تاریخ آلمان- توسعه صنعتی آلمان در قرن نوزدهم-۳
آماده شدن برای انقلاب صنعتی
راه آلمان برای توسعه صنعتی از کجا هموار شد؟ پژوهش انجام شده توسط دکتر علی رشیدی نشان میدهد که توسعه دانش پایه، نقطه عزیمت انقلاب صنعتی آلمان بود.
آلفرد مارشال
راه آلمان برای توسعه صنعتی از کجا هموار شد؟ پژوهش انجام شده توسط دکتر علی رشیدی نشان میدهد که توسعه دانش پایه، نقطه عزیمت انقلاب صنعتی آلمان بود. طی دو دهه حدفاصل بین ۱۸۵۰ تا ۱۸۷۰ زمینه انقلاب صنعتی آلمان فراهم شد. روند شهرنشینی که از خصایص صنعتی شدن است، در ابتدا کند و بعدا با سرعت بیشتر آغاز گردید. جمعیت روستایی آلمان که در سال ۱۸۱۶ حدود ۵/۷۳ درصد مردم آلمان را تشکیل میداد و تا سال ۱۸۵۲ تنها به ۵/۷۱ درصد کاهش یافته بود، طی دو دهه بعد، با ۵/۷ درصد کاهش به ۶۴ درصد جمعیت سقوط کرد. طرف دیگر این ارقام به صورت پیدایش و رشد شهرهای بزرگ خودنمایی میکند. نیروهایی که آلمان را به سوی صنعتیشدن میکشاند عبارت بودند: از سیستم راهآهن، زولورن و رشد صنایع پایه، مانند استخراج زغالسنگ و تولید آهن، تشکیل بانکهای سهامی در خدمت توسعه صنعتی و بالاتر از همه آرزوی عظمت ملی که به آلمان مقام شایسته آن را در خورشید عطا کند.با این طرز تفکر، بیسمارک آرزوی تشکیل یک امپراطوری پروسی آلمانی را با شکست مکرر نظامی دانمارک، اتریش و فرانسه تحقق بخشید. راز قدرت رزمی بیسمارک در تولید زغال و فولاد نهفته بود که در سال ۱۸۷۰ از فرانسه پیشی گرفت و فرانسه را در سیدان شکست داد. دلیل پیشرفت صنعتی آلمان طی چهار تا پنج دهه قبل از جنگ جهانی اول یا در دوره انقلاب صنعتی آن، چه بود؟ پروسیهای بیآبرو و بیاعتبار شده توسط اتریشیها در سال ۱۸۵۰، توانستند در سال ۱۸۶۶ اتریش را بکوبند، فرانسه قدرتمند را به آسانی در سال ۱۸۷۰ شکست دهند و در پایان قرن نوزدهم از انگلستان غیرقابل انقیاد پیشی گیرند. حتی ایالات متحده با همه توسعه صنعتی خود بعد از جنگهای داخلی، نتوانست به سرعت آلمان رشد کند هرچند بر پایه منابع طبیعی برتر، سرزمین وسیعتر، جمعیت و بازار بزرگ و آغاز زودتر، صنایع مکانیکی مدرن، ایالات متحده آمریکا از نظر مقدار تولیدات صنعتی گاه به میزان اندک از آلمان جلوتر بود. با توجه به منابع طبیعی محدود و عقبماندگی آن تا سال ۱۸۵۰، صنعتی شدن آلمان بزرگترین و قابلتوجهترین موفقیت قرن نوزدهم در جهان بود. هرگز از نظر توسعه اقتصادی، چنین پدیدهای در جهان روی نداده بود.
علم در خدمت صنعت:
«علم در خدمت صنعت» عبارتی بود که آلفردمارشال در تشریح کمک آلمان به رهبری و هدایت صنعتی جهان به کار برد. موفقیت حیرتانگیز آلمانها در بهکارگیری علم در صنعت، ناشی از این حقیقت بود که آلمانها در قرن نوزدهم در جهان بهترین مدرسه دیدگان و دانشآموختگان بودند. در زمان سلطنت فردریک کبیر یا «حکمران روشنبین» پروسیها یک قرن قبل از انگلستان، فرانسه و ایالات متحده، سیستم آموزش عمومی اجباری برقرار کردند. شکست نظامی پروس از ناپلئون سبب انجام اصلاحاتی سراسری، مخصوصا در نظام آموزشی کشور شد. علاوه بر این پروس خیلی زودتر از دیگر کشورها، کنترل آموزش را از چنگ کلیسا بیرون آورد و خود دولت آن را در اختیار گرفت که سبب انتقال تاکید آموزش از مسائل مذهبی به مسائل دنیایی و پایهریزی آموزش علوم شد. دانشگاهها و مدارس عالی نیز تحت نظارت دولت درآمد و در برنامه درسی آنها تاکیدی قوی بر آموزش علوم به عمل آمد.آموزش عام برای مردم معمولی، سبب پیدایش جریان انبوه کارگران هوشیار و با سواد آماده کار در صنعت شد و دانشگاهها و مدارس فنی عالی، رهبری لازم برای کاربری علم در صنعت را فراهم ساخت. ثابت شد که تعداد زیاد افراد تحصیلکرده مخصوصا مردم آموزش دیده در علوم مختلف، منبع بسیار باارزشی برای آلمان بوده است.
صنایع شیمیایی:
تولید رنگهای صنعتی کمک خاص آلمان به صنعت را منعکس میسازد. مواد رنگی قرنها از گیاهان و مواد حیواناتی پراکنده در سراسر جهان به دست میآمد. رنگهای مدرن حاصل از قطران زغالسنگ در انتظار پیشرفت علم شیمی در قرن نوزدهم بود. در سال ۱۸۵۶ یک دانشمند انگلیسی به طور تصادفی طرز تولید یک رنگ مصنوعی «ماو» از قطران زغالسنگ را کشف کرد و کارخانهای برای تولید آن احداث نمود. برای مدت کوتاهی انگلیسیها بر صنعت رنگ تسلط داشتند، ولی به زودی در دهه ۱۸۷۰ این رهبری به سرعت در دست آلمانها افتاد. تنها استادان دانشگاه، دانش تئوریک که بر مبنای آن تکنولوژی صنعت، میبایست پایهریزی شود داشتند. در میان بانکداران و صنعتگران انگلیسی در آن زمان«لغتهای آکادمیک و تئوری، صفتهای مسخرهآمیزی بود که بیکفایتی از آن مستفاد میشد» یک دولت آزادکار و طرفدار عدم مداخله، مانند دولت انگلستان، تمایلی به سوبسید دادن به تحقیقات برای توسعه صنایع تازه، نداشت. در آلمان شور آموزش و حیثیت و اهمیت استادان دانشگاه نتایج کاملا متفاوتی به بار آورد.رابطه کاری بسیار نزدیکی بین صنعت و دانشگاهها برقرار گردید و نوآوران واقعی در صنایع سنتتیک استادان شیمی دانشگاهها بودند. دولت آلمان مبالغ زیادی پول برای تحقیق در علم شیمی و آموزش آن در اختیار دانشگاهها و مدارس فنی میگذاشت. مثلا نیل سنتتیک بعد از دو دهه تحقیق و صرف معادل میلیونها دلار از پول کمک تحقیقاتی دولت، در سال ۱۸۸۰ از قطران زغالسنگ تولید شد. هزاران شیمیدان خوب آموزش دیده با حقوقهای متوسط، یک سپاه روشنفکری علمی را تشکیل میدادند.
یک هیات انگلیسی که در سال ۱۸۷۲ از آلمان دیدن کرد، متوجه گردید که در یک دانشگاه آلمان(مونیخ) تعداد دانشجویان رشته شیمی از کل دانشجویان این رشته در تمام دانشگاههای انگلستان بیشتر است.
ارسال نظر