نقش تیمور تاش در شاه شدن رضاخان

تیمورتاش

قوام‌الدوله از جمله سیاستمدارانی است که در برهه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ ایران یعنی زمان انتقال پادشاهی از قاجاریه به پهلوی حضور داشته است. از این رو مطالعه فعالیت‌ها و اقدامات او برای علاقه‌مندان به تاریخ مفید خواهد بود. در دومین بخش از گزیده کتاب «قتل اتابک» که به قلم جواد شیخ‌الاسلامی نگاشته شده است، شرحی از ملاقات او با وزیرمختار انگلیس و دیدگاهش درباره تیمورتاش را مرور می‌کنیم. آنچه درباره شخصیت آیت‌الله مدرس نوشته شده تنها ادعاهای نگارنده است و دیدگاه روزنامه «دنیای اقتصاد» نیست. در عرض این سال‌ها، به دلایلی که فهمیدنش واقعا مشکل است، قوام‌الدوله چنان به مدرس نزدیک و چنان با وی همراز شده بود که هر رییس‌الوزرایی که می‌خواست نظر مساعد این روحانی با نفوذ را نسبت به کابینه‌اش جلب کند، یکی از پست‌های حساس همان کابینه را به قوام‌الدوله تخصیص می‌داد. مکی در شرح حال مدرس به حقیقتی که خیلی از مورخان معتبر ایرانی هم متوجهش شده‌اند، اشاره می‌کند و می‌نویسد:

«... سردار سپه پس از مبارزاتی که با مدرس کرد، سرانجام به قدرت فوق‌العاده این روحانی با نفوذ در صحنه سیاست‌های ایران پی برد و در همان حال تشخیص داد که مدرس نه علاقه خاصی به قاجاریه دارد و نه با خود او دشمن است. بلکه فقط معتقد است که در مملکت هیچ فکری قوی‌تر از فکر خودش وجود ندارد و هر کسی که از فکر او تبعیت نکند راه خطا می‌رود... و چون این نقطه ضعف مدرس به دستش آمد حمله سیاسی خود را به حریف از همان نقطه آغاز کرد.

در نتیجه، نقشه‌ای به معرض اجرا گذاشته شد که ماحصلش این بود که او (سردار سپه) به صورت ظاهر نخست‌وزیر باشد ولی کارهای کشور با تصویب و نظر مدرس انجام گیرد و مخصوصا وزیر کشور کاندید مستقیم خود مدرس باشد. از این جهت بود که سردار سپه پیشنهاد مدرس را دایر به انتصاب نصرت‌الدوله فیروز به سمت وزارت دارایی و قوام‌الدوله صدری به وزارت کشور پذیرفت و این دو پست مهم کابینه را به آنها سپرد. دو روز قبل از آنکه کابینه معرفی شود، مدرس عازم اصفهان شد و هنگام حرکت که می‌خواست سوار اتومبیلش بشود در حضور عده‌ای از رجال و وکلای مجلس که به مشایعتش آمده بودند با لحنی آمرانه نصرت‌الدوله را مخاطب قرار داد و گفت: «تو وزیر مالیه هستی و قوام‌الدوله هم وزیر داخله. اما دست به هیچ کاری نزنید و کسی را عوض نکنید تا من از اصفهان برگردم. چند روز بعد که از اصفهان برگشت تمام حکام ایالات و ولایات را به میل خود تغییر داد. گاهی روی جلد کاغذ سیگار که در آن وقت معمول بود دو کلمه به عنوان قوام‌الدوله می‌نوشت که فلانی را به ایالات کرمان یا خراسان منصوب کنید و هر والی یا حاکم که آن کاغذ را به‌دست می‌آورد و مثل این بود که فرمان شاه را گرفته و مابقی تشریفاتی بیش نبود...»

گزارشی که ترجمه آن را در زیر می‌خوانید، ماحصل مذاکراتی است محرمانه که همین قوام‌الدوله (شکرالله خان صدری) در سومین سال سلطنت رضاشاه با سررابرت کلایو (وزیر مختار بریتانیا در تهران) داشته است. متن این گزارش مفصل از چندین لحاظ جالب است و اهمیت تاریخی دارد:

۱- قوام‌الدوله را به‌آن سان که حقیقتا بوده به ما می‌شناساند. از خلال سطور این گزارش، مردی را می‌بینیم که هنگام مذاکره با یک مقام برجسته خارجی، حقایق را به اغراق و افسانه قاطی می‌کند، اختیار زبانش را ندارد و نمونه‌ای کامل از آن دسته سیاستگران شرقی است که سیاست را چیزی در ردیف شعر و افسانه تلقی می‌کنند و اوهام و تصورات شخصی خود را به صورت «حقایق مسلم» تحویل مخاطب می‌دهند. البته وزیر مختار انگلیس زرنگ‌تر از آن بوده که حرف‌های طرف را دربست قبول کند و فقط یک مشت نتایج منطقی از آنها اخذ کرده است من جمله اینکه خود راوی (قوام‌الدوله) مانند اغلب رجال ایرانی از صفت مذموم دروغگویی مبرا نیست.

۲- مطالبی که این شخص درباره مرحوم فروغی پیش وزیر مختار بریتانیا اظهار داشته، از نظرگاه پژوهشی اعتبار و سندیت چندانی ندارد به این معنی که با روحیات و خصوصیات اخلاقی مرحوم ذکاءالملک ابدا سازگار نیست.

۳- تماس‌هایی که امثال شکر‌الله خان صدری در آن تاریخ با سفرای خارجی مقیم تهران داشتند و گزافه‌هایی که به عنوان «اخبار موثق کشور» در اختیار آنها می‌گذاشتند، نشان می‌دهد که سوءظن رضاشاه نسبت به برخی از رجال معلوم‌الحال آن دوره و دستورات اکیدی که به سازمان امنیت خود (اداره کل تامینات کشور) داده بود که مواظب حرکات و رفت و آمدهای خصوصی این قبیل اشخاص باشند، زیاد هم بی‌دلیل و بی‌جهت نبوده است.

اینک متن کامل گزارش محرمانه سررابرت کلایو (وزیر مختار انگلیس در تهران) به آقای لنسلوت آلیفنت Lancelot Oliphant (مدیرکل وزارت خارجه انگلیس و رییس قسمت اروپای مرکزی و ایران در آن وزارتخانه). اصل این سند را با مشخصات E۱۵۱۹/۶۸۸/۳۴ در مجموعه اسناد راکد بریتانیا (مربوط به سال ۱۹۲۸) می‌توان پیدا کرد.

سفارت بریتانیا در تهران

از: سررابرت کلایو وزیر مختار اعلی حضرت پادشاه انگلیس در تهران

به: جناب لنسلوت آلیفنت (مدیرکل وزارت خارجه) محرمانه کردیم. از ایشان چندی پیش دعوت کرده بودم که برای صرف شام به سفارت ما تشریف بیاورند، ولی معظم‌له از قبول این دعوت در آن تاریخ به علت عزادار بودن عذر خواسته بود و ملاقات روز قبل به حقیقت جبران قصور گذشته بود. قوام‌الدوله برادر صدیق‌السلطنه وزیر مختار پیشین ایران در لندن است روابطش با مقامات حاکم ایران همیشه خوب و دوستانه بوده است و در عین حال روابطی بسیار نزدیک با سفارت ما در تهران دارد. در گذشته دو بار به مقام وزارت رسیده است و به حقیقت همیشه یکی از اعضای محترم و قابل احترام جامعه اشرافی ایران به شمار می‌‌رفته و این مزیتی است که برادرش صدیق‌السلطنه شاید تا این حد از آن برخوردار نباشد.اولین سوالی که پس از انجام تعارفات معمولی از ایشان کردم مربوط به حال و احوال برادرش بود. قوام‌الدوله جواب داد که صدیق چندی پیش در انگلستان بوده تا پسرش را که در آن کشور درس می‌خواند همراه خود برای گذراندن تعطیلات به سوئیس ببرد، ولی عن‌قریب به لندن باز خواهد گشت، اما برایش پیغام داده‌ایم که عجالتا به ایران برنگردد چون تیمورتاش خط و نشان برایش کشیده بود.

قوام‌الدوله اظهار داشت که شخصا روابطی بسیار نزدیک و دوستانه با تیمورتاش دارد و به حقیقت چندین بار در گذشته خدمات مهمی برای وی انجام داده است و بنابراین واقعا متحیر است و نمی‌داند که کدورت و خصومت کنونی معظم‌له را نسبت به برادرش چگونه تعلیل کند.

تیمورتاش

در اینجا موضوع صحبتمان عوض شد و برگشت روی خود تیمورتاش. از قوام‌الدوله پرسیدم به عقیده او تیمورتاش تا کی قادر به حفظ موقعیت کنونی‌اش خواهد بود و اصولا این نفوذ عجیبی را که در شاه پیدا کرده، به چه مدیون است؟ قوام‌الدوله جواب داد که نفوذ فوق‌العاده تیمورتاش در پهلوی، در درجه اول ناشی از این حقیقت است که وی موقعی که در کابینه رضاخان سردار سپه وزیر فواید عامه بود، یکی از نخستین کسانی بود که نخست وزیر را به تملک تاج و تخت تشویق کرد و شاید بیش از تمام اطرافیان سردار سپه در راه تحقق بخشیدن به این منظور کوشش به خرج داد.