روایت- ایران بلافاصله پس از رضاشاه-۲
تمام پول نفت در اختیار شاه
۱- شاه در انتخابات مداخله میکرد و مجلس آلت دستش بود. آن روزنامههایی که اجازه فعالیت مییافتند، جرات گفتن یک کلمه علیه او یا سیاستش را نداشتند، به طریق اولی حیات مطبوعات، به معنی وقوف، تقریبا خاتمه یافته بود.
آنچه میخوانید از کتاب نامههایی از تهران است که ویلیام بولدرد سفیر انگلیس نوشته است.
۱- شاه در انتخابات مداخله میکرد و مجلس آلت دستش بود. آن روزنامههایی که اجازه فعالیت مییافتند، جرات گفتن یک کلمه علیه او یا سیاستش را نداشتند، به طریق اولی حیات مطبوعات، به معنی وقوف، تقریبا خاتمه یافته بود.
۲- او با اعمال خشونت، حتی نسبت به وزیرانش که معمولا آنان را با لگد، یا پهنای شمشیرش میزد، ایرانیان را خفیف میکرد.
۳- شاه عدهای از ایرانیان را بدون محاکمه کشت. به عنوان مثال: مدرس (یک رهبر روحانی) و تیمورتاش (وزیر محترم دربار).
۴- او تمام درآمد نفت را تحتکنترل خودش گرفت و البته بدون نیاز به تصویب کسی خرج تسلیحات کرد.
۵- وقتی او استعفا داد در بودجه دولت کسری وجود داشت؛ در حالی که موجودی حساب شخصی او در بانک معادل شش میلیون پوند بود.
۶- شاه به خاطر طرحهای صنعتی، از کشاورزی - عظیمترین کسبوکار مردم ایران - غفلت کرد. سودمندی بعضی از طرحها مشکوک به نظر میرسید. به عنوان مثال ذوبآهن و فولاد که قرار بود دو میلیون پوند هزینه آن شود.
۷- او صنایع سودده را به عنوان مایملک شخصی، برای خود نگاه میداشت، حال آن که صنایع غیرسودده را به دولت وامیگذاشت. کارخانهها پر از افرادی بود که عملا کارگر اجباری محسوب میشدند و حقوق ناچیزی میگرفتند.
۸- شاه راهآهن پرهزینهای از محل درآمدهای جاری ساخت که نتیجه آن فقیر شدن طبقات کمدرآمد ملت بود و سهم بیتناسبی از انحصارات دولتی، روی شکر، چای، دخانیات و کبریت، به آنان تحمیل میشد.
۹- او مناطق گستردهای از اراضی کشاورزی مرغوب را از راه مصادره تصاحب کرد. بسیاری از املاک دیگر را از طریق تحتفشار گذاشتن مالکان به دست آورد. به عنوان مثال از طریق قطع منبع تامین آب، تا زمانی که قیمت نازل پیشنهادی مورد قبول مالک اصلی قرار میگرفت. به هنگام کنارهگیریاش مشغول تصاحب منطقهای وسیع از اراضی مرغوب در نزدیک کرند، از راه خرید اجباری به نفع شخص خودش بود.
۱۰- شاه کشت برنج در اصفهان را ظاهرا برای در امان داشتن مردم اصفهان از مالاریا و در واقع به جهت حفظ برنج شمال خودش از رقابت ممنوع کرد.
۱۱- او به حدی غله صادر کرد، که وقتی جنگ در اروپا شروع شد، در سیلوهای عظیمی که ساخته بود ذخیرهای وجود نداشت. او مجبور گردید برای کسب مجوز برای خرید غله از هند به بریتانیا متوسل شود و این مورد قبول واقع شد، گرچه ما از نظر غله و حملونقل در مضیقه بودیم. بعد از حمله ۱۹۴۱، کشتیهای متفقین با به خطر انداختن جان ملوانان مجبور به حمل غله به ایران بودند، کشوری که با پیش گرفتن سیاستی عاقلانه میتوانست غله صادر کند.
۱۲- مدارس آمریکایی که سیفپور فاطمی آن همه آنها را ستوده است و مدارس انگلیسی که او در یکی از آنها تحصیل کرده در سال ۱۹۴۰ در یک هیجان ناشی از ملیتگرایی به وسیله رضاشاه تعطیل شد.
۱۳- اعمال شاه که منجر به نارضایتی عمومی میگردید همه خیلی عمده نبود و گاه شامل خستهای پیش پا افتاده میشد. از قبیل استفاده از آبی که میبایست باغهای سبزی مردم را آبیاری کند جهت باغچههای گل کاخها. در آخرین سال سلطنتش به شهرداری تهران دستور داد که باغ شهرداری را برای احداث یک هتل به او بفروشد.
۱۴- شاه در حالی که تعدادی قصر بیمصرف در تهران ساخت، در مورد تامین آب لولهکشی هیچ کاری نکرد و گذاشت مردم تهیدست پایتختش حتی برای آب آشامیدنی محتاج جوی آب خیابان باقی بمانند.
ارسال نظر