صندوق بین‌المللی پول و جریان‌های سیاسی بین‌الملل

بخش اول

در ماه ژوئیه سال ۱۹۴۴ و زمانی که هنوز چند ماهی به شکست نهایی متحدین و خاتمه جنگ جهانی باقی مانده بود، ۴۵ کشور جهان در برتون وودز ایالت نیوهمپشایر آمریکا گرد آمدند تا چگونگی کمک به بازسازی اقتصاد جنگ‌زده اروپا را بررسی کنند. آنها سعی داشتند از وقوع مجدد حوادثی که پس از شکست مذاکرات صلح پاریس رخ داد و نهایتا به جنگ جهانی دوم منجر شد، جلوگیری به عمل آورند. از پیامدهای این اجلاس ایجاد دو نهاد عمده در روابط اقتصاد بین‌الملل، یعنی صندوق بین‌المللی پول و بانک بین‌المللی بازسازی و توسعه (بانک جهانی) بود که هنوز هم با همان اهداف اولیه خود فعالیت می‌کنند. صندوق طی سال‌های ابتدایی تاسیس آن تاکنون دچار تغییر و تحولات فراوانی شده و رویکردهای جدیدی را در سیاست‌های خود اتخاذ کرده است، اما آنچه کمتر به چشم می‌آید تاثیرپذیری صندوق از تحولات تاریخی و عقاید سیاسی و اقتصادی مختلف از بدو تاسیس است. آنچه می‌خوانید مقاله‌ای از جیمز بافتون، معاون اداره بررسی‌ها و سیاست‌های اقتصادی صندوق بین‌المللی پول در سال ۲۰۰۰ میلادی است که شکل‌گیری این صندوق را تحت تاثیر ۱۰ رویداد مهم مورد تحلیل قرار داده است.

کنفرانس صلح پاریس

در کنفرانس صلح پاریس در سال ۱۹۱۸ طرح و نقشه رسیدن به رفاه اقتصادی و صلح جهانی در قالب پیشنهاد ۱۴ ماده‌ای « وودرو ویلسون» رییس‌جمهور وقت آمریکا مطرح شد. اما شش ماه بعد، زمانی که هیات‌های نمایندگی در خصوص شرایط معاهده‌ای که اکنون « پیمان ورسای» شناخته می‌شود، به توافق رسیدند، نکات اصلی و مهم پیشنهاد رییس‌جمهور آمریکا نادیده انگاشته شد. سپس در طول یک دهه، رفاه اقتصادی از جهان صنعتی رخت بربست. در دهه بعد از آن نیز صلح به همین سرنوشت دچار شد. عمده‌ترین شکست ویلسون این بود که نتوانست سنای آمریکا را متقاعد کند عضویت این کشور را در جامعه ملل بپذیرد. احتمالا مصیبت‌بارترین واقعه در آن زمان این بود که دنیا نتوانست زمینه مساعدی را جهت همکاری‌های اقتصادی برای بزرگ‌ترین ملل صنعتی جهان فراهم آورد.

بحران اقتصادی ۱۹۳۳- ۱۹۲۹

بحران بزرگ اقتصادی که در سال ۱۹۲۹ شروع شد اسباب تشدید پیامدهای منفی پیمان ورسای از طریق اعمال سیاست‌های غلط اقتصادی و اختلال در تجارت بین‌المللی را فراهم آورد که منجر به سقوط تولیدات و قیمت‌ها در سراسر جهان شد. این امر بر میزان اعتماد تحلیلگران و رای‌دهندگان نسبت به کارآیی و سودمندی اقتصادهای مبتنی بر بازار آزاد تاثیر جدی داشت. از سوی دیگر این باور را در آنها شدت بخشید که بخش دولتی می‌تواند نقش مهمی در زندگی اقتصادی مردم ایفا کند. در ابتدای دهه۴۰میلادی همچنین این بحث نیز شکل گرفت که پس از جنگ جهانی دوم می‌توان یک موسسه اقتصادی بین‌المللی ایجاد کرد تا بر اساس آن قدرت‌های بزرگ بتوانند از طریق دولت‌هایشان در امور اقتصادی دخالت کنند و از این امر منتفع شوند. همچنین دست اندرکاران امور اقتصادی معتقد بودند ایجاد چنین سازمانی برای نظام مالی بین‌المللی نیز مفید خواهد بود.

جنگ جهانی دوم

وقوع جنگ جهانی دوم شرایطی فراهم آورد تا ضرورت انجام اصلاحات در سیستم مالی بین‌المللی مدنظر قرار گیرد. هنگامی که ایالات متحده در پاسخ حمله هوایی به «پرل‌هاربر» در دسامبر سال ۱۹۴۱ وارد جنگ جهانی دوم شد. هنری مورگن تاو جونیور وزیر خزانه داری آن کشور از آقای وایت که مسوول سیاست‌های مالی و اقتصادی بین‌المللی بود، درخواست کرد زمانی که جنگ به پایان رسید برای بازسازی سیستم مالی بین‌المللی برنامه‌ای تدوین کند. آقای وایت برنامه‌ای مقدماتی و اولیه را برای تاسیس صندوق بین‌المللی ثبات اقتصادی تدوین کرد. سپس پیش‌نویس اولیه تاسیس این صندوق را پس از دو ماه به مقامات مسوول ارائه کرد. در آن سوی اقیانوس اطلس «جان مینارد کینز» طرح ایجاد یک اتحادیه پایاپای بین‌المللی را مطرح کرد که توسط بریتانیا و ایالات متحده به عنوان کشورهای موسس اداره می‌شد. گرچه طرح جان مینارد

کینز آشکارا از لحاظ بین‌المللی از ویژگی چند جانبه بودن بهره کمتری می‌برد (زیرا بر اساس سیستم اضافه برداشت بریتانیا و مبادلات پیچیده اسعار مابین دو کشور استوار بود) اما در اساس طرح‌های دو نظریه‌پرداز یادشده بسیار شبیه یکدیگر بودند. پس از حدود دو سال بحث و مذاکره میان دو کشور، طرح‌های فوق در یکدیگر ادغام و به عنوان پیش‌نویسی برای اساسنامه صندوق بین‌المللی پول ارائه شد. یکی از پیامدهای عمده جنگ جهانی دوم این بود که ایالات متحده آمریکا را در عمل به عنوان قدرت برتر اقتصادی و کنترل‌کننده واقعی دنیای تجارت به جهانیان معرفی کرد؛ بنابراین ساختار مالی صندوق بین‌المللی پول ‌باید بر اساس دلار آمریکا بنیانگذاری می‌شد و هیچ ارز بین‌المللی دیگری به غیر از دلار آمریکا نمی‌توانست چنین نقشی را ایفا کند.

جنگ سرد

«هری دکستر وایت» رییس هیات نمایندگی آمریکا در صندوق با این باور که همکاری اقتصادی بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده کلید اصلی دستیابی به صلح و رفاه اقتصادی پس از جنگ می‌باشد، در سال ۱۹۴۴ بسیار تلاش کرد که شوروی را متقاعد کند به عضویت صندوق درآید. هیات نمایندگی که از سوی شوروی در کنفرانس برتون وودز حضور یافته بود، ماده‌ای را که در خصوص برگزاری رفراندوم برای پذیرفته شدن در صندوق وضع شده بود، امضا کرد. اما نهایتا ژوزف استالین از تصویب ماده مذکور ظاهرا به این دلیل که وی ترس از آن داشت که سیاست‌های صندوق عمدتا از سوی جهان غرب تعیین و اتخاذ شود، خودداری کرد. وی برای این عقیده خود هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای ارائه نکرد. زمانی که تنش‌ها افزایش یافت و اوضاع و احوال به گونه‌ای شد که جنگ سرد میان دو کشور بروز کرد و دیدگاه وایت در خصوص عضویت تمامی کشورهای جهان با انتقاد شدید بلوک شرق مواجه شد. تاثیر آشکاری که جنگ سرد بر صندوق داشت این بود که عضویت کشورهای متقاضی را با محدودیت مواجه ساخت. طی سال‌های جنگ سرد وضعیت به گونه‌ای بود که تقریبا همه اعضای صندوق یا از جهان اول (کشورهای صنعتی غربی) بودند یا از جهان سوم، اما در این بین جای کشورهای بلوک شرق که جهان دوم نامیده می‌شدند خالی بود. در آن زمان صندوق بین‌المللی پول به عنوان کلوپ سرمایه داران شناخته می‌شد و رسالت عمده اش این بود که اقتصاد کشورهای عضو را بر اساس الگوی بازار آزاد هدایت کرده و ثبات مالی آنها را محفوظ دارد.