گاهشمار
نتایج معاهده صلح ورسای
محمد علی زندی- در اوایل دسامبر سال ۱۹۱۸ وودرو ویلسون برای گفت و گو درباره معاهده صلح ورسای عازم فرانسه شد. این معاهده در تاریخ ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹، میان دولتهای پیروز در جنگ جهانی اول و آلمان (دولت شکست خورده در آن جنگ) در تالار آیینه کاخ ورسای، در پاریس بسته شد. مذاکرات صلح ورسای که با شرکت ۲۷ کشور از ۱۲ ژانویه تا ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹ جریان یافت از یک طرف شاهد کشمکش بین فاتحان و مغلوبین و از طرف دیگر شاهد نزاع ما بین خود فاتحان بود که بیشتر اختلاف آنها ناشی از ایدهآلیسم ویلسنی و اشتهای فرانسه برای به چنگ آوردن غنائم بیشتر وهمچنین ناشی از خواسته فرانسه مبنی بر تضعیف آلمان از یک طرف و ترس انگلستان از تفوق فرانسه از طرف دیگر بود.
چون شرکت تمام کشورها در تصمیمگیری میسر نبود در ۱۲ ژانویه کنفرانسی مرکب از ده عضو تشکیل شد و چون کارهای محوله زیاد بود کمیسیونهای متعددی(۵۲ کمیسیون) که هر یک بررسی یک موضوع را به عهده داشتند به وجود آمد. ولی بالاخره از ماه مارس به بعد تصمیمات نهایی خارج از شورای ده نفره به وسیله چهارنفر روسای نمایندگیهای رسمی قدرتهای بزرگ یعنی کلمانسو نخستوزیر فرانسه، لوید جرج نخستوزیر انگلستان، ویلسن رییسجمهور آمریکا و اورلاتدو نخستوزیر ایتالیا اتخاذ میشد و نمایندگی ژاپن فقط در مورد مسائل خاوردور مورد مشورت قرار میگرفت.
هر یک از کشورهای شرکت کننده با ادعاها و برنامههای متفاوتی وارد کنفرانس شدند و تنها آمریکا که زمینه آینده منافع خود را میچید ادعای تصرف هیچ سرزمینی را نداشت و با ادعاهای توسعه طلبانه فاتحین نیز مخالفت میکرد. ویلسن خواهان اجرای اعلامیه خود و ایجاد نظمی براساس قدرت جامعه ملل بود. انگلستان که خواهان فروپاشی نیروی دریایی آلمان بود و به مقصود خود رسیده و راضی به نظر میرسید و اینک به دنبال اهداف اقتصادی قصد تسلط بر بازارهای آلمان را داشت و میکوشید تا از فشارهای فرانسه بر آلمان که زوال همگانی این کشور را به دنبال داشت، بکاهد و از طرف دیگر چون از خطر بلشویسم و تفوق فرانسه بر قاره اروپا نگران بود تا حدی با سیاست آمریکا همگام شده و جلو فرانسه میایستاد. فرانسه که پیش از همه از جنگ لطمه دیده بود قبل از همه چیز به فکر تحکیم امنیت خود و گرفتن تضمینی در مقابل خطر احتمالی آلمان بود و از طرف دیگر بر احیای اوضاع اقتصادی خود و همچنین تضعیف اقتصادی آلمان برگرفتن غرامت هر چه بیشتر از آلمان اصرار داشت. ایتالیا بر عکس به علت نقش اندکی که در پیروزی داشت زیاد به بازی گرفته نمیشد. با این وجود از نظر ادعاهای ارضی تا حدی به مقصود خود رسید؛ ولی پیوسته خواهان اجرای مفاد عهدنامه لندن(۱۹۱۵) بود.
پس از کشمکشهای فراوان بین متفقین بر سر تقسیم غنائم و چگونگی آینده روابط با آلمان در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۹ پیمان صلحی ملهم از اعلامیه ویلسن و با ۴۴۰ ماده در تالار آیینه کاخ ورسای(همان جا که شاهزادگان آلمان در ژانویه ۱۸۷۱ تاج خود را تقدیم امپراتور پروس کردند و امپراتوری آلمان شکل گرفت) به امضا رسید.
مصوبات صلح ورسای
مفاد این عهدنامه در ۴۴۰ ماده و ۱۵ بخش تنظیم شد. قسمت اعظم معاهده مربوط به جدا کردن بخشهایی از سرزمین آلمان بود.آلزاس و لرن به فرانسه باز گردانده شد. ناحیه اوپن - مالمدی به بلژیک و پزناتی به لهستان داده شده که از طریق دالان دانتزیک به دریا راه مییافت. شهر دانتزیک زیر نظر جامعه ملل قرار گرفت و اجرای سیاست خارجی و گمرکی آن به لهستان واگذار شد.
تعیین سرنوشت شلزویگ و سلیسیای علیا موکول به برگزاری همهپرسی شد و عاقبت نیز طبق همهپرسی که در سال ۱۹۲۱ به عمل آمد شلزویگ به دانمارک منضم شد و سلیسیا که ۶۰ درصد مردم به الحاق به آلمان و ۴۰ درصد به الحاق به لهستان رای دادند طبق تصمیم جامعه ملل یک سوم آن به لهستان و بقیه به آلمان منضم شد.
بندر ممل و کرانههای آن به لیتوانی، هولشتین به چکاسلواکی واگذار شد. اتحاد آلمان با اطریش منع شد. سار تحت کنترل جامعه ملل درآمد و راینلند غیرنظامی شد. علاوه بر این، آلمان تمامی مستعمرات خود را از دست داد. کامرون و قسمتی از توگو به فرانسه و آفریقای شمال و جنوب غربی آفریقا به انگلستان و جزایر پاسفیک(اقیانوس آرام) به ژاپن واگذار شد تا زیر قیومیت آنها اداره شوند. براساس ماده ۲۲ منشور جامعه ملل قرار شد که اداره این مستعمرات از طریق جامعه ملل به بعضی از قدرتهای صاحب تجربه سپرده شود تا ضمن اداره، مقدمات استقلال آنها را نیز فراهم کنند. مستعمرات سابق به سه گروه تقسیم شدند: گروه اول که از درجه پیشرفت برخوردار بودند (مانند کشورهایی که از امپراتوری عثمانی جدا شده و قادر به اداره خود بودند) ولی احتیاج به راهنمایی داشتند.گروه دوم که برای اداره خود احتیاج به کشورهای پیشرفته داشتند. گروه سوم که میتوانستند به عنوان جزئی از قلمرو کشور قیم به حساب آیند. برای تضمین امنیت فرانسه قرار شد نظام وظیفه در آلمان لغو شود و ارتش آن کشور به صد هزار نفر و نیروی دریایی آن به شش ناو جنگی محدود شد و از داشتن زیردریایی و هواپیماهای جنگی و توپخانههای سنگین و تولید گازهای سمی ممنوع شد و رودخانههای آلمان بینالمللی شد.
بحث برانگیزترین ماده از ۴۴۰ ماده معاهده، ماده ۲۳۱ (شرط مسوولیت جنگ) بود که آلمان و متحدانش را مسوول تمامی تلفات و خسارات ناشی از جنگ اعلام کرد. غرامت جنگی بالغ بر ۶هزار میلیون پوند بود، اما این مبلغ متعاقبا در طرحهای داوس و یانگ در واکنش به افزایش آگاهی در بریتانیا و ایالات متحده که این شرایط غیرواقعبینانه و سنگین است، کاهش یافت. میثاق جامعه ملل به تاکید وودرو وسیلون نیز بخشی از این معاهده شد.
پیامدهای معاهده صلح ورسای بر اقتصاد آلمان
برآورد شده است که در نتیجه این معاهده آلمان ۵/۳ درصد از سرزمین، ۱۳ درصد از توانمندی تولید اقتصادی و ۱۰ درصد جمعیت خود را از دست داد. زیانهایی که معاهده ورسای به اقتصاد آلمان وارد آورد موجب از بین رفتن موارد زیر شد:
۱- یک هشتم مساحت و در حدود یک دهم نفوس آن کشور.
۲- دو ثلث معادن آهن، نصف معادن زغالسنگ، سه چهارم معادن روی، نصف معادن سرب و تقریبا تمامی معادن پطاس آن کشور.
۳- تقریبا تمام سرمایهگذاریهای خارجی آلمان که بالغ بر یک دهم کل ثروت آن کشور میشد.
۴- یک ششم محصول کشاورزی و یک دهم کارخانههای صنعتی آن.
ارسال نظر