آنچه در این شماره و قسمت‌های قبل درباره کندی و ایران درج شده، از کتاب «بربال پرواز» نوشته ایرج امینی اخذ شده است. در برابر این سوال که آیا کمونیست‌ها می‌توانند از تصرفات ارضی جان سالم به در برند، شاه گفت:« آمریکا همیشه به عمل انجام شده تن می‌دهد. هیچ‌گاه برای نجات احدی تا ته خط نمی‌رود. مصداقش کره است و امروز لائوس. اگر کمونیست‌ها ناگهان کشور من را متصرف شوند، آمریکایی‌ها خواهند گفت، چرا باید برای نجات یک رژیم فاسد، ‌جان میلیون‌ها آمریکایی را فدا کنیم؟ در مطبوعات غربی، رژیم من همیشه فاسد خوانده می‌شود، به‌‌رغم آنکه فساد در تمام کشورها موجود است.» شاه گفت که«ظرف ۱۸ ماه گذشته بیش از ۴۰۰۰ تن از مقامات کشوری و لشکری را به علت اعمال فسادآمیزشان برکنار کرده است؛ حال آنکه فرض همیشگی غربی‌ها این است که در اینجا هیچ کاری درباره فساد صورت نمی‌گیرد.»

در حالی که شاه از تغییر و تحولاتی که در کاخ سفید صورت گرفته نارضایتی خود را پنهان نمی‌کرد و امکان بازی با برگ شوروی را خاطرنشان می‌ساخت، دکتر امینی خونسردانه و بدون اینکه تحت تاثیر مواضع جدید آمریکا قرار گیرد، بر رویه مستقل ایران پافشاری می‌کرد:

از سخنان رییس‌جمهوری جدید آمریکا می‌توان به افکار او و چگونگی تحولی که روی خواهد داد پی برد. ولی از آنجا که گفتار در جبهه مخالف با امکاناتی که در عمل وجود دارد فرق می‌کند، نمی‌توان این حرف‌ها را ملاک عمل قطعی رییس‌جمهور قرار داد.

به طور کلی دکتر امینی معتقد بود که: نباید کارهای اساسی خودمان را در انتظار روشی که آمریکا پیش خواهد گرفت به عهده تعویق بیندازیم. ما باید رویه دنیاپسندی در پیش بگیریم و وضع داخلی خودمان را محکم‌تر بکنیم. در این صورت سیاست‌های خارجی در هر وضع و موقعیتی باشند، نسبت به ما روش مقبول‌تری در پیش خواهند گرفت.

استحکام و صلابت کلام دکتر امینی در این اظهارات و در فضای سیاسی آن روز ایران، ‌نشانه اعتماد به نفس و ثابت قدمی کسی است که سودای نخست‌وزیری در سر می‌پروراند. در واقع شایعه روی کار آمدن دکتر امینی حتی پیش از پیروزی کندی در انتخابات ریاست جمهوری به گوش می‌رسید. در این مورد گزارش «اطلاعات داخلی» ساواک، مورخ ۱۲ شهریور ۱۳۳۹، شایان توجه است:

در محافل سیاسی و مطبوعاتی تهران اظهارنظر می‌شود که وضع سیاسی آینده ایران بستگی به انتخابات آمریکا دارد و در صورتی که سناتور کندی به ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شود در ایران جبهه ملی مورد حمایت دولت آمریکا قرار خواهد گرفت و بر همین اساس مقامات عالیه کشور نیز دکتر علی امینی را برای تامین نظر آمریکایی‌ها در صورت موفقیت سناتور کندی ذخیره نگه داشته‌اند و حتی در شرفیابی دکتر علی امینی نیز این موضوع مورد مذاکره قرار گرفته و شاهنشاه نیز با انجام مصاحبه مطبوعاتی اخیر و اظهار عدم رضایت از انتخابات و عنوان رعایت افکار عمومی مردم خواسته‌اند نظر مقامات آمریکایی را از هم‌اکنون به آزادی‌خواهی و عقاید ناسیونالیستی خود جلب نمایند.

ساواک همچنین گزارش می‌دهد که:

دکتر حسن ارسنجانی، وکیل دادگستری و از دوستان نزدیک دکتر علی امینی،‌ به طور خصوصی به یکی از دوستان خود اظهار داشته است که دکتر علی امینی با کمک ابوالحسن ابتهاج و دوستان ایشان، ‌خود را برای نمایندگی مجلس شورای ملی از تهران آماده می‌نمایند و در صورتی که تا خردادماه ۳۹ از طرف شاهنشاه با نخست‌وزیری وی موافقت نشود در فعالیت‌های انتخاباتی مجلس شرکت خواهد کرد و در نظر دارد به عنوان وکیل اول تهران به مجلس راه یابد. دکتر حسن ارسنجانی افزوده خود وی نیز با چهار نفر دیگر از نزدیکان دکتر علی امینی برای نمایندگی مجلس فعالیت دارند و با توجه به وضع سیاسی دنیا امیدوار هستند دکتر امینی تا اواسط اردیبهشت‌ماه سال آینده به نخست‌وزیری منصوب گردند و دولت آمریکا نیز پرداخت کمک‌های ارزی به دولت را در گرو زمامداری دکترامینی نگاه داشته است.

این شایعات پس از پیروزی کندی قوت بیشتری گرفت، به حدی که مجله تهران مصور در شماره جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۳۹، از قول منابع مطلع شرحی در مورد صلاحیت دکترامینی برای تصدی مقام نخست‌وزیری و انجام اصلاحات لازمه درج کرد:

ناظران سیاسی معتقدند که در حال حاضر کسی که بیش از همه قادر است منویات شاهانه را به مورد اجرا بگذارد دکترعلی امینی است. مشارالیه چون بارها در کابینه‌های مختلف مصدر کار بوده و یکی از بهترین کارشناسان اقتصادی کشور است و در امور دیپلماسی و سیاست خارجی، همچنین در مورد مسائل داخلی تسلط و تجربه کافی دارد به خوبی خواهد توانست دولت نیرومندی تشکیل دهد و وظایف مهمی را که به وی محول خواهد شد انجام دهد. محافل مزبور ضمنا اظهار می‌دارند که با همه این احوال تنها اراده ملوکانه است که تکلیف این امر را روشن خواهد کرد.

چندی بعد نیز مجله خوشه در شماره مورخ ۱۴ اسفند ۱۳۳۹، طی مقاله‌ای تحت عنوان «کی شایسته نخست‌وزیری است؟»، علنا نام دکترامینی را پیش کشید:

... تقریبا همه عوامل داخلی مملکت به این عقیده رسیده‌اند که مملکت به نخست‌وزیر صاحب‌اراده و باقدرت احتیاج دارد؛ مشکلات ارزی و مشکلات اقتصادی کشور از یک سو، عدم تعادل بین هزینه و مخارج افراد مملکت از سوی دیگر، خطر یک ورشکستگی عظیم را به دنبال ورشکستگی‌های پی‌درپی تجار اعلام می‌دارد؛ گرانی سرسام‌آور هزینه زندگی و عدم توانایی دولت در جلوگیری از اجحاف کسبه صدای نارضایتی مردم را هر روز بلندتر می‌کند.

مقاله مزبور سپس به مشکلات موجود در دستگاه‌های اداری، دادگستری، دانشگاه و غیره اشاره کرده و نتیجه‌گیری می‌کند:

ظاهرا دنیا اجازه نمی‌دهد که نخست‌وزیر آینده ایران یک فرد نظامی باشد. صحبت بر سر این است که یک آدم مقتدر و در ضمن مورد توجه و اعتماد مردم باید بر سر کار بیاید تا بتواند مشکلات کنونی را حل و فصل کند. آقای مهندس شریف‌امامی، از جمله رجالی هستند که بدنامی ندارند، اما ایشان در مورد انتخابات با آنکه بارها شایع شد قصد استعفا دارند، نه مقاومتی از خود نشان دادند نه استعفا کردند.

مملکت آدم قرص و صاحب‌اراده می‌خواهد و به آدمی که اهل کار و عمل باشد، آدمی که وطن‌خواه و شاه‌دوست باشد و واقعا برای خدمت به مملکت و مردم حاضر به از خود گذشتگی و فداکاری باشد، احتیاج دارد...

آنچه از صحبت‌های طبقات مردم و مجامع مختلف برمی‌آید، شرایط همه برای روی کار آمدن آقای دکترامینی آماده شده است و احتمال کلی دارد اعلی‌حضرت همایونی، آقای دکترامینی را مامور تشکیل کابینه بکنند. باید منتظر ماند و دید در آینده چه پیش خواهد آمد.

بی‌تردید نقشی که دکترامینی در انتخابات تابستانه و زمستانه ایفا کرد در تقویت این شایعات موثر بود. او پیش از آنکه مساله اصلاحات در ایران مطرح شود از ضرورت اصلاحات سخن گفته بود و خود را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین رهبران معتدل طرفدار اصلاحات شناسانده بود. افزون بر این، او به‌عنوان یک تکنوکرات باتجربه و مبرز در زمینه مسائل اقتصادی در افکار عمومی تثبیت شده بود. در تقویت این شایعات، آمریکاگرایی دکترامینی که در جریان قرارداد کنسرسیوم و پیمان سنتو، همچنین در دوره سفارتش در واشنگتن متبلور شده بود، نقش داشت.

بی‌مناسبت نیست که درباره آمریکاگرایی پدرم کمی توضیح دهم. پدرم از جمله سیاستمداران ایرانی‌ای بود که پس از جنگ جهانی دوم و تضعیف قدرت بریتانیای کبیر زمینه را برای افزایش استقلال ایران از طریق توسیع میدان حرکت آمریکا که به دموکراسی‌خواهی شهره بود، آماده می‌دید. او همچون قوام‌السلطنه و دکترمصدق بر این اعتقاد بود که تقویت مناسبات سیاسی و اقتصادی با آمریکا نهایتا ایران را از زیر سلطه تاریخی انگلستان خارج می‌سازد.