نــگــاه ۲ - شاه ایران و خرید اسلحه-۵
هوشنگ لاوی در برابر ارتشبد طوفانیان
رونق خرید تسلیحات نظامی از شرکتهای آمریکایی در دهه ۱۹۷۰ چیزی بود که طمع شماری از ایرانیها را برانگیخته و آنها برای استفاده از پورسانتها، رقابت شدیدی داشتند. ریچارد نیکسون رییسجمهور آمریکا نیز به دلایل گوناگون مناسبات ویژهای با شاه برقرار و فروش همهگونه اسلحه را آزاد کرده بود. کمپانی گرومان فردی به نام هوشنگ لاوی را که یک تبلیغاتچی ماهر در فروش تسلیحات نظامی بود استخدام و او را حتی در برابر ارتشبد طوفانیان قرار داد... کمپانی گرومان بازار ایران را چنان پررونق و پرآتیه دیده بود که ۸۰۰ کارمند خود با خانوادههایشان را ساکن ایران کرد و ... داستان فروش اسلحه به ایران را به قلم آنتونی سمسون میخوانید:
یکی از مقامهای وزارت خارجه آمریکا در سال ۱۹۷۶ به من گفت که مدت دو سال کوشیده است که ببیند چرا نیکسون چنین تصمیمی اتخاذ کرده بود و اضافه کرد که: «شاید جواب این مساله هم فقط در نوارهای نیکسون پیدا شود.»تا چه حد نیکسون وضع ناگوار کمپانیهای هوایی - فضایی را در نظر داشته است؟ آیا شاه - طبق نظر بعضیها که در ورای هر مسالهای توطئهای مشاهده میکنند - قول پشتیبانی از مبارزات انتخاباتی به نیکسون داده بود؟ آیا شاه با توضیح خطر شوروی واقعا نیکسون را قانع کرده بود؟ و بالاخره آیا شخصیت شاه نیکسون را هیپنوتیزم کرده بود و نیکسون از رنجش شاه میترسید؟ برای این سوالها ممکن است هرگز پاسخی پیدا نشود. قدر مسلم آن است که این تصمیم در مدتی کوتاه موج فعالیت تازهای در صنایع هوایی - فضایی آمریکا ایجاد کرد.
در ماه فوریه ۱۹۷۳ پنتاگون افشا کرد که دولت ایران برای خرید دو میلیارد دلار اسلحه از آمریکا با وزارت دفاع تماس گرفته است - و این بزرگترین معامله واحدی بود که تا آن زمان مورد مذاکره قرار گرفته بود؛ معامله مذکور شامل ۱۷۵ فروند جنگنده جت، پانصد هلیکوپتر و تعداد زیادی موشکهای هوا به زمین بود. در ماه ژوئن همین سال مجله ایویشن ویک گزارش داد که دولت آمریکا «موانع فروش اسلحه به خارج را از میان برداشته است.» کمپانیهای دوگانه رقیب؛ یعنی مک دانل داگلاس و گرومان، دیوانهوار به تبلیغ هواپیماهای ایگل و تامکت پرداختند. مدیران کمپانی گرومان به پنتاگون متذکر شدند که اگر تام کت به شاه فروخته شود، از مخارج عظیم نیروی دریایی کاسته خواهد شد و مبلغ ۲۵۰ هزار دلار در نمایشگاه هوایی پاریس که افسران ایرانی در آن حضور داشتند، برای تبلیغ هواپیماهای تام کت خرج کردند. شاه خود در پایگاه نیروی هوایی آمریکا در اندروز، در نزدیکی واشنگتن، به تماشای این هواپیما رفت.در اینجا ماموران گرومان لباس پرواز ویژهای برای شاه آوردند که به تاج سلطنتی ایران مزین بود و یک تریلی دارای تهویه مطبوع نیز آماده کرده بودند که شاه در آن لباسش را عوض کند. هواپیمای ایگل برای نمایش کامل آماده نبود؛ ولی تام کت حرکات آکروباتیک شگفتآوری میکرد. در جلوی شاه تا زمین پایین میآمد و آن گاه چون موشکی به آسمان برمیخاست. مدیران گرومان هنگامی که شاه با حرکات دست عملیات هواپیما را تعقیب میکرد، شاهد رضایت خاطر او بودند.مقامات کمپانی گرومان سخت به گرفتن این سفارش نیاز داشتند و برای کمک به خود یک تبلیغاتچی ایرانی - آمریکایی به نام هوشنگ لاوی را استخدام کردند.این شخص که در کار تبلیغات اسلحه وارد بود، در لانگ آیلند زندگی میکرد و با برادران دوگانه خود شرکتی به نام «استارلایت اینترنشنال» را اداره میکرد.قبلا در مورد لاوی در ایران سر و صدایی برپا شده بود. ژنرال طوفانیان در مورد یک حقالعمل عظیم قبلی از یک معامله هلیکوپتر با ایتالیا سخت به او حمله کرده بود.
ولی لاوی از دوستان ژنرال خاتمی فرمانده نیروی هوایی ایران (که بعدا در حادثه پرواز با گلایدر کشته شد) و شوهر خواهر شاه ایران بود، قرار شد که اگر ایران تام کت بخرد، کمپانی گرومان طبق قرارداد مبلغ ۸۹ میلیون دلار به لاوی بپردازد.
(بعدا این مبلغ به ۲۸ میلیون دلار کاهش داده شد.)
در ماه اوت ۱۹۷۳ شاه تصمیم گرفت تام کت سفارش بدهد. دو ماه بعد جنگ میان اعراب و اسرائیل در گرفت و صدور نفت تحریم شد و قیمت نفت به دو برابر قیمت قبلی افزایش یافت. اکنون پشتیبانی شاه برای جلوگیری از افزایش بیشتر بهای نفت ناگهان جنبه حیاتی پیدا کرده بود، ولی کیسینجر مطمئن بود که فشار وارد آوردن به شاه نتیجه معکوس به بار میآورد و او برای خرید اسلحه به جاهای دیگر روی خواهد آورد. در ماه دسامبر شاه اصرار کرد که باید قیمت نفت بار دیگر به دو برابر افزایش یابد و در این راه موفق شد و به همین ترتیب شاه میتوانست از طریق نفت پول بیشتری بگیرد و با آن سلاحهای بیشتری بخرد.جریان استحاله نفت به اسلحه سرعت فوقالعادهای پیدا کرده بود و در اواخر سال ۱۹۷۴ پنتاگون تقریبا نیمی از کل صادرات اسلحه جهانی خود را به ایران فروخته بود. این سفارشات شامل هلیکوپتر و مسلسل و هوور کرافت و موشک بود، ولی مهمترین و مهیجترین سفارش هواپیمای تام کت بود و در ماه ژوئن ۱۹۷۴ شاه سفارش خود را به ۸۰ فروند رساند که قیمتش تقریبا دو میلیارد دلار میشد. در حدود نیمی از این مبلغ برای موتور و سلاحهای مختلف، از جمله موشکهای فینیکس ساخت کمپانی هواپیماسازی هیوز بود و بقیه نصیب کمپانی گرومان میشد.اما بحران گرومان هنوز پایان نیافته بود و در واقع این بحران در ابتدا با توجه به کمبود اعتبار برای انجام سفارشات تازه شدیدتر شد. در ماه اوت ۱۹۷۴ کنگره آمریکا به صورت غیرمنتظرهای رای به قطع وام نیروی دریایی به گرومان داد. این وام به بودجه کمپانی گرومان کمک کرده بود و بنابراین اکنون مدیران این کمپانی ناگزیر شده بودند که در مدت شش هفته مبلغ ۲۰۰ میلیون دلار تهیه کنند.در آن لحظات همه در لانگ آیلند تصور میکردند که باید تمام پروژه تام کت را پاره کرد و به دور انداخت. یکی از مدیران گرومان به من گفت در آن موقع واقعا امکان داشت که در آشیانههای ساختن تام کت صدای روحیه باختن افراد را شنید، زیرا متهکاریها و چکش زدنها و تقوتوقها و همه صداهای دیگر بسیار نامنظم و بیترتیب شده بود، اما جان بایرویرت، رییس کمپانی بار دیگر به شاه روی آورد. «بانک ملی ایران» برای کمک به تحویل هواپیماها موافقت کرد که به گرومان ۷۵ میلیون دلار وام بدهد و این موضوع بانکهای آمریکایی را دلگرم کرد. در عرض شش هفته کنسرسیومی از بانکهای آمریکایی اعتبار لازم را تهیه کردند. اکنون جامعه لانگ آیلند به شاه ایران به عنوان مشتری و بانکدار خود دو چندان مدیون شده بود.نیروی هوایی آمریکا نیز بسیار خوشحال بود، زیرا اکنون هواپیمای مورد علاقهشان ساخته میشد و یک دولت خارجی در مخارج آن شریک شده بود، اما بعضی از دریاسالاران آمریکایی در این مورد شبهههایی داشتند و معتقد بودند که بهای واقعی که برای این کار پرداخت شده، فوقالعاده زیاد بوده است، زیرا آمریکا دیگر بر تمام کشورها برتری تکنولوژیک ندارد. این همان مشکل لاینحل دریاسالاران دوران ملکه ویکتوریا بود که از ساختن رزمناو برای صادرات در کارخانههای کشتیسازی و یکرز و آرمسترانگ خوشحال میشدند، زیرا این کار مخارج لازم برای پیشرفتهای تکنولوژیک را تامین میکرد، ولی این صادرات در مدت کوتاهی آنان را از برتری فنیشان بر دیگران محروم میساخت و مسابقه تسلیحاتی را شدت بیشتری میبخشید.به این ترتیب بخت و اقبال گرومان یاری کرد و متهکاری و چکشزدن در نهایت قدرت آغاز شد و کارگران سرگرم متصل ساختن اجزای «کامپیوتر پرنده» شدند. وقتی انسان در کارخانه گرومان و در آشیانه این هواپیماها قدم میزد، محال بود که در مقابل آن همه دقت و استادی و فداکاری که وقف این کار میشد و آن همه تکنیک پیچیده و بغرنج که در هر یک از این وسایل فلزی کار گذاشته میشد و قیمت هر کدامش با یک بیمارستان برابر بود، انگشت حیرت و شگفتی به دندان نگیرد. روی هواپیما عکس کارتون مانندی از یک گربه نر مخطط کشیده بودند که سیگار برگی در دهان و تفنگی در دست داشت و در واقع به خوبی بیانگر محیط این کارخانه بود که از یک لحاظ چون مغازه اسباببازی فروشی و از لحاظی دیگر کارگاه مرگ بود.روی بعضی از هواپیماها برچسب اضافهای زده بودند که بر آن کلمات «نیروی هوایی شاهنشاهی ایران» منقوش بود. در ماه ژانویه ۱۹۷۶ نخستین هواپیمای تام کت زودتر از موعد مقرر به ایران تحویل داده شد. در مدتی کوتاه ارتباط با ایران وضعیت و آینده کمپانی را سراسر دگرگون ساخت. اکنون مسوولان گرومان فقط هواپیما برای ایران نمیساختند، بلکه دهها مهندس و مدیر و مربی برای تعلیم دادن به خلبانان ایرانی اعزام میکردند. تا سال ۱۹۷۶ در حدود هشتصد نفر از کارمندان گرومان با خانوادههای خود در ایران ساکن شده بودند و افسران ایرانی مرتبا به لانگ آیلند میآمدند.
ارسال نظر