نگاهی به قباله و قبالهنویسی در ایران پیش از اسلام
لوحهها و کتیبههای خاموش
محمدعلی اختری - قباله از واژههایی است که میان مردم رواج کامل دارد و منظور از آن سند مالکیت یا عقدنامه ازدواج است و اصولا آنچه اداره ثبت طبق ماده ۲۲ قانون ثبت پس از اتمام تشریفات ثبتی و ثبت در دفتر املاک به دست مالک یا ذینفع میدهد، قباله نام دارد. قباله در لغت به معنای پذیرفتن، کارسازی، عملی کردن و مکتوبی است که در آن چیزی را که انسان به آن ملتزم میگردد ـ از کار و عمل یا دین و مانند آن ـ مینویسند. نیز چون کسی چیزی را به طور مقاطعه بپذیرد و نوشتهای بر آن اساس نوشته شود، نوشته موصوف را قباله میگویند. قباله یک کلمه مأخوذ از عربی است و در آن نام فروشنده و خریدار، خصوصیات آن چیزی که خرید و فروش شده و مبلغ ادا شده و شرایط معامله و جزو آن را مینویسند، مانند قباله ملک و قباله زناشویی و قباله نویس شخصی است که قباله و عقدنامه را مینویسد.
جمع قباله را قبالجات مینویسند که غلط رایج است و باید قبالهها یا قبالات نوشت. علاوه بر این قراردادی که به موجب آن عضو یک منطقه مالیات دهنده عهدهدار پرداخت مبلغ مقطوعی مالیات میشده که خودش شخصا از مودیان وصول میکرده در اصطلاح قباله نامیده میشود. واژه قباله در ادبیات ایران پس از اسلام، به همین معنا به کار رفته است:تمدن ایران پیش از اسلام، در گستره وسیعی از سرزمینهای کنونی خاورمیانه و شبه قاره هند و آسیای مرکزی و قفقاز رواج داشته است. در این تمدن برای انجام دادن معاملات و ایفای تعهدات، اسنادی نوشته میشده که به سبب گذشت روزگار و علل تاریخی و حملات کشور گشایان به ایران امروزه فقط تعداد اندکی از آنها برجای مانده است.
قدیمترین پیشینه از قباله و قباله نویسی که فعلا در دسترس است، قانون معروف حمورابی مربوط به قرن بیستم قبل از میلاد است که در ماده ۴۴ و ۶۰ آن درباره نحوه نوشتن قرارداد اجاره و مدت و مبلغ اجاره مقرراتی وضع شده است. طبق ماده ۱۲۰ این قانون در ودیعه گذاردن طلا و نقره یا هر شیء دیگر، کتبی بودن قرارداد اجباری بوده و براساس ماده ۱۲۷ عقد ازدواج بایست با حضور گواهان و به صورت مکتوب انجام میشده است.
گفته شده که قانون حمورابی دارای ۲۸۲ ماده بوده که اصل کتیبه آن توسط «دومورگان»، باستان شناس فرانسوی در سال ۱۹۰۱ م. در شوش ایران کشف و بعد به موزه پاریس منتقل شده است. بعد از قانون حمورابی در مجموعه قوانین آشور مربوط به قرن ۱۲ و ۱۳ ق. م. که از کتابخانه آشوربانیبال به دست آمده و به صورت کتیبههای آجری است، مقرراتی درباره تنظیم قبالهها و تعهدات موجود است. از زمان حکومت بابل که در ۵۳۸ ق. م. منقرض شده است، کتیبهای سنگی به دست آمده که موضوع آن خرید بت و بر بیست و پنج هزار قطعه خشت است و طبق آن فروشنده متعهد شده که آن را در سَرِکار تحویل دهد.
دولت بابل به دست کورش هخامنشی سقوط کرد. خوشبختانه در سال ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ م. در حدود سی هزار لوحه گلی در حفاریهای تخت جمشید مربوط به هخامنشیان به دست آمد که تقریبا شش هزار لوحه آنها سالم مانده است؛ زیرا به هنگام آتش زدن تخت جمشید توسط اسکندر مقدونی این شش هزار لوحه گلی پخته شده و سالم باقی مانده است و تاکنون حدود دو هزار لوحه از آن خوانده و منتشر شده که به زبان عیلامی و به خط میخی است. از میان این خشتهای پخته، کتیبههایی حاکی از اجاره املاک شاهی به دست آمده که یکی از آنها متعلق است به سال ۵۰۳ ق. م. و به مستاجری مربوط است به نام «خومنکه» که مقداری جو دریافت کرده و تعهد سپرده مدتی بعد همان جنس را به علاوه مقداری جو اضافه تحویل دهد. همچنین بعضی از مکاتبات سلطنتی با ساتراپها (نمایندگان شاه در کشورهای تابعه) حاوی نمونههایی از عقدنامه ازدواج است. آنچه از مطالب تاریخی و کتیبهها استنباط میشود حاکی از آن است که در زمان هخامنشیها نوشتن اسناد و قبالهها به عهده مُغان (روحانیان) بوده و گویا یک مقام رسمی رییس تشریفات دربار یا خزانهداری با زدن مهری برجسته روی الواح گلی که روی آن نوشتهای به زبان فارسی باستان یا عیلامی یا اکدی بوده آنها را رسمیت میداده است. جالب است که نام بیشتر قبالهنویسها ایرانی است، ولی باید گفت که منشیهای ایرانی از مستخدمان عیلامی استفاده میکردهاند. از سوی دیگر بعضی اسناد را هم بر پوست مینوشتند، به ویژه اسنادی را که باید به جاهای دور دست فرستاده میشدند. این اسناد و قبالهها به زبانهای آرامی، عیلامی، اَکَدی و فارسی باستان نوشته میشده که از زبانهای رایج در کشورهای تابعه پادشاهان هخامنشی بودهاند.
از زمان اشکانیان خوشبختانه چند نمونه قباله باقی مانده است، از جمله در شهر دورا اروپوس (Dura Orupous) که در ساحل علیای رود فرات در خاک فعلی سوریه قرار داشته، در کنیسه یهودیان (سیناگوگ) و در قریه اورامان کردستان. یکی از این قبالهها که بر روی چرم نوشته شده در واقع یک اجیرنامه است و در حضور فرمانده پادگان نوشته شده، مربوط است به مردی از دهکدهای به نام پالیگا یا فالیگا (Paliga / Phaliga) به نام «مانوس» که به رییس قلعه آرکاپت (Arkapat) مدیون بوده و ضمن گرو گذاشتن اموال شخصی خود متعهد شده تا بدهیاش تمام نشده در نزد بستانکار خدمت کند. این سند توسط خاورشناس آلمانی؛ گایگر (Geiger) ترجمه و منتشر شده است. این سند چنین شروع میشود: «در زمان حکومت... به سال ۳۶۸ سال شماری حکومتی و ۴۳۲ سال شماری سلوکی روز ۲۶ ماه وائیسموس... مدت یک سال.... بستانکار.... بدهکار...». این سند به حسب سال میلادی ۱۲۱ و ۱۲۲ است. این سند را چندین نفر به عنوان گواه امضا کردهاند و سند در دو نسخه بوده است: نسخه اول به نام نسخه (مستند) که در ید بستانکار بوده و نسخه دیگر به نام متحدالمضمون که آن را مانند طومار لوله کرده و لاک و مهر زده، برای روز مبادا، اگر اختلافی حاصل شود، نگهداری کردهاند. در اورامان نیز سه قباله به دست آمده که در نزد ماموری به نام «استاتم» نوشته شده است. قباله اول و دوم چرمی اورامان مربوط به فروش دو قطعه تاکستان است و بر پوست آهو نوشته شده و اینک در موزه بریتانیا محفوظ است. این دو سند به زبان و خط یونانی است و هر دو تاریخ سلوکی دارند، یکی مربوط به سالهای
۸۸ـ ۷۷ قبل از میلاد و دیگری مربوط به تاریخ ۲۲ ـ ۲۱ قبل از میلاد که در پشت یکی از آنها چند کلمه نیز به زبان و خط پارتی نوشته شده که خلاصه متن یونانی است و احتمالا تاریخ نگارش متن پارتی نسبت به متن یونانی جدیدتر است. قباله سوم به زبان و خط پارتی است و تاریخ اشکانی دارد و احتمالا مربوط به سال ۵۲ یا ۵۳ بعد از میلاد است. خط پارتی این قباله به خط سفالینههای مکشوف در شهر نسا، پایتخت اشکانیان شباهت دارد. تاکستان مورد معامله در روستایی به نام کپانیس (Copanis)واقع بوده است.
همانطور که از قبالههای اورامان آشکار میشود معاملات حقوقی مردم در زمان اشکانیان به زبان یونانی هم نوشته میشده است.
در حفریات شهر نسا که در نزدیکی عشقآباد (اشک آباد) قرار داشته است ، اسناد سفالینه بسیاری در قلعه عظیم مهرداد گرت که ظاهرا محل اقامت ساتراب محلی نیز بوده به دست آمده و تاکنون فقط بخشی از آنها منتشر شده است.
از جمله اسنادی که در آنجا به دست آمده و با مرکب سیاه بر روی سفال نوشته شده وقف نامه تاکستانی است برای خیرات، توسط یکی از حکام اشکانی. این اسناد سفالی بیش از دو هزار قطعه بوده و محققان میگویند که بیشتر آنها، متنهای ثبتی هستند. زبان این اسناد، پارتی و تاریخ آنها از ۱۰۰ ق. م. تا ۱۳ ق. م. است.
بیشتر اسناد مکشوف راجع به زمان اشکانیان درباره پیمانها و فروش و واگذاری اراضی شاهی به صورت تیول، اسناد وام بهرهدار یا اجاره زمینهای دولتی، سلطنتی و روستایی است. امضای این اسناد به دو روش صورت گرفته است: یکی روش کهن بابلی که متعاملین و گواهان بر لوحهای گلی مهر برجسته خود را میزدند و دیگر اینکه اسناد بر چرمهای طومار مانند نوشته میشد وآن را گل اندود میکردند و متعاملین مهر خود را بر آن میزدند. در زمان هخامنشیها گاهی اسناد و قبالهها به خط میخی بر لوحهای گلی، و به زبان ایلامی یا آرامی نوشته میشد و مهر صاحبان سند یا ماموران را بر لوح دیگری از گل میزدند و با ریسمانی به رونوشت اسناد متصل میکردند. اسناد را در بایگانی نگاهداری میکردند.
گاهی رستینه یا مُهر شاهی در دست شخص خاصی از گماشتگان شاه بود. شخص مهردار از امتیاز خاص بهرهمند بود و به آن افتخار میکرد. روی مهرها نشانهای خدایان، جانوران و اشخاص نقر میشد. مهرهای بسیاری به نام اشخاص و موبدان و سایر مقامات دینی کشوری به دست آمده که برای امضای اسناد و قبالهها به کار میرفته است. از این قبالهها برخی درباره رهن گذاشتن بردهها یا بیع قطعی بردهها بوده است.
از زمان ساسانیان اطلاعات بیشتری درباره قباله و قبالهنویسی باقی مانده است. از جمله کتابهایی که به ما اطلاعاتی در این باره میدهد، کتاب دادستان دینیک نوشته شخصی به نام منوچهر از موبدان زرتشتی است که از کتب دینی زرتشتی و شامل احکام عملی بوده است و در پایان آن پرسشهای شخصی به نام مهر خورشید پسر آذرماه و بهدینان (زرتشتیان) دیگر آمده. پرسش شماره ۵۱ درباره دبه کردن در معاملات و پرسش ۵۲ درباره حکم انجام دادن معامله با غیر زرتشتیان است. گرچه این کتاب مربوط به قرون اولیه اسلامی به زبان و خط پهلوی ساسانی است (فارسی میانه) ولی مندرجات آن مربوط به زمان دولت ساسانیان است. از ترجمه فارسی این کتاب اطلاعی در دست نیست. در زمان انوشیروان ساسانی نیز قبالهها و اسناد نزد قضات تنظیم میشده است.
میان کتیبههای ساسانی در تنگِ خشک در نزدیکی سیوند فارس بر تخت سنگ بزرگی به طول ۴ متر، عرض ۳ متر و ضخامت ۸۰ سانتیمتر ۳ کتیبه به خط پهلوی (فارسیمیانه) موجود است. کتیبه اول در گوشه شمالی تخته سنگ حک شده و دارای ۷ سطر است و ظاهرا وقفنامه یا هبهنامه ملکی است مشتمل بر قنات و باغ و بوستان و درختان آن و خانهای از شخصی به نام فرّخ مرد. کتیبه دوم در شمال غربی تخته سنگ قرار داد و حاوی ۱۸ سطر است که بسیار آسیب دیده و فقط ۳ سطر اول آن قابل خواندن است و مضمون آن مانند کتیبه اول است. کتیبه سوم خوانا نیست.
همچنین در مقصود آباد در جلگه مرودشت بر صخرهای از کوه رحمت دو کتیبه به خط پهلوی (فارسی میانه) کشف شده است که اولی دارای ۸ سطر و مضمون آن گویای تعلق ملکی است به نام دستگرد به یک شخص. کتیبه دوم نیز ۸ سطر دارد و قباله چاهی است که به همان شخص تعلق دارد.
در کتاب متون پهلوی، نمونهای از عقدنامه ازدواج (قباله زناشویی) درج شده است. گرچه این عقدنامه در تاریخ ۶۲۷ یزدگری و ۱۲۷۸ میلادی و ۶۷۷ هجری قمری به خط پهلوی (فارسی میانه) نوشته شده، اما نمایانگر سنت عهد ساسانی است و از نظر دربرداشتن اصطلاحات درخور توجه است.
آخرین قبالهای که مربوط به دوره پایانی حکومت ساسانیان و آغاز دوران اسلامی است در میان خرابه دژی در کوه مغ در شمال تاجیکستان به سال ۱۹۳۳ م. به دست آمده است. ۷۴ فقره سند متعلق به دیو آشیتج
(۷۰۶ ـ ۷۲۲ م.) آخرین فرمانروای سغدی کشف شده است. وی به دنبال حمله اعراب به قلمرو فرمانروایی خود، به آن دژ کوهستانی پناهنده شده. این اسناد روی چرم و کاغذ و پوست نوشته شده و مشتمل است بر نامههای اداری، اسناد مالی، یادداشتها و دستورهای اداری و یک قباله ازدواج. به قول کریستنسن، تنظیم اسناد مالکیت و قبالههای ازدواج به عهده مغان بوده است.
در خاتمه بد نیست بدانیم که تولستو (S. Tolostov)، محقق و باستان شناس، یکصد و چهل پاره سند چرمی و چوبی به خط خوارزمی یافته است که بر چرم نگاشتهاند یا با حروف مجزا بوده که بر چوب نوشتهاند. از انتشار متن و ترجمه این اسناد اطلاعی در دست نیست و شاید در میان آنها اسناد و قبالههایی به زبان خوارزمی وجود داشته باشد.
ارسال نظر