ایران در شهریور 1320 از نگاه انگلیس-1

اشغال ایران توسط متفقین

ریدرد ویلیام بولارد یکی از زبده‌ترین سفیران انگلیس در ایران است که در اواخر دوره حکومت رضاشاه به ایران آمد و آنقدر ماند تا تغییر شاه ایران را ببیند. او که در میان رجال ایرانی به ویژه رجال طرفدار شاه اول پهلوی چهره‌ای نامقبول داشت، همانند سایر سفیر کبیرانی که انگلستان به ایران فرستاده است، یادداشت‌ها و مکاتبات خود در دوران فعالیتش در تهران را سال‌ها پس از بازنشستگی منتشر کرده است. کتاب «نامه‌هایی از تهران» توسط غلامحسین میرزا صالح به فارسی برگردانده و به وسیله نشر نگاه معاصر در سال ۱۳۸۸ چاپ شده است. با توجه به اینکه نامه‌های وی از ۱۳۱۸ شروع و تا ۱۳۲۴ ادامه داشته است، انتخاب کلی از این شمار نامه کار را سخت می‌کرد آنچه در چند شماره می‌خوانید مربوط به نامه‌ای است که از شهریور ۱۳۲۰ و در اوج مباحث مربوط به رویدادهای پس از شهریور ۱۳۲۰ است.

چرچیل به بولارد- ۱۲ شهریور ۱۳۲۰

۱- هر نوع تصور شیوه ترحم‌آمیز نسبت به آلمانی‌ها جهت خوشایند ایرانی‌ها یا هر کس دیگر را از ذهن خود دور کنید...

۲- ما نمی‌توانیم بگوییم جنگ در این ناحیه چقدر گسترش خواهد یافت، اما بهترین راه سراسری ممکن از خلیج فارس به دریای خزر، هر چه زودتر و به هر قیمت به منظور رسانیدن تدارکات به روسیه ایجاد خواهد شد. احتمال زیادی دارد که بخش بزرگی از نیروهای بریتانیا در سال ۱۹۴۲ در ایران یا از قلمرو آن دست به عملیات بزنند و قطعا یک نیروی هوایی قدرتمند در آنجا مستقر خواهد شد.

۳- به هر طریق ما امیدواریم در مرحله فعلی، نیازی به اشغال تهران به وسیله نیروهای انگلیسی و روسی نباشد، اما اگر حکومت ایران می‌خواهد از این کار بر حذر بماند، باید صادقانه و صمیمانه به ما کمک کند و رغبت واقعی خود را نشان دهد. در حال حاضر ما با شاه ضدیتی نداریم، ولی اگر به زودی نتایج خوبی حاصل نشود به حساب سوء‌رفتارش با مردم خواهیم رسید.

بولارد به وزارت خارجه- ۱۶ شهریور ۱۳۲۰

دریفوس وزیر مختار آمریکا به این عقیده قطعی رسیده است که شاه مایل است با من ملاقات کند. امکان دارد شاه رهنمود بخواهد، یا ممکن است از ما بخواهد علیه روس‌ها به او کمک کنیم. من از وصول دستورات شما خوشحال خواهم شد. شاهی تهذیب‌شده و پیراسته‌ای مناسب موقعیت کنونی است و شاید بتوانیم این یک قلم جنس را از ماده نه چندان مطلوبی که در دسترس است، بسازیم.

بولارد به وزارت خارجه ۱۸ شهریور ۱۳۲۰

شواهد خوبی برای این اعتقاد وجود دارد که [سرپاس مختاری]‌ رییس شهربانی که بانوان خانواده سلطنتی را به اصفهان منتقل کرد و سپس خود به کرمان رفت، جواهرات سلطنتی را که به عنوان بخشی از پشتوانه اسکناس در اختیار بانک ملی بود، به کرمان برده باشد. این کار شاید، برای جلوگیری از ضبط آن به وسیله روسیه، احتیاط معقولی تلقی شود، ولی به نظر می‌رسد دولت در این باره اطلاعی نداشته است و همان طور که گزارش‌های معتبر تایید می‌کند احتمال دارد، اگر شاه مجبور به ترک کشور شود، جواهرات را ترجیحا با خود به افغانستان ببرد.

۱۹ شهریور ۱۳۲۰

من به جز ابلاغ عقیده بسیاری از ایرانیان به سفیر شوروی که سومین پسر [شاه] هم به علت شخصیت و هم به این دلیل که مادرش از قاجاریه است - هر چند نه از دودمان سلطنتی - برای ولیعهدی ارجحیت دارد، کار دیگری انجام نداده‌ام.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ما عدم‌وجود راه‌حلی است که مورد تایید اکثریت، یا حتی بخش قابل‌ملاحظه‌ای از ایرانیان باشد. آنها فقط با این موافق هستند که دومین پسر غیرقابل قبول خواهد بود. عده‌ای فکر می‌کنند که چهارمی از همه بهتر است. گروهی دیگر می‌گویند که همه آنها لوس و بی‌عرضه هستند و تنها با اعطای سلطنت به پسر ششم یا هفتم (به ترتیب پانزده و نه ساله) تحت‌نظر یک نایب‌السلطنه می‌توان جلوی زوال را گرفت.

وزارت خارجه بولارد - ۲۰ شهریور ۱۳۲۰

محمد شایسته وزیر مختار ایران در آمریکا در وزارت امور خارجه با سر هوراس سیمور در مورد حملات مطبوعات به رضا شاه که به گفته او «مورد پرستش همه ایرانیان» بوده دیدار کرده است. البته او مطمئن بود که من به این موضوع واقفم.

ایدن به بولارد

۲۰ شهریور ۱۳۲۰

مایل بودم بدانید تا چه اندازه از مساعی شما در سخت‌ترین شرایط قدردانی کرده‌ام. وقوع حوادث به حدی سریع است که چند بار از توصیه‌های شما پیشی گرفته‌اند. شما کاملا مورد اطمینان ما هستید و خواهشمند است ما را از ارسال شرح کامل و بی‌پرده نظراتتان محروم نکنید. تلگرام‌های شما بسیار سودمند بوده است و مایلیم تا حد امکان یک تصویر کامل از اوضاع ایران به ما بدهید.

وزارت خارجه به بولارد

۲۱ شهریور ۱۳۲۰

پس از ملاقات ایدن با مایسکی ما بعد راجع به آینده ایران بحث کردیم و او این نظر را بیان کرد که: شاه هرچه زودتر برود بهتر است. واضح بود که هیات‌های دیپلماتیک ما در تهران هر دو متقاعد شده‌اند که با شاه هیچ کاری نمی‌شود کرد.

بعد از مقداری بحث بیشتر، عالیجناب موافقت کردند که من لزوما به سر ریدر بولارد، دستور دهم راجع به جانشین شاه و در موضوع اتحاد ایران - شوروی با حکومت ایران وارد گفت‌و‌گو شود. من قول دادم که سر ریدر بولارد سفیر شوروی را از جریان مشاوره خود مطلع می‌کند.

بولارد به وزارت خارجه

۲۳ شهریور ۱۳۲۰

عطف به فروپاشی ارتش ایران. یک ارتش داوطلب کوچک‌تر، اما با حقوق بهتر، به خدمت اجباری ترجیح دارد. وابسته نظامی موافق است، ولی می‌افزاید در صورتی که شاه بخواهد آن را با قدرت اداره کند باید مشاور خارجی داشته باشد. در حال حاضر شاه قصد ریاست بر جایی را ندارد و برای جلوگیری از فروپاشی ارتش که اتفاق افتاده، هیچ اقدامی نکرده است. در عوض اخیرا دستور داده کار ساختمان چند عمارت بی‌فایده برای خودش ادامه یابد و می‌خواهد بداند آیا می‌تواند برای ملاحظه چگونگی پیشرفت امور املاکش کسی را به شمال بفرستد.

بولارد به وزارت خارجه

۲۴ شهریور ۱۳۲۰

فروغی نخست‌وزیر، تازه سند استعفا به نفع ولیعهد را که به امضاشاه رسیده به من نشان داده است.

توجه گسترده مردم به برنامه فارسی رادیو بی‌بی‌سی نقش برجسته و شاید تعیین‌کننده‌ای در استعفای رضاشاه ایفا کرد. موضوع این برنامه‌ها بر اساس نامه ذیل که ضمیمه مجموعه نامه‌های بولارد گردید، در سفارتخانه انگلیس در تهران تهیه می‌شد.