نیروی هوایی ایران در 1934 و 1941
اسلحه‌فروشان بزرگ غربی به این نتیجه رسیده بودند که باید هرچه می‌توانند «شاه» ایران را بزرگ کرده و او را ژاندارم منطقه بنامند و...

شاه با این ذهنیت بود که توسعه نیروی هوایی ایران را در کانون توجه قرار داد... دکترمحمدقلی مجد در کتاب «رضاشاه و بریتانیا» این داستان را با مراجعه به اسناد وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا شرح داده است که بخش آخر آن را می‌خوانید:
در ماه مارس 1935، پنج هواپیمای هاوکر اودکس که از انگلستان به اهواز حمل و در آنجا مونتاژ شده بودند، به سمت تهران پرواز کردند.
همه این هواپیماها که در راه تهران به توفان برخورده بودند در نهایت مجبور شدند به دلیل کمبود سوخت فرود بیایند. دو فروند از آنها که مسیر تقریبی‌شان را حفظ کرده بودند، توانستند دوباره سوخت‌گیری کنند و در تاریخ‌های ۲۴ و ۲۶ مارس ۱۹۳۵ به تهران برسند. دو فروند از آنها نیز به هنگام فرود در نزدیکی کاشان واژگون شدند که نزدیک به ۲۰ درصد به آنها خسارت وارد شد و ناچار آنها را با کامیون به تهران آوردند. یکی از هواپیماها هم که خلبانی بلژیکی داشت، مسیرش را گم کرد و به سمت کویر لوت بین تهران و مشهد منحرف شد. خلبان به دلیل کمبود سوخت مجبور شد هواپیما را فرود بیاورد که خساراتی جزئی به ملخ آن وارد شد. تهران تا ۲۹ مارس هیچ خبری از سرنوشت این خلبان در دست نداشت. اعلیحضرت از اتفاقاتی که در جریان پرواز پنج هواپیمای مزبور از اهواز به تهران افتاده بود به قدری به خشم آمد که ژنرال نخجوان، فرمانده نیروی هوایی را دو روز در دفترش حبس کرد، ولی بعد او را آزاد و در پستش ابقا نمود.
به‌رغم همه این مشکلات، ژنرال نخجوان، فرمانده نیروی هوایی، در میان کف‌زدن‌ها و ابراز شادی شنوندگان اعلام کرد: «برتری هوایی به معنای پیروزی در جنگ است.
اعلیحضرت همایونی نیز همین نکته را مدنظر دارند و می‌خواهم این خبر خوش را به جوانان مترقی کشورم بدهم که نیروی هوایی شاهنشاهی ایران به زودی همتراز قدرت‌های خارجی رده اول در این زمینه قرار خواهد گرفت.»
در سال 1934،‌ دولت همچنین تصمیم گرفت یک کارخانه هواپیماسازی احداث کند که همه امور آن را انگلیسی‌ها اداره می‌کردند. احداث این کارخانه دو سال بعد شروع شد و پیش‌بینی می‌شد که در سال 1937 یا 1938 به بهره‌برداری برسد. سر مهندس کارخانه قبلا در استخدام هواپیمایی سلطنتی بود و کمک مهندس آن برای کارخانه هاوکر در کینگستن کار می‌کرد؛ مقامات دیگر کارخانه نیز قبلا برای دوهویلند شرکت مستقر در بریستول و هاوکر کار می‌کردند.
جیمز موس کنسول آمریکا، گزارش می‌دهد که در فوریه سال ۱۹۳۸ اولین هواپیماهای ساخت ایران که پنج تایگر ماث بودند، از کارخانه شهباز در نزدیکی دوشان تپه بیرون آمدند. در ۲۱ ژوئیه ۱۹۳۸، شاه و ولیعهد برای شرکت در مراسم تحویل مجموعه دوم که از نوع هاوکر اوکس، بودند در کارخانه حضور یافتند. موس اضافه می‌کند: کارخانه در انگلستان طراحی شده بود و همه تجهیزات، موتورها و سایر ملزومات و همه پرسنل ماهر آن را از انگلستان آورده بودند. البته در مراسم افتتاح و توصیف روزنامه‌ها از کارخانه و هواپیماها، هیچ ذکری از مشارکت بریتانیایی‌ها به میان نیامد.
تکنسین‌های بریتانیایی که در استخدام کارخانه هستند به دلیل سیاست نامشخص مقامات نظامی ایران تمایلی به گفتن ظرفیت کارخانه ندارند. روزنامه‌ها با الهام از اظهارات رسمی می‌گویند که قرار است هر دو ماه پنج هواپیما ساخته شود و اینکه در آینده انواع بیشتری از هواپیما در این کارخانه تولید خواهد شد.
ولی حوادث هوایی و جلوگیری از انتشار اخبار مربوط به آن همچنان ادامه داشت. در تاریخ ۱۷ نوامبر ۱۹۳۸ یکی از هواپیماهای نیروی هوایی بالای دربند سقوط کرد که در این حادثه خلبان آن کشته و هواپیما نابود شد. هیچ یک از رسانه‌های خبری به این حادثه اشاره‌ای نکردند. انگرت در تاریخ ۱۳ اوت ۱۹۳۹ از ایوان منزلش در دزاشیب شاهد یک سقوط مرگبار دیگر بود: «طبق معمول اجازه نداده‌اند که حتی یک کلمه درباره این حادثه به روزنامه‌ها درز کند.»گزارش «وضعیت جنگی ارتش ایران» فهرست کاملی از تجهیزات نیروی هوایی ایران در تاریخ ۱۵ ژوئن ۱۹۴۱، یعنی درست دو ماه پیش از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین ارائه می‌دهد.
در سال 1934، نیروی هوایی ایران 138 هواپیمای نسبتا مدرن ساخت انگلیس داشت که تعداد آنها تا سال 1941 به 233 فروند رسیده بود.در سال 1933 یک جنگنده دو هویلند تایگر ماث به همراه تسلیحاتش 3750 لیره قیمت داشت، در حالی که قیمت یک بمب‌افکن هاوکر 8 هزار لیره بود؛ بنابراین نیروی هوایی فقط مبلغ 250/853 لیره بابت این دو مدل سرمایه‌گذاری کرده بود (59فروند دو هویلند تایگر ماث و 79 هاوکر.)
بین سال‌های ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۹ (که تحویل هواپیمای انگلیسی به ایران به دلیل شروع جنگ با آلمان متوقف شد)، ایران ۳۲ فروند هواپیمای دوهویلند، ۵۴ فروند هواپیمای هاوکر هیند و ۱۱ فروند هواپیمای هاوکر اوکس خریداری کرد. اگر قیمت‌ها در سطح همان قیمت‌های سال ۱۹۳۳ باقی مانده بود، هزینه خریدهای جدید بالغ‌بر ۶۴۰ هزار لیره می‌شد، حتی با فرض اینکه قیمت هواپیماها بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۹ دو برابر شده باشد که البته با توجه به بروز بحران بزرگ اقتصادی بسیار بعید است، کل هزینه خرید هواپیما بین سال‌های ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۱ حداکثر ۰۰۰/۲۸۰/۱ لیره می‌شد. (برای اینکه بدانیم در تخمین فوق بسیار غلو شده است، همین کافی است که در سال ۱۹۴۱، در اوج جنگ جهانی دوم، قیمت کامل پیشرفته‌ترین جگنده - بمب‌افکن در نیروی هوایی آمریکا، به همراه تسلیحات و خدمات مکانیک‌های ماهر به مدت یک سال فقط ۱۴۴۰۰ لیره بود.) با این حال، این برآورد دست و دلبازانه فقط یک دهم از ۱۲ میلیون لیره‌ای است که در طول سال‌های ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۱ از محل ذخیره مملکتی برای خرید تسلیحات اختصاص یافت.