ایران معاصر
مملکت بدون نخستوزیر و ادارههای بدهکار
یحیی دولتآبادی در جلد سوم کتاب خود رویدادهای یک سال پرماجرای ایران را تشریح کرده که در مقاطعی از سال ایران نخستوزیر نداشته و ادارههای دولتی بهدلیل نداشتن بودجه تعطیل شده بودند... او این سال را گمشده تاریخ نام گذاشته است.
بخش پایانی
یحیی دولتآبادی در جلد سوم کتاب خود رویدادهای یک سال پرماجرای ایران را تشریح کرده که در مقاطعی از سال ایران نخستوزیر نداشته و ادارههای دولتی بهدلیل نداشتن بودجه تعطیل شده بودند... او این سال را گمشده تاریخ نام گذاشته است. میرزا محمدعلی خان علاءالسلطنه در وقت تاجگذاری، رییسالوزرا بود و متمایل به انگلیسیان. پس از تاجگذاری، میرزا حسنخان مستوفیالممالک زمامدار امور گشت و خواست رشته بیطرفی را به دست گرفته جانب همه را رعایت کرده باشد و تا مجلس شورای ملی دائر نشده بود با مختصر استقامتی کارش پیشرفت کرده به نام پادشاه تازه و دولت جدید صورت انتظامی به امور داد. ضعفی هم که در کار روس و انگلیس در جنگ ظاهر شد و از فشار خود به دولت ایران کاستند، او را مدد کرد. مستوفیالممالک موفق شد محمدحسن میرزای ولیعهد را به فرمانفرمایی آذربایجان بفرستد و در عین کشمکش روسها با عثمانیان در آذربایجان این کار را انجام داد و از نفوذ تام روس در آن ناحیه که حکومت سابق دست نشانده آنها بود اندکی کاسته شد. مستوفیالممالک خبطی که کرد و دولت و ملت را دچار زحمت نمود و از استفاده نمودن از جنگ اروپا دور انداخت این بود که اعلان بیطرفی را بیعوض داد در صورتی که میتوانست از هر دو طرف عوض بگیرد.
بعد از رسمی شدن مجلس، کابینه مستوفیالممالک دچار زحمت شد به واسطه آنچه در ماده دوم و نهم بدان اشاره شد و بالاخره منفصل گردید، میرزا حسنخان مشیرالدوله کابینه را مرکب از اشخاصی متناسب با یکدیگر تشکیل داد. مشیرالدوله از اشخاص تحصیلکرده تربیت شده این عصر است.
مردی کارآگاه و ادارهکننده است ولکن جرات و جسارتش به قدر کافی نیست یا آنکه احتیاط و محافظهکاریاش زیاد است. به هر صورت مشیرالدوله به چابکی کابینه خود را تشکیل داد، اما این کابینه جوان در ابتدای تشکیل تصادف کرد با فشار تازهای از طرف روسها که قشون جدیدی به سرحد انزلی وارد کردند و به تجاوزی که از طرف مغرب از عثمانیان شده عدهای قشون به قصرشیرین فرستادند و اولین دفعه در سالهای آخرین که عثمانیان از راه خانقین قشون به ایران فرستادند کابینه مشیرالدوله سعی کرد عثمانیان را برگرداند، اما آنها به قصد برگشتن نیامده بودند بلکه قصدشان این بود مددی به قوه آلمانی- عثمانی که در ایران تشکیل میشود داده بالاخره میدان وسیع ایران را برای دشمنان خود بیمعارض نگذارند، این بود که بازگشت خود را به خالی شدن جنوب و شمال ایران از عساکر روس و انگلیس موکول نمودند. روس و انگلیس هم اطمینان نداشتند اگر ایران را تخلیه نمایند ایرانیان خود بتوانند مقامات خویش را نگاه داشته مملکت جایگاه دشمنان آنها نگردد. به هر صورت تجاوز عساکر عثمانی از این سرحد و اقدامات او در آذربایجان و موافقت ایرانیان با عثمانیان مخصوصا روحانیان در عراق عرب و اقدامات جدی کارکنان آلمانی در نقاط مختلف ایران و در مرکز و فتوحات پی در پی آلمان در میدانهای جنگ مخصوصا در جنگ با روس و موفق نشدن قوای انگلیس و فرانسه به گشودن راه داردانل با سعی عظیم و خسارت کلی به ضمیمه حس انتقامی از روس و انگلیس که در دماغ جوانان ایرانی تولید شده روز به روز بر نفوذ آلمان در ایران افزوده ولی در دربار به واسطه سبقت مقام روس و انگلیس تاثیر شدیدی نکرد. مشیرالدوله اول میخواست از بروز این افکار در ملت و از عاقبتاندیشی انگلیسیها یعنی از ضدیت معنوی انگلیسیها با روس استفاده کرده به دست انگلیسیان وسیله استفادهای از اوضاع حاضر برای ایران فراهم آورد، اقساط قروض دولت را به این دو همسایه در مدت جنگ نپردازد و از این راه تدارک قشونی بگیرد، ولی روس و انگلیس که قشون ایران را منحل شده تصور میکردند با این خیال همراهی نکردند. سفیر کبیر عثمانی هم که دارای سیاست نیکویی نمیباشد و به واسطه غیبت وزیرمختار آلمان زمامدار سیاست آلمان هم هست، با مشیرالدوله در این موضوع موافقت نکرد و دو طرف از او ناراضی ماندند مجلس هم با کمال اظهار اعتمادی که به وی داشت آن طور که باید با او همراهی کند، نکرد به ملاحظه دموکراتها کم جراتی خودش هم دخالت کرد و مشیرالدوله بعد از دو ماه استعفا داده به کنار رفت.
بعد از مشیرالدوله میرزا جواد خان سعدالدوله که مکرر نام او برده شده است و یکی از هواخواهان روس و انگلیس است به خیال ریاست دولت افتاد. وزیر مختار روس و انگلیس هم حامی او بودند و به شاه جوان اصرار میکردند او را انتخاب نماید و مسلم بود که به انتخاب او اساس مجلس متزلزل و قوه ژاندارمری ضعیف یا منحل میگردد و بر حیات تازه ایرانی فشار سختی وارد میشود و بالاخره مقاصد روس و انگلیس از مقاصد دشمنان ایشان در ایران پیش میافتد. قوای ملی از مجلس و احزاب و غیره و قوای اجنبی ضد روس و انگلیس دست اتفاق داده دوره ریاست وزرایی سعدالدوله را نگذاردند از یک شبانهروز تجاوز کند و چون کسی در میدان نبود برای تصدی این کار که بتوانند او را بپذیرند مگر شاهزاده عینالدوله عبدالمجید میرزا این بود که به ریاست او راضی شدند. شاه سعدالدوله را بدل به عینالدوله نمود، عینالدوله رییسالوزرا شد و مجلس ملی ریاست او را به اتفاق پذیرفت برای اینکه پای سعدالدوله در میان نیاید، در صورتی که دموکراتها طرفدار ریاست مستوفیالممالک بودند.
خلاصه عینالدوله رییسالوزرا شد و پیش از هر کار فرمانفرما عبدالحسین میرزا را که از دوستان روس بود برای وزارت داخله انتخاب کرد. فرمانفرما مورد بدگمانی ملیون تندرو بود و رضایت وزارت او نداشتند، ولی دست روس و انگلیس که در ساختن کابینه عینالدوله دخالت داشت از افکار تندروان ملاحظه نکرد. اعتدالیون هم که نمیخواستند مستوفیالممالک رییس گردد تا دموکراتها قوت نگیرند با عینالدوله موافقت کردند با فرمانفرما هم دم خور بودند و او خود را از اعتدالیون میدانست به هر صورت اضطراب خاطرها از سعدالدوله و ریاست او به حدی بود که نه تنها عینالدوله را که مورد هزار انتقاد ملی بود پذیرفتند، بلکه به کابینه متمایل به روس و انگلیس هم که تشکیل داد به ناچاری رضا دادند. عینالدوله خبط بزرگ کرد که فرمانفرما را در کابینه خود پذیرفت زیرا سیاست فرمانفرما مقتضی طرف شدن ایران با عثمانی بود و در اجرای خیال خود جد و جهد داشت و مسلم بود بیش از یکی دو ماه طول نمیکشد که ملیون با فرمانفرما مدعی شده، عینالدوله ناچار خواهد بود خود را با ملت طرف نماید و بالاخره از کار بیفتد، اما فرمانفرما آرام نگرفت تا اسباب طرف شدن قوای مجتمع شده در کرمانشاهان و کرند را با قوهای از عثمانیان که به ریاست حسن روف بیک داخل خاک ایران شده بود فراهم آورد در کرند جنگی کردند و خسارت کلی به دو طرف رسید و بالاخره با قراردادی قشون عثمانی به سرحد مراجعت نمود.
پس از این واقعه حزب دموکرات که برای از کار انداختن فرمانفرما منتظر فرصت بود موقع به دست آورده او را در مجلس شورای ملی تحت استیضاح کشیده مقصرش نمودند. عینالدوله مجبور شد برای نگاهداری فرمانفرما در صورتی که باطنا هم از وی دلتنگ بود رییسالوزرایی خود را که بسیار به او علاقه داشت فدا نماید و شاید فرمانفرما برای تنها از کابینه عینالدوله بیرون نرفتن به رفقای اجنبی خود هم متوسل شده باشد و آنها هم عینالدوله را مجبور کرده باشند یا خودش هم استعفا بدهد یا فرمانفرما را نگاه دارد.
کار دولت باز دچار بحران گشت روس و انگلیس و حزب اعتدال میکوشیدند مجددا عینالدوله بر سر کار بیاید و دموکراتها سعی میکردند مستوفیالممالک رییس گردد آلمان و عثمانی هم به این کار مایل بودند مستوفیالممالک هم نظر به اشکالات بسیار که در کار بود زیر بار ریاست نمیرفت. بالاخره همه راضی شدند که باز مشیرالدوله کابینه را تشکیل دهد.
مشیرالدوله از حزب دموکرات ناراضی بود و تصور میکرد در ایام ریاست او با او همراهی نکرده بلکه کارشکنی کردهاند و هم از طرف روس و انگلیس نگرانی داشت این بود که دخول خود را در کار موکول میکرد به شرکت مستوفیالممالک و عینالدوله که به واسطه بودن مستوفیالممالک از تعرض دموکراتها محفوظ باشد و به واسطه بودن عینالدوله روس و انگلیس آرام بگیرند و روس و انگلیس پرستان هم به جای خود بنشینند. ولی این کار صورت نگرفت و بالاخره مشیرالدوله هم که تشکیل کابینه را پذیرفته بود استعفا داد و مدتی در این احوال خطرناک مملکت بیوزیر مسوول بود و خاطر شاه بینهایت مکدر. عاقبت مستوفیالممالک به میدان آمده تشکیل کابینه را به عهده گرفت و دو سه نفر از اشخاص ملتخواه را داخل کرد و مجبور شد دو سه تن از دوستان روس و انگلیس را هم شریک نماید به هر حال کابینه مستوفیالممالک وقتی تشکیل شد که کار بیپولی دولت به انتها رسیده بود.
اداره سلطنتی برای مخارج یومیهاش معطل بود ادارات هر یک شش هفت برج طلبکار و اغلب در حال تعطیل بودند تمام امور مختل و معطل بود و سیاست خارجی در اشتغال فوقالعاده مخصوصا از طرف روس و انگلیس که نگرانی شدید حاصل نموده بودند.
روس و انگلیس از ریاست مستوفیالممالک و خصوصا که وزارت داخله را هم به عهده خود گرفته و معاونت خود را در آن وزارتخانه به میرزا سلیمان که از کارکنان حزب دموکرات بود و اختیار ژاندارمری هم با وزارت داخله است نگران مانده دولت را در حال تمایل به مخالفین خود دانسته خصوصا در اثر فتوحات آلمان و اتریش راه برلن به اسلامبول و به ممالک شرقی به واسطه برطرف شدن دولت صرب از وسط بالکان باز و وسایل رسیدن قشون و اسلحه به ایران از طرف آلمانها فراهم شده تحریکات آلمانی در جنوب و غرب روزمره بر ضدروس و انگلیس در افزایش است. کمیته دموکرات ایرانی که در برلن به ریاست آقاسید حسن تقیزاده با آلمانیها به ظاهر بست و بند کرده اشخاصی را به ایران فرستاده مشغول تحریکات برضد روس و انگلیس میباشند و در این صورت البته آنها هم آرام نمیگیرند و درصدد هستند بر قوای خود در ایران بیافزایند این بود که به تدریج شروع به عملیات نمودند.
از طرف دیگر مستوفیالممالک با عثمانی و آلمان و اطریش داخل پارهای مذاکرات شد و از روس و انگلیس تقاضا کرد اقساط قرض خود را در مدت جنگ نگیرند و خواست خطایی را که در موقع دادن اعلان بیطرفی نموده جبران نماید، بلکه به این وسیله گشایشی در کار دولت شده از عسرت شدید که بود در آید. از طرف دیگر شاه را ترسانیدند که روس و انگلیس میخواهند (اگر شاه با آنها موافقت ننماید) شعاعالسلطنه پسر مظفرالدین شاه را که از دوستان آنها است به جای او به سلطنت برسانند. به این واسطه شاه هم به طرف آلمان و عثمانی متمایل شد و فتوحات پیدرپی آلمان هم این افکار مخالف روس و انگلیس را در دولت و ملت قوت داد، بر اضطراب خاطر آنها افزود ولی کار هنوز بیپرده نشده بود و معلوم نبود به چه صورت این معما حل خواهد گشت. در این احوال مستوفیالممالک و کسانی که در کابینه او محرم بودند یعنی میرزا صادق خان مستشارالدوله وزیر پست و تلگراف، میرزا ابراهیم خان حکیمالممالک وزیر علوم، میرزا حسن خان محتشمالسلطنه وزیر خارجه، درصدد بستن قراردادی با آلمانها شدند، اما به زودی روس و انگلیس پی بردند و آن کار ناتمام بماند. چیزی که روس و انگلیس را منع میکرد بر ضد کابینه مستوفیالممالک اقدامات علنی بنمایند همانا مایوسی آنها از طرف شاه بود که او به هیچ وجه برای تغییر دادن مستوفیالممالک حاضر نبود و ناچار بودند مدارا نمایند ولی عینالدوله و فرمانفرما دقیقهای آرام نمیگرفتند و از طرف دوستان خارجی خود هم تحریک میشدند مخصوصا فرمانفرما.
وزرای روس و انگلیس پرست کابینه هم که دانستند پارهای مذاکرات سری در کار است که بیاطلاع آنها میشود دلتنگ شده بنای کارشکنی را از ریاست مستوفیالممالک گذاردند این بود که دولت بینهایت مشوش گشت و هر ساعت ترصد یک انقلاب شدید میرفت- خصوصا که پیدرپی بر قوای روس در رشت و انزلی افزوده به قزوین سوق داده میگشت و از ولایات غربی و جنوبی از علما و اعیان و از روسای ایلات و عشایر تلگرافات لاینقطع به دولت میرسید که تکلیف آخرین را معین نمایند و تصمیم دولت معلوم گردد و همه انتظار داشتند دولت بیطرفی را به طرفداری از آلمان و متحدین او مبدل نماید. این حال دوام کرد تا محرم یک هزار و سیصد و سی و چهار در رسید و اوضاع دگرگون گشت.
ارسال نظر