دیوار برلین و جدایی مردم شرق و غرب

اولبرشت در ۱۵ ژوئن ۱۹۶۱ و در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی اطمینان داد هیچ اقدامی برای ساخت دیوار در برلین صورت نمی‌گیرد. اما تنها دو ماه پس از این سخنان بود که مردم با تعجب دیدند گروه‌های کار در معیت پلیس و ارتش خلق در حال ساخت این دیوار هستند. پس از ساخت دیوار برلین بود که آخرین گریزگاه مردم شرق به سوی غرب بسته شد و تا زمان برچیده شدن آن حدود ۷۰۰ نفر برای عبور از آن کشته شدند. در آخرین بخش از گزیده کتاب «تاریخ آلمان» که با ترجمه حبیب‌الله جوربندی توسط نشر آمه منتشر شده است، جریان‌های منتهی به ساخت دیوار برلین مرور می‌شود.

خروشچف می‌دانست که قدرت‌های غربی از درگیری علنی بر سر برلین پرهیز خواهند کرد. آنان خواهان تثبیت حقوق و امتیازاتی بودند که تاکنون به دست آورده بودند نه کمتر و نه بیشتر. همه در جست‌وجوی راهی بودند که از تشنجات بکاهند، بدون آنکه تسلیم خواست‌های خروشچف شوند. به این ترتیب آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها یک خط مشی مشخص کردند که باید بدون تغییر بماند. اولا حضور آنها در برلین غربی، ثانیا دسترسی و ورود به برلین بدون هیچ مانعی و ثالثا محفوظ ماندن حق مردم برلین غربی در تعیین سرنوشت خود. به این طریق رییس‌جمهور جدید آمریکا جان‌اف‌کندی بدون هیچ سوءتفاهمی راه‌حل برلین را فرموله کرد. او حتی درجمع یکی از معتمدانش صریح‌تر و آشکارتر نظر خود را بیان کرد:

خروشچف می‌خواهد آلمان شرقی را از دست ما بیرون بکشد. ما نمی‌توانیم اجازه چنین کاری را به او بدهیم. اگر آلمان شرقی از دست برود، لهستان و پس از آن همه اروپای شرقی از دست خواهد رفت. او مجبور است راهی بیابد تا سیل پناهندگان به غرب محدود شود. شاید یک دیوار بنا کند و ما نمی‌توانیم در برابر آن کاری انجام دهیم. ما می‌توانیم متفقین را متحد نگه داریم تا از برلین غربی دفاع کنند، اما توان باز نگه داشتن مرز برلین شرقی را نداریم. به این ترتیب مشخص بود که قدرت‌های غربی دست مسکو را در آلمان شرقی و برلین شرقی بازخواهند گذاشت و خروشچف و صاحبان قدرت در حزب سوسیالیست متحد آلمان شرقی نیز به آن پی بردند. از سال ۱۹۶۰ تعداد پناهندگان به رکورد تازه‌ای دست یافت. تنها در آوریل ۱۹۶۱ تعداد سی هزار نفر از شهروندان آلمان شرقی به حکومت پشت کردند و راه آلمان فدرال را در پیش گرفته بار دیگر حکومت آلمان شرقی در وضعیت بحرانی قرار گرفته بود، زیرا نیروی جوان و کارآزموده کشور به طور دسته‌جمعی کشور را ترک می‌گفتند. همه خواست‌های مردم راجع به آزادی زیر پا نهاده شد.

در ۱۵ ژوئن ۱۹۶۱ اولبرشت در یک کنفرانس بین‌المللی مطبوعاتی به همه اطمینان داد که «هیچ کس قصد ندارد در برلین دیواری بسازد.» و درست دو ماه بعد، این اتفاق افتاد: در نخستین ساعات سپیده‌دم روز ۱۳اوت، گروه‌های کار در منطقه مرزی برلین شرقی در معیت پلیس و ارتش خلق شروع به ساخت دیواری در طول شهر کردند. پیش از ظهر آن روز، شهردار شهر برلین غربی، ویلی برانت سوسیال دموکرات، در جست‌وجوی فرمانده متفقین غربی بود. او با حالتی برآشفته به فرمانده گفت: «شما دیشب از پشت مورد تهاجم اولبرشت قرار گرفته‌اید!»

آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها بسیار خونسرد با اوضاع برخورد کردند و منتظر رهنمود از پایتخت‌‌هایشان بودند و اقدامی نکردند. به زودی مشخص شد که قدرت‌های غربی کاری انجام نخواهند داد، حتی اگر مسکو و همدستان آلمانی‌اش تصمیم به بستن مرزهای شرقی بگیرند. برلینی‌ها مبهوت مانده بودند. در منطقه مرزی جایی که هر روزه افراد زیادی گرد می‌آمدند و درگیری میان پلیس خلق و مردم روی می‌داد، یک پناهنده از موانع عبور کرد و در آن حال با سرنیزه به قتل رسید. بسیاری تلاش کردند از طریق آخرین مکان‌های باز و بی‌حصار بگریزند. در حالی که منطقه شرقی پر از تانک و نیروهای نظامی تهدیدکننده بود، در بخش‌های وسیعی از منطقه غرب هیچ سربازی دیده نمی‌شد.

تازه در اکتبر ۱۹۶۱ آمریکایی‌ها خودی نشان دادند و برای حفظ حقوق خود با تانک از منطقه کنترل مرزی عبور کردند. در فاصله ۲۰۰ متری از یکدیگر تانک‌های روسیه و آمریکا در مقابل هم صف‌آرایی کرده و توپ‌هایشان یکدیگر را نشانه گرفته بودند. یک پیام کوتاه کافی بود تا شعله جنگ را میان دو ابرقدرت برافروزد، اما کندی تا وقتی که حقوق منطقه نفوذ آنان محفوظ می‌ماند و روس‌ها به منطقه نفوذ خود قناعت می‌کردند به سختی خواهان جنگ گرم با اتحاد جماهیر شوروی بود. او به دین راسک، وزیر امور خارجه خود ماموریت داد تا به افکار عمومی بین‌المللی در این مورد توضیح دهد: اطلاعات به دست آمده حاکی از آن است که اقدامات انجام شده در برلین مربوط به ساکنان برلین شرقی و آلمان شرقی است و ربطی به مردم برلین غربی یا دروازه ورودی به برلین غربی ندارد و علیه موقعیت متفقین در برلین غربی نیست. خروشچف حدس می‌زد در مساله محاصره برلین شرقی، غربی‌ها دست به اقدامی نخواهند زد. بنابراین از دید خودش بدون ریسک چندانی می‌توانست برای جلوگیری از فروپاشی آلمان شرقی اقدامات ضروری را انجام دهد و به این طریق قدرت مسکو را تثبیت کند. با ساخت دیوار برلین آخرین گریزگاه مردم شرق به سوی غرب بسته شد و از سال ۱۹۵۷ آلمان شرقی کنترل مرزی بسیار شدید و سختگیرانه‌ای را اعمال ‌کرد. رفت و آمد مسافران بسیار محدود شد و فرار از جمهوری، جرم محسوب ‌شد. با ساخت دیوار و از طریق آن اکنون برای همه دنیا دیوار سمبلی قابل رویت از تجزیه آلمان شده بود. حکومت آلمان شرقی از دیوار ضدفاشیستی سخن می‌گفت و آن را دیوار حفاظت در مقابل فاشیسم می‌خواند. او در واقع مردم خودش را به اسارت گرفته بود و با دستور شلیک تیر به سربازان در طول مرز، با اعمال خشونت‌ آشکار سعی داشت مردم را از حق انتخاب روش زندگی محروم کند تا سال ۱۹۸۹ حدودا ۷۰۰ انسان در تلاش برای عبور از دیوار جان خود را از دست دادند.