ضرورت دارد بدیهی است این کاری نیست که نگارنده بتواند با این اشخاص در آن بذل جهد نماید بهعلاوه اشخاص صالح از ملیون به این مجمع خوشبین نیستند و کاری را که قرارداد گذارندگان با تشویق بیگانگان تاسیس میکنند و ممکن است در اجرای قرارداد به منزله یک مقتضی یا در برهم زدن آن به منزله یک مانع بوده باشد، یک کار ملی سودمند به حال وطن نمیشناسند از طرف دیگر قسمتی از نمایندگان مجلس شورای ملی که در مرکز و ولایات انتخاب شدهاند و در بهارستان جلسه دارند با انعقاد این مجمع در بهارستان بیآنکه آنها در آن دخیل باشند موافقت ندارند و به هر صورت اسباب مخالفت با این مجمع در داخل و خارج آن جمع شده عنوان خوش به خود نمیگیرد و نمیتوان با بیاعتنایی بدانجا آمد و رفت کرد.
نگارنده هم فرصت را غنیمت شمرده لایحهای را در یکی از جلسههای مجمع میخواند و دیگر خود را دور میگیرد بعضی از اشخاص حقیقتخواه هم دوری مینمایند و مجمع منحل میگردد.
صورت لایحه: «آقایان محترم چون هیات موسس مجمع ملی که برای نشر افکار بینالمللی و هواخواهی از مجمع اتفاق ملل تشکیل یافته، عدهاش به حد کفایت رسیده است و از امروز باید به ادای وظیفهای که به عهده دارد بپردازد لازم میدانم این چند کلمه را تذکرا عرض نمایم.
جامعه ملل که عنوان مقصدش ریختن طرح اساس صلح عمومی است نزدیک یک قرن است به عنوانهای مختلف نام و نشان خود را گوشزد عالمیان نموده است و در جنگ عمومی که بدبختیاش شامل نوع بشر شد هواخواهان مجمع مزبور بیشتر امیدوار شدند که راه رسیدن به مقصود را نزدیک تصور نمایند، به طوری که گاهی به خاطر میآورند به راستی و حقیقت جنگ عمومی مقدمه صلح عمومی خواهد بود، خصوصا وقتی دیدند و شنیدند تاسیس جامعه ملل روی اساس صلح و ترک جنگ و جدل واقع گشت و نظامنامه آن به صورتی که اگر به تمام معنی جاری شود اول قدم است که رو به سعادت عالم بشری برداشته میشود، منتشر گشته است و به زودی در میان ملت ما هم نشر خواهد شد.
ولی یک نکته را هم نباید از نظر دور داشت و آن این است که تاسیس مجتمع اتفاق ملل به تمام معنی یا باید به نام مقدس انسانیت از ایجاد موجبات اختلافات مابین خود احتراز نمایند و اگر احیانا اختلافی روی داد در محاکم وجدان صلحجویان با اسباب عادی قطع و فصل گردد یا باید شدت احتیاج در اشتراک در سود و زیان عمومی تاسیس مجمع اتفاق ملل را ایجاب نماید غیر از این دو راه، راهی به نظر نمیرسد.
بدیهی است علم و تربیت بشری هنوز به درجهای نرسیده است که از روی دانش و پرورش دست رد به سینه حرص و طمعها گذارده به مقصد اصلی که صلح و سلامت است برسیم یا لااقل نزدیک گردیم چنانکه ملاحظه میکنیم هر چه بدبختی بیشتر شامل حال ملل عالم میگردد، اشتعال آتش بغض و کینه و حرص و طمع بر زیادت میشود، به طوری که یک صاحب زبان که با هزار بیان محسنات صلح عمومی را گوشزد عالمیان میکند در همان حال اشتهای خود را صاف و حلقوم خویش را وسعت میدهد که بتواند سرتاسر جهان را ببلعد، این است طبیعت بشری که هیچ قوهای نمیتواند در عالم او را محدود کند مگر احتیاج. آیا ملل عالم خاصه اقویای آنها احتیاج خود را به صلح عمومی و تاسیس جامعه ملل برای نگاهداری آن احساس کردهاند من در این مساله هنوز شک دارم آیا صدای صلح و سلامتخواهی به راستی و حقیقت از حلقوم دول بیرون میآید که صلحجویان جهان آن صدا را سروش غیب دانسته، زمین و آسمان را از صدای لبیک خود پر نمایند من در این موضوع هنوز تردید دارم.
زیرا در عین خوشبینی که در وجود نابود من به حد افراط بوده و هست حوادث اخیر دنیا با آنچه چشم و گوش خود دیده و شنیدهام یک اندازه مرا مجبور کرده است خوشبینی خود را محدود نگاه دارم با وجود این هر کجا صدای صلح عمومی بلند میشود سراسر وجود من برای شنیدن آن گوش میگردد هر کجا نام مجمع اتفاق ملل برده میشود به استقبال آن میشتابم و یک مساله را هم نباید از نظر دور داشت که اگر امروز جامعه مللی که تاسیس میشود معنی حقیقی خود را دربر نداشته باشد این مرحلهای از مراحل زندگانی اوست که میپیماید و روزی آن معنی را در بر خواهد گرفت.
عنوان مجلس صلح عمومی در اواسط قرن نوزدهم مسیحی در اروپا با ابهت و عظمت گوشزد جهانیان گشت در صورتی که آن روز تنها در صلب افکار صلحجویان بود و نشو و نما مینمود بعد از آن مراحلی پیمود و در هر مرحله از تجربههای دانشمندان چیزی بر خود افزود تا این وقت که بدبختیهای جنگ عمومی حاجتمندی به این موسسه بینالمللی را بیش از پیش محسوس میسازد، خصوصا که دماغهای مملو از تحصیلات جنگجویی اکنون تکیده شده مخزنها از آلات و ادوات جنگ تهی گشته، سرمایههای زیاد با سرهای پرشور سوخته یا زیر خاک رفته و بالاخره دنیای سلحشوری خسته و فرسوده گشته است در این صورت اندیشه تاسیس مجمع اتفاق ملل اگر گفته شود پس از طی مراحلی که نموده است شاید طولی نکشد که قدم به عالم وجود بگذارد زیاد دور از حقیقت نبوده باشد؛ یعنی دنیای کنونی شاید نزدیک شده باشد که منافع مشترک خود را در توسل به ذیل این موسسه عالی بداند و احتیاج خود را به ریختن طرح اساسی صلح بادوامی احراز کند، در این صورت بر عموم ملل مخصوصا ملتهای عقبمانده لازم است خود را از این دایره دور نگیرند و شرکت در این اساس را موجب سعادت خود بدانند و معتقد باشند که اگر مجمع اتفاق ملل به تمام معنی امروز صورتپذیر نباشد فردا خواهد بود و دیر یا زود دنیا ناچار است رو به صلح برود پس باید مهیا و آماده بود و با پیشروان قافله صلح و سلامت همقدم گشت تا از واماندگان محسوب نگردید.
با این قصد و به این نیت با اطلاع اجمالی که از جریان امور و از افکار صلحجویان داریم میخواهیم ما هم در مملکت ستمدیده خود وظیفه ملیت خود را در این مرحله ادا کرده باشیم این است که در این مجمع گرد آمده به تبادل افکار پرداخته طرفداری ملت خود را از جامعه ملل اظهار کرده حسن توفیق و سعادت ملت را از خداوند خواهانیم.
و هم باید تصدیق کنیم که در قرنهای اخیر به واسطه اوضاع طبیعی مملکت به واسطه سوء اداره بسیاری از حکومتهای پیش به واسطه جریانهای مختلف سیاستهای خارجی در مملکت ما به واسطه درسهای بدی که از طرف سران و سروران قوم به جامعه ما داده میشده است و به جهات دیگر حس اجتماعی و مسوولیت مدنی که از بزرگترین شرافتهای بشری است در میان ما به نهایت ناتوانی افتاده است حوادث اخیر هم به جای آنکه موجبات توانایی و قوت آن را فراهم آورد بر ضعف آن افزوده است به حدی که دیدن آن با دیده غیرمسلح مشکل به نظر میآید در این صورت بزرگترین وظیفه که متوجه این مجمع ملی است، آن است که روح اجتماعی ملت را به اهتزاز آورده دلهای فسرده منجمد شده را به تزریق روح حیات تازه و رسیدن بهار آزادی و آسایش گرچه در بحبوحه زمستان بوده باشد ذوب نموده به هیجان عقلانی درآورد که اگر مجمع کوچک ما به ادای این وظیفه بزرگ موفق گردید و پس از مدتی افسردگی و پژمردگی وسایل نشر روح حیات را در کالبد ملت ستمدیده فراهم آورد میتواند افتخار کند که به ادای بزرگتر وظیفه خود قیام و اقدام نموده است و چون روح ملت افسرده به اهتزاز درآمد خود برای هم آواز گشتن با ملتهای زنده عالم و طرفداری نمودن از مجمعی که به حقیقت مجمع اتفاق ملل بوده باشد حاضر و مهیا خواهد بود.
و هم باید دانست که مجمع ما وقتی میتواند روح اجتماعی ملت را به هیجان آورده به ادای بزرگتر وظیفه خود کامیاب گردد که او خود متصف به همین صفت و دارای روح اجتماعی بوده باشد.»
دیگر از کارها که نگارنده در این ایام به آنها اقدام میکند یکی تاسیس انجمنی است به عنوان انجمن معارفخواهان برای اصلاحات معارفی و موفقیتهایی حاصل میگردد و دیگر انجمن ادبی ایران را که مکرر دایر کرده است و به واسطه مسافرتهای طولانی و کوتاهی همتها و نظرها بر هم خورده است با یاری جمعی از اهل ادب باز دایر مینماید و شخصا آن را اداره میکند به امید آن که بشود از این راه خدمتی به ادبیات مملکت کرده نگذارد عالم ادبی که یکی از مفاخر بزرگ ایران است و در ملتهای دیگر هم علاقهمند بسیار دارد تنها به صورت سجع و قافیهبازی و به سیرت مدح و ذم بجا یا بیجا سرودن و استفادههای مادی نمودن درآید.
ارسال نظر