مقام‌های آمریکایی شاغل در تهران فروش اسلحه به ایران را از ماموریت‌های اصلی می‌دانستند و برای اینکه بتوانند به ایران اسلحه بفروشند، جزئیات رویدادهای مربوط به دادوستد اسلحه ایران را رصد می‌کردند.

دکتر محمد قلی مجد در کتاب «رضاشاه و بریتانیا»، اسناد وزارت خارجه آمریکا درباره وضع ارتش ایران را بررسی کرده و برخی اسناد را آورده است. در این بخش از متن حاضر، چگونگی سلطه انگلیسی‌ها بر هواپیمایی ایران تا پیش از دهه ۱۹۴۰ را می‌خوانید:
در بهار 1934، ویلیام سی. گولد، نماینده شرکت آمریکایی پرات و ویتنی، در ارتباط با مشکلاتی که شرکت در ایران پیدا کرده بود به تهران آمد. شرکت پرات و ویتنی 40 موتور هورنت آر - 1860 به ایران فروخته بود که 30 دستگاه آن بر روی هواپیماهای هاوکر انگلیس سوار شده و بقیه یدکی بودند. (قیمت یک موتور هورنت معمولی 6640 دلار و قیمت انواع تقویت‌شده آن 7075 دلار بود.) این موتورها در واقع آخرین اقلام هواپیمایی بود که از آمریکا خریداری شد. بعد از آن، ایران فقط تجهیزات هوایی انگلیسی خریداری کرد.
هورنی بروک در گزارشی طولانی، پرده از سلطه‌ انگلیسی‌ها بر امور ایران و به ویژه هواپیمایی آن برمی‌دارد. گزارش مزبور این گونه شروع می‌شود:
هم اینک به نظر می‌رسد که مشکلات و موانعی که در راه گسترش فعالیت‌های بازرگانی شرکت آمریکایی پرات و ویتنی در ایران ایجاد شده بخشی از یک نقشه کلی و ماهرانه است که از انگلیسی‌ها الهام گرفته؛ زیرا چشم‌انداز تجهیز نیروهای هوایی کشوری که تا این اندازه به هند نزدیک است به 200 موتور مدرن هواپیما آنها را به وحشت انداخته است.
نه فقط سرگرد ارفع، مامور اصلی خرید دولت ایران در برن که اولین سفارش را برای موتورهای پرات ویتنی به این شرکت داد و همان موقع به خاطر تحریکات عده‌ای عوض شد، با این نظر موافق است، بلکه همکار سوئدی اینجانب، کاردار سفارت سوئد و همچنین کاپیتان ال.جی ترو که به مدت یک سال از طرف شرکت پرات ویتنی به منظور کار برای دولت ایران ماموریت یافته نیز آن را تایید می‌کنند.
اولین بار کاپیتان ال.جی. ترو نظرم را به این مساله جلب کرد. او به من گفت که مشکلاتی در ارتباط با دریافت حقوقش از دولت ایران پیدا کرده است؛ ولی به‌رغم آنکه از 5 مارس 1934 تا 6 ژوئن 1934 هیچ حقوقی دریافت نکرده است، مکانیک‌های شرکت هاوکر و دوهویلند که از طرف این شرکت‌های انگلیسی در ایران کار می‌کردند، حقوق‌شان را تمام و کمال دریافت کرده بودند؛ علاوه بر اینکه قراردادهایشان خیلی بهتر از او بود. او همچنین گفت که طبق شایعات سرهنگ نوردکوئیست [یک تبعه سوئد که در استخدام نیروی هوایی ایران بود] پیش از خاتمه قراردادش با دولت ایران اتومبیلی به رسم هدیه از شرکت پرات ویتنی دریافت کرده است.
علاوه بر این، او صحبت‌هایی را که با خانم هور، همسر وزیر مختار بریتانیا در تهران، داشت برایم تعریف کرد و گفت که خانم هور از او پرسیده است که چرا موتورهای آمریکایی اینقدر بد از آب درآمده‌اند و وقتی کاپیتان پاسخ داده بود که این موتورها بهترین موتورهای جهان هستند و عملکرد آنها هم در ایران و هم جاهای دیگر بسیار رضایت‌بخش بوده است، خانم هور در لحظه‌ای که حواسش نبوده گفته است که به هر حال دولت ایران دیگر از این موتورها نخواهد خرید و سپس افزوده است: «وای! نباید این را می‌گفتم.» در همین ارتباط به خاطر دارید که آقای تی. ال. جکس، رییس مقیم شرکت نفت انگلیس و ایران، چندی پیش نظر تقریبا مشابهی درباره رضایت‌بخش نبودن هواپیماهای آمریکایی در ایران به آقای تی. ال. واشبورن، رییس شرکت سوکونی- وکیوم ابراز کرده بود.