آیا جهانی شدن شرط کافی برای توسعه است؟
اگر وضعیت اقتصاد و تجارت کشورهای جهان را مورد بررسی دقیق و کنجکاوانه قرار دهیم، به این واقعیت خواهیم رسید که استفاده کورکورانه از مدل تجارت و اقتصاد کشورهای دیگر که برای خود آن کشورها موفق و چارهساز بوده است، نه تنها اوضاع کشورهای الگوبردار را که بدون هیچگونه مطالعه و بررسی جوانب امر و مهیا نمودن زیرساختهای لازم اقدام به انتخاب آن میکنند، مختل و برای زمان طولانی از مسیر منطقی و معقول خارج میسازد و جامعه را به سمت و سوی پیشرفت و توسعه سوق نمیدهد، بلکه گرفتاری و مشکلات مردم آن کشور را چند برابر کرده، تا جایی که سالهای زیادی لازم دارند تا تاوان این ندانمکاری را پس بدهند.
ا...بخش حبیبی
اگر وضعیت اقتصاد و تجارت کشورهای جهان را مورد بررسی دقیق و کنجکاوانه قرار دهیم، به این واقعیت خواهیم رسید که استفاده کورکورانه از مدل تجارت و اقتصاد کشورهای دیگر که برای خود آن کشورها موفق و چارهساز بوده است، نه تنها اوضاع کشورهای الگوبردار را که بدون هیچگونه مطالعه و بررسی جوانب امر و مهیا نمودن زیرساختهای لازم اقدام به انتخاب آن میکنند، مختل و برای زمان طولانی از مسیر منطقی و معقول خارج میسازد و جامعه را به سمت و سوی پیشرفت و توسعه سوق نمیدهد، بلکه گرفتاری و مشکلات مردم آن کشور را چند برابر کرده، تا جایی که سالهای زیادی لازم دارند تا تاوان این ندانمکاری را پس بدهند. برای روشن شدن منظور فوق بد نیست مقایسهای اجمالی داشته باشیم بین تجارت دو گروه از کشورهای جهان مانند شوروی سابق و کشورهای آمریکایجنوبی از یک طرف و چین، هند، کرهجنوبی و تایوان از طرف دیگر.
گروه اول
در زمانی که جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی داشت اتفاق میافتاد، ملتهای تابعه آن را تشویق میکردند که اگر سیستم کاپیتالیستی آمریکایی را انتخاب و عمل کنند، در کوتاهترین زمان توسعه لازم را خواهید داشت و در ردیف ممالک پیشرفته دنیا قرار خواهید گرفت و به آرزوی دیرینه خود میرسید و همانطور که میبینید آمریکاییها در فیلمها در رفاه کامل زندگی میکنند، شما هم به آن رفاه میرسید. اما میبینیم که وعدههای داده شده خواب و خیالی بیش نبود و امروز در روسیه فقر در تمام نقاط کشور به وفور یافت میشود و پیشبینیهای ترسیم شده در کتابهای چارلز دیکنز و تنسی ویلیامز در این گروه از کشورها به وقوع پیوسته است و شاغلان این قبیل کشورها که در گذشته مشکل معیشتی نداشتند و به راحتی زندگی میکردند امروز باید مواظب باشند که درآمد ناچیز آنها جوابگوی مخارج نیازهای ضروری زندگی خانواده تحت تکفل آنها نیست.
و اما گروه دوم
میدانیم که در سال ۱۹۹۰ کشور چین عقبمانده تراز شوروی سابق بود و فقر به طور سرسامآور در این کشور رواج داشت. درآمد ناخالص ملی چین حدود ۶۰درصد شوروی بود، اما از این زمان چین راه خود را انتخاب و بدون عجله و شتابزدگی که گریبانگیر تعداد زیادی از کشورهای گروه اول شد و به قول معروف خواستند راه صدساله را یکشبه بپیمایند، مدل خود را که به مدل چینی مشهور شده است، پیاده کرد و در این مدل اگرچه مکانیزم بازار آزاد تعیینکننده روابط اقتصادی است، اما دولت جهت کلی اقتصاد و وظایف بنیادهای اقتصادی خصوصی را در جهت رفاه کلی تعیین میکند، یعنی در حقیقت سیستم سرمایهداری چین مانند سیستم لجامگسیخته آمریکایی نیست و بنیادهای اقتصادی (شرکتها) برای رفاه کارکنان خود مسوولیت دارند.
این اقدام حسابشده و دور از شتابزدگی با بررسی تمام جوانب و آماده نمودن تمام زیرساختها باعث شد، درآمد ناخالص چین بین ۵ تا ۱۰درصد از شوروی جلو بزند و موازنه اولیه را عکس نماید تا جایی که امروزه درآمد خالص شوروی حدود ۶۰درصد چین است و از طرفی نیز برخلاف اتفاقاتی که در کشورهای بلوک روسیه در زمینه افزایش فقر رخ داده، میزان فقر در چین کاهش قابلتوجهی پیدا کرده است.
بنابراین شواهد حاکی از آن است که کشورهایی که درهای مملکت را به روی تجارت خارجی افسارگسیخته باز کردهاند، هماکنون در حال رکود نسبی و یا در رشد رکودی (رشدی که نرخ آن جوابگوی اشتغال نیست) قرار دارند و درحالحاضر از رشدی کمتر از رشد دهههای قبل برخوردار هستند از جمله کشورهای آمریکای مرکزی و لاتین.
امروزه میبینیم که آن دسته از کشورهایی که جهانی شدن را برای توسعه شرط لازم و کافی میدانستند و توسعه بدون جهانی شدن را غیرممکن قلمداد میکردند، تغییر موضع داده و فریاد میزنند که جهانی شدن شرط لازم و کافی نیست.
ارسال نظر