کمک خاص آلمان به توسعه صنعتی

صعود شگفت‌انگیز آلمان به قله رهبری صنعتی جهان را نمی‌توان بر مبنای منابع طبیعی توجیه کرد. غیر از زغال و پتاس، آلمان منابع معدنی و دیگر منابع طبیعی زیادی نداشت. قبل از انضمام لرن به آلمان در سال ۱۸۷۰، کمبود آهن محسوس بود. فلزات غیرآهنی نیز در مقایسه با نیاز صنعتی شدن مدرن کمیاب و پراکنده بود. خاک آلمان حاصلخیزی‌ای بهتر از حد متوسط نداشت و از خاک فرانسه کمتر حاصلخیز بود. با توجه به تقاضای عظیم صنایع مدرن به منابع طبیعی می‌توان گفت که همه منابع طبیعی کمیاب و استفاده از آنها تحت‌تاثیر و تابع بازده نزولی در مراحل اولیه صنعتی شدن قرار داشت. مع‌هذا درجه کمیابی هم نسبی است. ایالات‌متحده از نظر منابع طبیعی مفید برای صنعتی شدن از هر منطقه جغرافیایی مشابهی در جهان غنی‌تر است. می‌توان گفت که آلمان از نظر منابع طبیعی فقیر است. در نتیجه موفقیت‌های آلمان در صنعتی شدن اهمیت بسیار بیشتری دارد. تاکید آلمان بر علوم تا حد زیادی ناشی و تحت‌تاثیر کمبود منابع طبیعی قرار داشت.

گاهی توسعه صنعتی سریع آلمان را به قرض‌گیری ماهرانه تکنولوژی از سایر کشورهای پیشرفته مخصوصا انگلستان نسبت می‌دهند. آلمان مانند بسیاری از کشورهایی که می‌خواستند مرحله گذر از اقتصاد روستایی با صنایع دستی را به صنعت مدرن مکانیکی طی کنند،‌ بر شانه‌های پسرعموی انگلیسی خود سوار بود که مشکلات مرحله اول صنعتی شدن را در دوره انقلاب صنعتی خود در قرن هجدهم متحمل شده بود، اما آلمان در مورد جریان قرض‌گیری بسیار سیستماتیک‌تر اقدام کرد. دولت پروس در سال ۱۸۲۱ در شهر برلین انستیتو گورب یا انستیتو حرفه‌ها را تاسیس کرد که ماشین انگلیسی را وارد و نمونه‌های کاری و عملی را از روی آنها می‌ساختند و به صاحبان صنایع در به‌کارگیری آنها در کارخانجات کمک می‌کردند. چون آلمان‌ها دیرتر آغاز کرده بودند، می‌توانستند کارخانجات و ماشین‌آلات تولیدی را با مدرن‌ترین و کارآمدترین روش‌های شناخته‌شده تا آن زمان در دنیای تکنولوژیک، بسازند. برعکس، موسسات تولیدی انگلستان در دفاتر خود تجهیزات کهنه و نیمه‌فرسوده را حفظ و مورد استفاده قرار می‌دادند. آلمان‌ها با این مزیت شروع کردند که اشتباه را از مرحله آزمون و خطای خود که انگلستان را به سطح بالای هنرهای صنعتی در اواسط قرن نوزدهم رسانده بود، حذف کردند. یک آغاز دیر از این ‌نظر برای آلمان یک مزیت عمده بود و به عکس پیشگامی اولیه انگلستان، برای آن کشور یک ضد مزیت بود.

باید پذیرفت که آلمان‌ها وام‌گیرندگان و تقلیدکنندگان ماهری بودند و شایستگی در قرض‌گیری کیفیتی است که نباید آن را کم شمرد. سایر کشورها نیز فرصت قرض‌گیری مشابه آلمان را داشتند، ولی هیچ یک از آنها به استثنای ژاپن، به خوبی آلمان‌ها این کار را انجام ندادند. توانایی تقلید و قرض‌گیری با دیدگاه علمی کلی آلمان تقویت می‌شد. اولین قدم در راه کارگیری علم در مورد هر مساله جست‌و‌جو و امتحان کردن دانش موجود مربوط به حل آن مساله است. رهبران آلمان آنقدر هوشیار بودند که به سرعت مزایای تکنولوژی تازه را درک کنند و این پیشگامی و ابتکار را داشتند که جریان تقلید و قرض‌گیری را به طور سیستماتیک سازمان دهند و مردم آلمان آنقدر خوب تحصیل کرده بودند که ایده‌های تازه را جذب و تکنولوژی تازه را به یک سیستم عملیاتی جامع و همگانی تبدیل کنند. آلمان ظرفیت قرض‌گیری را بیش از سایر ممالک داشت. این مقتضیات - مرحله پیشرفته مکانیزاسیون انگلستان و قابلیت قرض‌گیری آلمان، تواما پیش‌شرط‌های جهش بزرگ آلمان در نیمه دوم قرن نوزدهم بوده است.

البته آلمان از مرحله قرض‌گیری تکنولوژی انگلیس به مراتب فراتر رفت - کمک خاص آن کشور - کارگیری علم در صنعت، از طریق مردمی خوب آموزش دیده - راه را برای مرحله تازه‌ای از طرز تولید صنعتی گشود، روشی که به درستی به آن تکنولوژی شیمی و فیزیک لقب داده‌اند. طرز تولیدهای شیمیایی قبل از قرن نوزدهم نیز وجود داشت، ولی بیشتر آنها برآمده از مشاهدات و ادراک عمومی برداشت شده صنعتگران با تجربه‌ای بود که با دید تجربی و قواعد سرانگشتی کار می‌‌کردند.

به کارگیری سیستماتیک شیمی در مورد مسائل صنعتی در قرن نوزدهم در سطح کاملا متفاوتی قرار داشت. این امر از درون تحقیقات صنعتی اساسی که به کشف مبانی تازه علت و معلولی در روابط شیمیایی می‌انجامید به دست آمد. استادان شیمی دانشگاه‌ها که در لابراتوارها کار می‌کردند پدیده‌های جدیدی را کشف کردند که برای اغلب مردم عادی غیرقابل درک بود، یک رابطه کاری نزدیک بین دانشگاه‌ها و کارخانجات صنعتی الزامی بود، زیرا تنها دانشمندان باسابقه و با آموزش زیاد در کلاس‌های درس و در آزمایشگاه‌ها می‌توانستند به طور مولد در این کشفیات شیمیایی و عملیات مربوط به آن مشارکت داشته باشند.

علاوه‌بر این، درجه درستی از درک رابطه بین تئوری و عمل در نتیجه صنعتی حاصل،‌ اهمیت داشت. تئوری نباید زیاد کلی و عمل نباید زیاد تجربی باشد. گفته شده است که فرانسه مادر شیمی مدرن (لاوازیه) است و انگلیسی‌ها غالبا زمینه‌ساز کشفیات مربوط به قطران زغال‌سنگ برای تولید رنگ‌های صنعتی (پرکین) بودند، اما این آلمان بود که به طور جزئی کارگیری علم در صنعت را توسعه و مورد بهره‌برداری قرار داد. دانشمندان انگلیسی و فرانسوی در سطح بالای علمی، مجزا از به کارگیری صنعتی اکتشافات خود، عمل می‌کردند. کمک آنها به دنیا همان قدر بود که به سرزمین بومی و مادری خود آنها، اما آلمان‌ها به نحوی کار کردند که کمک آنها برای توسعه صنعتی آلمان مفید بود.