گزارش مقام‌های وزارت خارجه ایالات متحده در ایران که تحت عناوینی در سفارتخانه‌هایشان در تهران فعال بودند، بخش قابل توجهی از تاریخ ایران در حوزه‌های گوناگون از جمله چگونگی تجهیز ارتش ایران در دوره رضاشاه و محمدرضا شاه را روشن می‌کند. در ذیل بخش سوم گزارش‌های یاد شده را که دکترمحمدقلی مجد آنها را در کتاب «رضاشاه و بریتانیا» جمع‌آوری کرده است می‌خوانید. این بخش از نوشته حاضر گزارش مورخ ۲۶ فوریه ۱۹۴۰ است که در آن شرایط، توانایی‌ها و ناتوانی‌های ارتش ایران به تصویر کشیده شده است.

به من گفته‌اند که هرچند، با توجه به امکان حملات غافلگیرانه، کشور به تدریج حالتی تدافعی به خود می‌گیرد، همه یگان‌های پادگان تهران در این سان شرکت داشتند؛ بدین معنی که در حال حاضر آن دسته از نیروهای ایرانی که در مرزهای ایران و روسیه مستقر هستند عمدتا از پادگان‌های محل و استان‌های دیگری غیر از تهران به آنجا اعزام شده‌اند. در همین ارتباط، اخیرا صحبت‌های جالبی با چند وابسته نظامی خارجی داشتم که نتایج زیر را از آنها گرفته‌ام. جنگ در فنلاند، ارتش ایران را متقاعد ساخته است که شوروی‌ها دیگر یک تهدید نظامی جدی برای ایران نیستند. ولی در واقع ارتش فنلاند و ایران نه از لحاظ بزرگی و نه تجهیزات و روحیه اصلا با یکدیگر قابل مقایسه نیستند. تا به حال تقریبا هیچ توجهی به احتیاجات دفاعی ایران از لحاظ موقعیت بین‌المللی آن نشده است و ارتش عمدتا فقط برای برآوردن احتیاجات داخلی کشور، نظیر سرکوب شورش عشایر و تضمین ثبات رژیم شاه تقویت شده است. قابلیت‌های ارتش جدید ایران هنوز در بوته آزمایش قرار نگرفته است، ولی ناظران آگاه معتقدند که در صورت حمله شوروی به ایران، از ارتش این کشور به جز مقاومتی بسیار ناچیز کاری برنخواهد آمد.

اول اینکه مرزهای ایران دارای استحکامات مناسب نیست و استان‌های شمالی این کشور به راحتی در معرض حمله هستند و موقعیت بسیار آسیب‌پذیری دارند. دوم اینکه، بعید است که ارتش ایران طرح عملیاتی برنامه‌ریزی شده و سازمان‌یافته‌ای برای دفاع در برابر تهاجم دشمن داشته باشد. ولی فعلا بزرگ‌ترین مشکل کشور تجهیز و حفظ ارتش مطابق با معیارهای امروزی است. به نظر می‌رسد که نقاط ضعف بسیاری در سازمان نظامی ایران وجود دارد: (الف) اگرچه تجهیزات فعلی ارتش تجهیزات خوبی است، ولی مقدار آن کافی نیست و کمبود مهمات برای سلاح‌های سنگین به قدری است که (می‌گویند) فقط کفاف یک روز جنگ را می‌دهد؛ (ب) با توجه به مکانیزه شدن بخشی از پیاده نظام و توپخانه، کار با ماشین‌آلات نظامی مدرن و پیچیده برای سربازان مشکل است؛ (ج) تنوع زیاد تجهیزات مکانیکی این مشکل را دوچندان می‌کند (مثلا ماشین‌آلات ساخت چکسلواکی، آلمان، بریتانیا، سوئد، فرانسه و غیره)؛ (د) آموزش‌های نظامی بسیار کوتاه و ناچیز و تاکتیک‌های جنگی هنوز ابتدایی است؛ (ه) فقدان افسران قابل به خوبی مشهود است و می‌گویند که ارتش در کارهای ستادی نیز بسیار ضعیف عمل می‌کند؛ (و) از آنجایی که ارتش ایران سابقه جنگیدن ندارد، احتمالا در مواقع اضطراری رهبری خوبی نخواهد داشت و روحیه سربازانش بسیار پایین خواهد بود.

به نظر می‌رسد که در اواخر دوران حکومت رضاشاه، ارتش دیگر ابزار کاملا قابل اعتمادی برای حفظ رژیم نبود. انگرت در تلگرامی مورخ ۱ دسامبر ۱۹۳۹ گزارش می‌دهد: «هم‌اکنون از منبع نسبتا موثقی اطلاع یافتم که توطئه ترور شاه کشف شده و تا به حال نزدیک به ۳۰۰ تن از افسران ارتش دستگیر شده‌اند. طبق شایعات پنج نفری را که اول دستگیر شدند، اعدام کرده‌اند.» انگرت در تلگرام بعدی‌اش می‌نویسد: «تلگرام شماره ۱۵۳، مورخ ۱ دسامبر، ساعت ۱۰ شب. از آن موقع تا به حال یک سرهنگ ایرانی در دادگاه نظامی محاکمه و به اتهام جاسوسی برای روسیه تیرباران شده است.»

دریفوس، وزیر مختار آمریکا، در گزارشش از مراسم رژه بیستمین سالگرد کودتا خبر می‌دهد که خلبان یکی از هواپیماهایی که قرار بود در مانور هوایی شرکت کند، با هواپیما به روسیه گریخته بود. طبق گزارش‌ها به منظور جلوگیری از تکرار این نوع حوادث، سهمیه بنزین بسیار کمی در اختیار خلبانان قرار می‌گرفت.

دریفوس اضافه می‌کند: «این واقعیت که چنین چیزهایی ممکن است اتفاق بیفتد و اینکه مسوولان اتخاذ اقداماتی را برای جلوگیری از وقوع چنین حوادثی ضروری یافته‌اند، نشان می‌دهد که نیروهای ایرانی چندان هم قابل اعتماد نیستند.»

او در ادامه گزارشش نتیجه‌ای بدیهی می‌گیرد: «قابلیت‌های رزمی و روحیه ارتش هنوز آزمایش نشده است، تجهیزات بیش از حد متنوع و پیچیده آن کافی نیست و شمار افسران آن کفاف ارتش را نمی‌دهد. مرزهای کشور دارای استحکامات مناسب نیست و بعید است که ایران بتواند چیزی بیشتر از یک مقاومت بسیار ضعیف در برابر [حمله] روسیه یا هر کشور مدرن دیگر از خود نشان بدهد.»با وجود این، وزیر مختار آمریکا از یک نتیجه‌گیری بدیهی دیگر خودداری می‌کند. در کشوری که طی ۲۰ سال گذشته حداقل ۶۰ درصد کل هزینه‌های دولت مصروف ارتش رسیده شده بود و در جایی که حداقل ۶۰ درصد درآمدهای نفتی ظاهرا به مصرف «تکمیل خرید اسلحه و مهمات برای ارتش» رسیده بود، پس عدم آمادگی و کمبود تجهیزات ارتش چه دلیلی داشت؟ پس چه بلایی بر سر مبالغ هنگفتی افتاده بود که ظاهرا به خرج ارتش رسیده بود؟

کامل‌ترین گزارشی که درباره نیروهای مسلح ایران وجود دارد، یعنی «وضعیت رزمی ارتش ایران»، جزئیات مربوط به تعداد نیروهای در حال خدمت و تجهیزات کل یگان‌های ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی را تا ۱۵ ژوئن ۱۹۴۱، یعنی دو ماه قبل از حمله متفقین به ایران ارائه می‌دهد.