ایران معاصر
یک سال گم شده تاریخ ایران
«حیات یحیی» یکی از کتابهای مرجع در تاریخ معاصر است. یحیی دولتآبادی نویسنده کتاب که از روشنفکران دوره مشروطه است و در بطن و متن رویدادهای مشروطه و پس از آن قرار داشته است تلاش کرده این رویدادها را تا جایی که ممکن است به صورت واقعی بیان کند. آنچه میخوانید درباره حوادث پس از روی کار آمدن احمدشاه است که دوران سخت و پردردسری بوده و نویسنده یک سال پس از آن را دوران گم شده ایران میداند.
بخش نخست
«حیات یحیی» یکی از کتابهای مرجع در تاریخ معاصر است. یحیی دولتآبادی نویسنده کتاب که از روشنفکران دوره مشروطه است و در بطن و متن رویدادهای مشروطه و پس از آن قرار داشته است تلاش کرده این رویدادها را تا جایی که ممکن است به صورت واقعی بیان کند. آنچه میخوانید درباره حوادث پس از روی کار آمدن احمدشاه است که دوران سخت و پردردسری بوده و نویسنده یک سال پس از آن را دوران گم شده ایران میداند. پس از تاجگذاری سلطان احمدشاه و در ابتدای شروع جنگ اروپا، اوضاع سیاست خارجی و داخلی ایران دچار بحران شدید شد به دلایل ذیل:
۱- سلطان احمدشاه هفده ساله مقتضی سنش نبود زمام امور مملکت را کاملا به دست خود بگیرد و از طرفی از مجلس شورای ملی و مشروطیت اندیشه داشت و نمیخواست کاری که بوی استبداد از آن بیاید از وی صادر شود این بود که در برابر مجلس و وزرای مشروطه تسلیم صرف بود.
۲- مجلس دایر شد با نمایندگانی که بیشتر آنها لیاقت برای آن مقام نداشتند و نظامنامه انتخابات آنها را به قوت ملاکی و رعیتداری انتخاب کرده بود یا آنکه طرفداران اجانب چه از مامورین جزء که زیر دست مستخدمین بلژیکی کار میکردند و خود را هواخواه روس و انگلیس میدانستند و چه غیر آنها به تحریکات اجانب به کرسی نمایندگی نشستند. بدیهی است از چنین مجلسی با اختلافات دستجات مختلف که اغلب از روی غرضهای خصوصی تشکیل شده و اساس درستی ندارد امید خیر و صلاحی نمیتوان داشت مخصوصا که جمعی منتظرالوزاره در میان نمایندگان بودند که برای رسیدن به مقام وزارت راضی نمیشدند کابینهای که آنها در آن نباشند تشکیل شود یا دوامی داشته باشد.
۳- مردان باکفایتی هم که بتوانند کرسیهای وزارت را اشغال نمایند و به وظیفه امروز ایران رفتار کنند موجود نبودند و اگر بودند هم نزدیک به کار نبودند تنها معدودی از شاهزادگان و رجال کهنه از کار افتاده مرعوب اجانب یا نورسان طماع خائن و متمایل به اجانب پیشقدم برای تصدی وزارت بودند در صورتی که همین معدود هم با یکدیگر اتحاد و یگانگی نداشتند و هر چند تن از آنان که روی کار میآمدند مابقی بر ضد آنها برخاسته آن قدر کارشکنی میکردند که آنها را از کار بیندازند و به این سبب در ظرف یک سال پنج مرتبه کابینه وزرا تغییر کرد و هر دفعه مدتی بحرانش به طول انجامید و به این واسطه رشته امور از هم گسسته شد و شیرازه کارها پارهپاره گشت.
۴- اثرات جنگ بینالملل اروپا در ایران ظاهر شد و ماموران سیاسی دو دسته به جان یکدیگر افتادند و به تحریکات داخلی از هر طرف پرداختند و به ملاحظه فتوحات محیرالعقول آلمان که قهرا جالب توجه ملل بیطرف است و به ملاحظه دلتنگی ایرانیان از تجاوزات روس و انگلیس و از بودن قشون روس در شمال مملکت از روی حس انتقام افکار عمومی متمایل به آلمان گردید بهخصوص که دولت هم مذهب همسایه ما عثمانی هم داخل جنگ شد و بر ضد روس و انگلیس و فرانسه قیام نمود و از مرکز خلافت عثمانی حکم به جهاد مقدس صادر گشت و روحانیان شیعه مذهب مخصوصا مجاورین عتبات عالیات هم از آنها پیروی کرده حکم جهاد دادند گرچه این حکم به واسطه اینکه دولت سیاست بیطرفی را اختیار نموده بود و هم به واسطه مهیا نبودن اسباب به موقع اجرا گذارده نشد، ولی بر تمایل ملت به جانب آلمان و عثمانی افزود و نفرت از روس و انگلیس را زیادت کرد خصوصا که در جنگ اعراب به اتفاق قشون عثمانی بر ضد انگلیسیان در حدود شطالعرب جمعی از روحانیان شیعه تبعه ایران و از مجاهدان ایرانی هم شرکت کردند و هم در حدود آذربایجان در جنگ عثمانیان با روس ایرانیان مشارکت و فداکاری کردند.
۵- نظر به اعلان بیطرفی که دولت داده بود مجبور بود حدود آن را رعایت نماید؛ یعنی به طرفین متخاصم به یک نظر نگاه کند در صورتی که آلمان و عثمانی در ایران استعدادی نداشتند، ولی روس و انگلیس به واسطه قشون روس در شمال که تا پشت دروازه طهران را در اشغال داشت و به واسطه نفوذی که در دولت و ملت داشتند و به واسطه مسائل مالیه و غیره خود را مقتدرتر از رقیبان دانسته اولی به تصرف در جمیع امور تصور میکردند و نمیخواستند مغلوبیت آنها از آلمان در اروپا اثرش در ایران ظاهر شود و به افکار عمومی که بر ضد آنها بود و به تهیههایی که آلمانها و عثمانیان برضد آنها میگرفتند اهمیت نمیدادند و از سختی رفتار خود با دولت نمیکاستند دولت هم بینالمحذورین شدید واقع بود و چارهای جز تحمل کردن برای خود تصور نمیکرد، زیرا گمان مینمود اگر بخواهد به همراهی افکار عمومی متمایل به آلمان و عثمانی گردد روس و انگلیس فورا مرکز را با قشونی که در قزوین دارند اشغال خواهند کرد و او را محو میکنند و اگر بخواهد به جانب روس و انگلیس برود از مخالفت ملت میترسید و از ننگین شدن در عالم اسلامیت اندیشه میکرد لهذا هیچ اقدام از هیچ طرف جرات نمینمود.
۶- قوای دولت عبارت بود از دو قوه ضد یکدیگر یعنی قوه قزاق که کاملا در دست روس بود و یک قسمت از قشون اجنبی شمرده میشد گرچه در میان قزاقان اشخاص ایرانی وطنپرست هم یافت میشدند، ولی همه مقهور دست فرماندهان روس بودند و از قوه ژاندارمری که صاحب منصبان سوئدی آن قوه را اداره میکردند و پیش از جنگ اروپا انگلیسیها آنها را به خود جلب نموده در عین ائتلاف با روس در مقابل قزاقخانه حامی خود قرار داده بودند و بعد از جنگ آلمانها آنها را به جانب خود کشیدند و در مقابل قزاق واداشتند، بلکه حفظ و حراست خود را هم به آنها سپردند و از هیچ گونه مساعدت معنوی با آنها دریغ نداشتند اختلاف کلمه مابین این دو قوه به جایی کشید که یک قزاق و یک ژاندارم در یک رهگذر که به هم میخوردند مثل دو نفر جنگجو به یکدیگر نگاه میکردند میگذشتند و بدیهی است که این اختلاف کلمه از دو قوه نظامی چه اثرات سوء در بحران مملکت دارد.
۷- معترض شدن روس و انگلیس در شمال و جنوب به مامورین سیاسی آلمان و اطریش و عثمانی و گرفتن و تبعید نمودن آنها و به مخاطره انداختن اتباع دول مزبور را در نقاط مختلف مملکت مخصوصا در شمال و جنوب چنانکه در تبریز و بوشهر و غیره شد به بهانه آنکه آنها مردم را بر ضد ایشان تحریک مینمایند و بدیهی است این اقدامات در یک مملکت بیطرف تا چه اندازه موجب اختلال امر حکومت و اغتشاش مملکت میگردد خصوصا که طرف مقابل هم خود را فاتح در جنگ بداند و نتواند این تجاوزات را که در یک مملکت بیطرف از دشمنان خود نسبت به تبعه خویش میشود تحمل کند، ناچار است ایرانیان را به هیجان آورده وسیله دفاع از تعدیات دشمنان را به دست ایرانیان فراهم سازد.
۸- اغتشاش مالیه که کاملا در تحت نفوذ بلژیکیان رفته گرچه سر و صورتی به اداره نمودن آن دادهاند ولی با چند کرور خرج که در حقیقت فرع زیاده بر اصل میباشد و این اختیارات را قانونی که موسوم است به قانون ۲۳ جوزا و در مجلس شورای ملی به واسطه اعتمادی که به شوستر آمریکایی خزانهدار ایران داشتهاند وضع شده و پس از انفصال قهری او به دست بلژیکیان افتاده و تحت نفوذ روس و انگلیس درآمده از مصرف نمودن وجوه خزانه دولت در راههایی که با سیاست آنها منافی است مانند خرج قشون و راه بردن اداره ژاندارمری خودداری نموده به مسامحه میگذرانند و این یکی از اسباب هیجان افکار است که میخواهند دست بلژیکیان را از تصرف در مالیه مملکت کوتاه نموده مالیه را به مصارف الزام برسانند.
۹- رقابت ایلات با یکدیگر و ترویج این رقابت به واسطه تحریکات اجانب و تعلیمات مختلف که به آنها داده میشود و کمکهای مادی و معنوی هر دسته از متخاصمین از ایلاتی که متمایل به آنها است و تاثیرات حکم جهاد در ایلات مخصوصا ایلات سرحدات عثمانی و حدود غربی و هم اختلاف دو دسته که به نام حزب سیاسی مداخله در امور میکردند و هریک اقدامات دیگری و هر دو اقدامات دولت را بیاثر میگذارند به ملاحظات شخصی به نام حزب دموکرات و اعتدال.
و بالجمله به واسطه این اسباب که بعضی از آنها نوظهور و از عوارض جنگ اروپا است و بعضی نتیجه مقدماتی است که در دورههای گذشته چیده شده مخصوصا در چهار سال فاصله مابین خلع محمدعلی شاه و تاجگذاری سلطان احمدشاه، مملکت دچار بحران شدید شده است، در کابینههایی که تشکیل میشد اوایل امر تنها ملاحظهای که بود این بود که از هواخواهان روس و انگلیس هر دو تشکیل شده باشد که موجب دلتنگی آن دو رقیب که اکنون با یکدیگر به ظاهر دست اتحاد دادهاند نباشد، ولی بعد از ظهور فتوحات آلمان و عثمانی ملاحظه رضایت آنها هم جزو ملاحظات آمده تکلیف تشکیل کابینه مشکلتر گشته است.
ارسال نظر