آیا غول‌های صنعت فولاد جهان در اوج می‌مانند؟

علی غفوری

در شهر «جمشیدپور» در شمال هند، رشد بالا و مستمر تولید در کارخانه عظیم فولادسازی «تاتا» نقل مجالس است. پیش‌بینی می‌شود ظرف دهه آینده تولید این شرکت که بزرگ‌ترین کارخانه خصوصی هند است به چهار برابر برسد. هزاران مایل دورتر در انگلیس در کارخانه هلندی و بریتانیایی Corus یک اپراتور اتاق کنترل با ۱۷ سال تجربه کاری می‌گوید: تا چند سال پیش صنعت فولاد، صنعتی رو به موت بود اما اکنون آینده مطلوبی برای آن پیش‌بینی می‌شود. زمانی که «لاکشمی میتال» جسورانه درخواست خرید شرکت قدیمی اروپایی «ارسلور» را اعلام کرد مشخص بود که به زودی این میلیونر خود ساخته هندی بر این کارخانه قدیمی فولاد حکمفرما شده و تحول این کارخانه بسیار حائز توجه خواهد شد.

طی دهه ۱۹۹۰ تجارت فولاد کاملا مرده و غیر اقتصادی محسوب و سهامداران آن سودی نصیبشان نمی‌شد. شرایط به حدی وخیم شد که فولادسازان در این طلسم گرفتار شدند و رییس‌جمهور آمریکا ۵ سال پیش دستور کنترل تمام واردات محصولات فولادی را صادر کرد. در پنج سال گذشته نیز فقط سال گذشته بود که قیمت‌ها به طور چشمگیری جهش پیدا کرد. قیمت‌های فروش این فلزات از اوایل ۲۰۰۲ که به پایین‌ترین سطح خود رسید تقریبا به دو برابر افزایش یافته و ارزش سهام در این بخش در ظرف همین مدت تقریبا به چهار برابر رسیده است.

اما آیا این دوران خوب تداوم داشته و یا اینکه به شدت سقوط کرده و جاه‌طلبی‌های میتال استیل همانگونه که به اوج خود رسیده است با سرماخوردگی مواجه خواهد شد؟ بعضی از کارشناسان آینده را برای «لاکشمی میتال» خوش ترسیم می‌کنند. چون می‌گویند ایجاد شرکتی با حجم تولید یکصد میلیون تن در سال نیاز به هیچگونه تبلیغی نداشته و شکی نیست که شرکت میتال ارسلور موفق خواهد شد. این شرکت توانسته است یک مجموعه نسبتا سالمی را در سال‌های اخیر ایجاد کند. شرکت با ساختاری که آقای میتال ایجاد کرده است شرکتی است بزرگتر که هر بخش آن یعنی میتال و ارسلور نقش مهمی در آن دارند. در سال ۲۰۰۵ این فولاد‌ساز بزرگ جهان ۱۹درصد تولید جهانی را در اختیار داشت که از رقم آن در سال ۲۰۰۰(۱۴درصد) بالاتر است. در بهار سال گذشته که تقاضای جهانی فولاد کاهش داشت این صنعت توانست با کاهش میزان تولید خود با افت قیمت‌ها مقابله کند.

کارشناسان فولاد می‌گویند چنین حرکت یا اقدامی در عمر این صنعت بی سابقه بوده است و در حقیقت این را نشان می‌دهد که اگر شرکت شما و یا میزان تولیدتان بزرگتر باشد، توان یا قدرت مانورتان نسبت به شرکت‌های کوچکتر بالاتر بوده و در نتیجه اقدامات شما موثرتر خواهد بود.

فاکتور یا عامل مهم دیگر در صنعت فولاد پس از دهه ۱۹۹۰ خصوصی‌‌سازی است که خصوصا در بلوک اتحاد جماهیر شوروی سابق رخ داده است. حدود ۱۱درصد تولید جهانی فولاد در آن دهه در اختیار و کنترل دولت‌ها بود و در‌حال‌حاضر در اختیار شرکت‌های خصوصی است که دارای ارزش سهام بالایی هستند. این شرایط موجب شده که دیگر به بهانه فروش سهمیه‌ها، محصولات نامرغوب وارد بازار نشود، قیمت‌ها نوسان نیافته و سود بلند مدت شرکت‌ها به مخاطره نیفتد.اما ضعف این تغییرات یا تحولات پدیده‌ای است که تمام صنایع تولیدکننده کالا از آن تاثیر می‌گیرند. مانند اشتهای سیری ناپذیر چین برای منابع یا مواد اولیه که سهم آن را از مصرف فولاد جهانی از ۱۸درصد در سال ۲۰۰۰ به ۳۰درصد در سال گذشته رسانده‌است (از کل تولید جهانی در سال ۲۰۰۵ به میزان ۱/۱میلیارد تن). رشد افزایش سالانه تقاضای چین برای فولاد در بین سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۵ حدود ۷/۵درصد بود که دوره بسیار پویا‌تری را برای این صنعت نسبت به ۳۰سال گذشته که تقاضا رشد ضعیف ۹/۱درصدی را در سال داشت نشان می‌دهد. مصرف سالانه فولاد چین بین سال‌های ۰۵-۲۰۰۰ تا ۱/۲۰درصد افزایش داشته که در گذشته این رشد سالانه ۶/۱درصد بوده است. در‌حال‌حاضر آسیا بالغ‌بر نصف تولید جهانی را به خود اختصاص داده است که در سال ۱۹۹۰ کمتر از یک‌سوم بود. چهار شرکت بزرگ آسیایی از جمله ۱۰شرکت بزرگ فولادساز در جهان محسوب می‌شوند.

چین در طی همین مدت توانست تا ۱۷۶درصد میزان تولید فولاد خود را افزایش دهد و هم‌اکنون بزرگ‌ترین کشور تولیدکننده فولاد محسوب می‌شود. تولید فولاد چین سال گذشته ۳۴۹میلیون تن بود که بیشتر از ژاپن به میزان ۱۱۲میلیون تن است. در سال ۲۰۰۵ (برای اولین‌بار در عصر مدرن صنعتی) چین به یک صادرکننده صرف فولاد مبدل شد. (با میزان پایین صادرات ۵/۰میلیون تن) که نشان می‌دهد تقاضای داخلی برای فولاد کمتراز تولید آن افزایش داشته است. بعضی از کارشناسان صنعتی نگران این هستند که روند ادامه داشته که در نتیجه جهان با تولید مازاد فولاد مواجه شود که بالطبع قیمت‌ها را تحت‌فشار منفی خود قرار خواهد داد. ولی برخی نیز چندان وحشتی از این روند نداشته و با توجه به اقدامات و مداخله دولت چین برای ادغام فولادسازی‌های بزرگ خود مانند Baosteel، Anben، Wulan، Shougang، Tangshan و Pannzhihua و به دلیل ماهیت استراتژیک فولاد، بروز این اتفاقات را منتفی می‌دانند. علاوه بر این، این دسته از شرکت‌های چینی عمدتا در جهت تولید فولادهای کیفی قدم برمی‌دارند تا به صنایع داخلی خود کمک کنند و هدفشان افزایش ظرفیت تولید نیست.

به نقل قول از یکی از فولادسازان، دوره ۲۰۱۵-۲۰۰۰ به سومین دوره تاریخی و طولانی رشد مستمر مصرف فولاد مبدل خواهد شد. دو دوره قبلی در زمان صنعتی شدن اروپا و آمریکای شمالی در سال‌های ۱۹۹۰-۱۸۷۵ و بازسازی پس از جنگ در سال‌های ۱۹۷۰-۱۹۵۰ رخ داده است.

در فاصله زمانی کنونی تا ۲۰۱۵ تقاضای جهانی فولاد احتمالا رشدی ۵/۳درصدی در سال دارد به طوری که افزایش نیاز توسعه چین ۵-۴درصد در سال و الباقی کشورهای جهان به میزان ۳درصد خواهد بود. پیش‌بینی می‌شود که شاید وابستگی صنعت فولاد به چین کمتر شود چون تقاضا در سایر مناطق جهان مانند ژاپن، آمریکای جنوبی و اروپای شرقی رو به افزایش می‌گذارد. اما در هند نیز آینده امیدوارکننده به نظر می‌رسد چون پتانسیل برای رشد مستمر در این کشور قابل توجه و بالا است. در دومین کشور پرجمعیت جهان تقاضای سرانه برای فولاد ۳۰کیلوگرم، چین ۲۵۰کیلوگرم، ۶۰۰کیلوگرم در سنگاپور و ۴۰۰کیلوگرم در اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی است.

اما گر طرح‌های توسعه وسیع هند در زمینه صنایع تولیدی، حمل و نقل و امور زیربنایی انرژی تحقق پیدا کند، تقاضای کنونی فولاد هند که فقط ۳۵میلیون تن در سال است تا سال ۲۰۲۰ حدودا به ۱۰۰ تا ۲۰۰میلیون تن در سال خواهد رسید.

فرصت‌های زیادی وجود دارد که باید منتظر زمانی بود که چین و هند ۶۰درصد تقاضا و تولید فولاد در جهان را به خود اختصاص دهند. مثلا تاتای هند می‌خواهند تا ده‌سال آینده ظرفیت تولید فولاد خود را به ۲۵-۲۰میلیون تن برساند. این شرکت نه تنها تولیدش را در جمشید‌پور توسعه خواهد داد بلکه واحدهایی نیز در هند، ایران و بنگلادش در دست احداث دارد. میتال استیل و پوسکو کره‌جنوبی (چهارمین فولادساز بزرگ جهان) در نظر دارند. فولادسازی چندین میلیون تن در هند احداث کنند و تعداد زیادی نیز واحدهای کوچک در این کشور توسط بخش‌خصوصی در دست احداث است.

فولادسازان خارج از آسیا نیز که با مشکلات هزینه‌های ثابت نسبتا بالا و هزینه‌های سنگین نیروی انسانی مواجه هستند به بقای خود بسیار امیدوارتر شده‌اند. چون این دسته از فولادسازان تولیدات خود را در جهت ارائه محصولات کیفی و مرغوب مثلا برای مصرف در صنایع خودروسازی و لوازم خانگی سوق می‌دهند. این‌گونه روندها یا برنامه‌ریزی‌ها موجب خواهد شد که توان رقابتی فولادسازان افزایش یافته و دیگر توجهی به تولید این محصولات ارزان و غیرکیفی نداشته و درنهایت با کنار زدن رقبا میزان درآمد آنان نیز در آینده بالا خواهد رفت.

در گذشته که فولاد و مواد اولیه ارزان بود خریداران چندان انتظار کیفی از محصولات فروشندگان را نداشتند ولی در حال حاضر به دلیل بالارفتن قیمت فولاد، خریداران به دنبال خرید محصولات مرغوب و کیفی هستند که فولادسازان باید آن را مدنظر خود قرار دهند. فولادسازان با تولید فولادهای خاص و کیفی می‌توانند به مصرف‌کنندگان خود مانند خودروسازها و تولیدکنندگان لوازم خانگی کمک کنند تا آنان نیز کیفیت محصولات خود را ارتقا بخشند. به عنوان مثال شرکتی مانند CORUS توانسته است با تولید انواع میلگرد (RODS) که تعداد آن به ۱۷هزار گرید می‌رسد، سود قابل ملاحظه‌ای به دست آورده و از ورشکستگی رهایی یابد. چنانچه فولادسازان کیفیت و تنوع محصولات خود را افزایش دهند، با هر نوع محصول ارزانی قابل رقابت خواهند بود.