فوربس بررسی کرد:
اقتصاد اعتماد
شادی آذری - تصور کنید که به فروشگاهی میروید تا یک کارتن شیر بخرید اما میبینید که یخچال فروشگاه قفل است. وقتی از مغازهدار میخواهید که از یخچال شیر را درآورد و به شما بدهد با این بحث مواجه میشوید که آیا شما ابتدا پول را باید بپردازید یا اینکه باید او پیش از پرداخت پول، شیر را به شما بدهد. در نهایت به این نتیجه میرسید که مبادلهای همزمان را ترتیب دهید. یعنی درست در همان موقعی که شما پول را میدهید، او شیر را به شما بدهد. حتما شما هم به این موضوع فکر میکنید که در دنیای بدون اعتماد چقدر زندگی سخت و گاهی خندهدار خواهد بود. حالا تصور کنید که به جای مبادله پول و شیر موضوع در مورد اجاره باشد.
شاید بحث در مورد اعتماد به مردم مانند موضوعی لوکس و خوشایند به نظر رسد اما این روزها اقتصاددانها به این نتیجه رسیدهاند که اهمیت آن بسیار بیشتر است. اعتماد چیزی بیش از این قضیه است که آیا شما میتوانید بدون قفل کردن در خانه از منزل خارج شوید یا نه. همین موضوع اعتماد مسوول تفاوت بین فقیرترین و ثروتمندترین کشورها است. یک اقتصاددان ارشد بانک جهانی به نام استیو ناک به مدت بیش از یک دهه به مطالعه در مورد اقتصاد اعتماد پرداخته است. مطالعات او حاکی از این است که سالانه 4/12تریلیون دلار از اقتصاد آمریکا به اعتماد وابسته است که این مقدار 5/99درصد از درآمد کل کشور است. یعنی اگر سالی 40000دلار درآمد داشته باشید، 200دلار آن مربوط به کار سخت است و 39800دلار آن مربوط به اعتماد.
اما به راستی چگونه چنین چیزی ممکن است؟ اعتماد به همه طرق در زندگی اقتصادی ما دخیل است. از پول پسانداز شده گرفته که حتما باید به روشی مورد اعتماد هزینه شود، تا اصلاح عملکرد نظام سیاسی. اما مهمتر از همه آنکه اعتماد مردم را قادر میسازد که به کسب و کار با یکدیگر بپردازند و کسب و کار همان چیزی است که باعث ایجاد ثروت میشود. البته همان طور که ناک گفته است، اعتماد کلمهای کوچک است که مفهومی بسیار وسیع را در بر دارد. بنابراین در کشورهای ثروتمند تلاش برای گذر از پوسته ظاهری کلمه اعتماد و دستیابی به لایههای زیرین و ژرف معنای آن دشوارتر است. اقتصاددانها بین اعتماد غیررسمی و شخصی که همان مفهوم صمیمیت شما با همسایگانتان را در بردارد و اعتماد رسمی و غیرشخصی که به شما اجازه میدهد شماره رمز عابربانکتان را به اینترنت وارد کنید، تفاوت قائلند. البته این دو نوع اعتماد با یکدیگر در ارتباطند، زیرا ما خود بیشتر علاقهمندیم که به مردم اعتماد کنیم تا اینکه پلیس یا دادگاههای قضایی را واسطه قرار دهیم. پائول سیبرایت، استاد اقتصاد دانشگاه تولوس میگوید: «علت اصلی این واقعیت که ایالاتمتحده از سومالی ثروتمندتر است، فرهنگ نیست.
نکته فوقالعادهای که در نظامهای رسمی نهفته است، البته اگر درست تدوین شده باشند، این است که آنها باعث ایجاد روح جمعی، رعایت حال دیگران یا به کاربردن روشهای حرفهای میشود.»
اگرچه اعتماد رسمی یا سازمان یافته نوع سرد و ناخوشایند اعتماد به نظر میرسد، اما به همان اندازه اعتماد شخصی مفید است و کاربرد دارد، حتی شاید در برخی مواقع پرکابردتر نیز هست.
شاید والدین ما از اعتبار خاصی نزد صاحب فروشگاه خواربارفروشی محلهشان برخوردار بودند، اما این روزها ما نمیتوانیم انتظار چنین ارتباط شخصی را داشته باشیم و تقاضای خدمات ویژه کنیم. در عوض ما چیزی بسیار مفیدتر از آن را در اختیار داریم. ما میتوانیم یک کارت اعتباری در اختیار داشته باشیم که در هرجای کرهزمین اعتبار لازم را برایمان فراهم کند. از یک هتل در شانگهای گرفته تا رستورانی در ممفیس یا سوپرمارکتی در برلین.
در واقع مسوولان این مکانها هیچگاه آنقدر به ما اعتماد نمیکنند که پول موردنیازمان را به ما قرض دهند، اما کارتهای اعتباری چون ویزا یا مسترکارت اعتباری بهتر از آن را برایمان فراهم میکنند و این موضوع بسیار مهم است. آدام اسمیت، پدر اقتصاد مدرن، گفته است که ثروت بر پایه تقسیم کار شکل میگیرد. او مثال معروفی دارد که در مورد کارخانه تولید سوزن تهگرد است.
در این کارخانه یک کارگر باید سیم لازم برای ساخت سوزنها را تهیه کند، بعدی باید سیم را به قطعات کوچک ببرد، سومین کارگر باید ته هر یک از قطعات را گرد کند، چهارمین کارگر باید نوک سوزن تهگرد را تیز کند و الی آخر. اما اگر کارگران این کارخانه به یکدیگر اعتماد نکنند کارخانه نمیتواند هیچ سوزن تهگردی تولید کند. اقتصاد نوین جهانی نیز براساس تقسیم کار شکل گرفته است و حضور اعتماد بارها توانسته است مشکلات قارهای مختلف را حل کند. در کتاب سیبرایت به نام «شرکت غریبهها» همین موضوع با مثال بلوز نویسنده تشریح شده است.
در کتاب آمده است: «پنبه آن در هندوستان کاشت شده است اما دانه پنبههای آن در ایالات متحده به عمل آمده است. الیاف مصنوعی که در نخ آن به کار رفته از پرتغال آمده است و مواد رنگی آن از حداقل 6 کشور مختلف جهان آمده است. آستریقه این بلوز از برزیل و ماشینآلات بافت، برش و دوخت آن از آلمان رسیده است.
خود بلوز در مالزی تولید شده است». این فقط یک بلوز است و با وجود این محصولی پیچیده است که شبکهای از افراد ماهر که به یکدیگر اعتماد میکنند در آن دخیلند. در بسیاری موارد اعتماد آنها هم اعتمادی شخصی است. با این وجود، در جایی مثل سومالی اعتماد شخصی همه اعتمادی است که موجود است. این کشور که در اثر جنگ پارهپاره شده است مانند بسیاری از دیگر کشورهای آفریقایی فاقد هرگونه تشکلی است که ما آن را دولت مرکزی تلقی کنیم و کارآفرینان مجبورند به نوع بسیار محلی، ابتدایی و کم اثرتر اعتماد متوسل شوند. مردم سومالی اغلب برای حل اختلافات بر قبیلههای خود تکیه میکنند.
اگر با کسی از همان قبیله دچار اختلاف شده باشید این راهکار برایتان بسیار مفید خواهد بود. اما اختلافاتی که بین افراد قبیلههای مختلف به وجود میآید اغلب مشکلساز است و در نهایت ناعادلانه حل و فصل میشود. اگر فردی فکر میکند فقر کشور سومالی به دلیل کمبود منابع طبیعی است، کافی است نگاهی به نیجریه غنی از منابع طبیعی بیاندازد که از جمله کشورهای نزدیک به فقیر محسوب میشود و سپس به سنگاپور توجه کند که کشوری فقیر به لحاظ منابع طبیعی است اما یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است.
با توجه به اهمیت اعتماد در موفقیتهای اقتصادی افراد و در نتیجه کشورها، فوربس به معرفی راههای جلب اعتماد دیگران پرداخته است. با این راهها آشنا میشویم.
ارسال نظر