نامهها و نکتهها
نحوه پذیرایی از وزیر مختار آلمان در عهد ناصری
گروه تاریخ اقتصاد - ناصرالدین شاه قاجار، نخستین شاه ایران بوده که به نوشتن «یادداشتهای روزانه» اقدام کرده و مجموعه یادداشت های او اکنون در چند مجلد منتشر شده است. آنچه در اینجا از نظر خوانندگان روزنامه میگذرد بخشی از متن یادداشت او در شب جمعه شانزدهم ماه ربیع الثانی سال ۱۳۰۲ است: «نایب السلطنه که با وزیر مختار آلمان به کن رفته بودند به شهر مراجعت کردند. هنگامیکه شام میخوردیم، این کاغذ را نایب السلطنه که در حقیقت راپورت و روزنامه سفر خودش است، نوشته و فرستاده بود. ما به عین آن کاغذ را در این روزنامه خودمان مینویسیم:
«قربان خاکپای جواهرآسای مبارکت شوم. الان این غلام بیمقدار به اتفاق وزیر مختار آلمان و صاحبمنصبهای سفارت وارد شده. راپورت دو روز و دو شب را محض اطلاع خاطر خطیر همایونی روحنا فداه جسارت میورزد. جمیع اتاقهای عمارت دولتی کن را مفروش و مزین داشته بود. اتاق علیحده، تخت خواب، رخت خواب فرنگی و سایر لوازمات اتاق به طور خوب آماده بود. اتاق میز ناهار و شام جدا، اتاقهای دیگر برای استراحت نمودن و نشستن جمیعا حاضر و تهیه شده بود. پرده، چراغ دیوارکوب موجود، جمیع ماکول و مشروب لازمه مهیا بود. حتی میز تحریر هم حاضر کرده بود. دو کالسکه تمیز با اسبهای خوب و اسباب اسب شایسته و ملبوس خیلی خوب برای کالسکهچی آنها حاضر کرده بود. پنج راس اسب هم مخصوصا برای سواری وزیر مختار و صاحب منصبان و دو نفر نوکر فرنگی که همراه داشت، حاضر کرده بود. برای هر کدام دو تفنگ گلولهزنی و ساچمهزنی، حاضر و در وقت سواری، همراه هر یک بود. حتی تعلیمی و قمچی ۵۱۵ دست برای آنها موجود نموده بود. حضرات قوشدارها هم از قراری که به عرض خاکپای مبارک میرساند بودند.
سیف الملک و حاجی میر شکار را برحسب امر قدر همایونی خبر کرده بودند. حاجی بهاء الدوله، مؤید الدوله، حسام السلطنه، سهام الدوله، نصر الله خان سرتیپ، ولی خان سرتیپ، حسین خان پیشخدمت همایونی، همراه بودند. قوشچیباشی هم با قوشچیهای دولتی که محض کمال مرحمت مقرر شده بود همراه باشند حاضر بودند. موزیکانچی هم یک دسته بودند که سر شام و ناهار ایلچی موزیک میزدند. روز سهشنبه کالسکه و اسبی که برای سفارت تهیه شده بود، فرستاده آنها را سوار کرده، رفتند. خود این غلام خاکسار به میدان مشق رفته از آنجا به کن رفت. در بین راه به وزیر مختار رسید. او را در کالسکه [ای] که این غلام نشسته بود آورد و به کن رفت. صاحب منصبان سفارت در کالسکه علیحده بودند. ناهار وزیر مختار داده شد، بعد از ناهار به شکار رفت. قوشها از اطراف انداخته شد، کبک و تیهوی چند شکار شد. چون آلمانیها هیچ شکار قوش را ندیده بودند، خیلی محظوظ شدند... .»
ارسال نظر