بلایای طبیعی پاسخ ریشه‌ای جدیدی می‌طلبند

مترجم: فرینا ساعتی

منبع: ایندیپندنت

سامانه‌ برخورد جهان با زلزله و سیل از دور خارج شده است

تعداد بلایای طبیعی در جهان در دو دهه‌ اخیر بالا رفته است. دانشمندان درباره اینکه کدام یک از تغییرات آب و هوایی در این پدیده تاثیرگذار بوده‌اند در مجادله‌اند ولی هیچ‌یک از آنها به صورت جدی افزایش این پدیده‌ها هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ شدتشان را انکار نمی‌کند و در پی افزایش سریع جمعیت و تمرکز بالای مردم در شهرها، تعداد افرادی که در این بلایا آسیب می‌بینند نیز رو به گسترش خواهد بود.

مساله‌ ناراحت‌کننده‌ای است، ولی مشکلی است که در صورت پرداخته شدن، از ناراحت‌کننده‌تر شدن شرایط جلوگیری خواهد کرد، به همین دلیل باید از ابتکار عمل وزیر دپارتمان بین‌الملل، گارت توماس استقبال کنیم، چراکه روش واکنش ما نسبت به بلایای طبیعی را تغییر داد.

آقای توماس اشاره دارند که عمده‌ کشورهای قدرتمند غربی باید سرمایه‌های دسترس‌پذیر «مرکز واکنش فوری سازمان ملل متحد،» را افزایش دهند و در عین حال دنباله‌رو همسایه‌های موفق خود باشند، همسایه‌هایی که برخی بدون هیچ هزینه‌ای مشارکت نسبتا بالایی در این مسائل دارند.

ما می‌توانیم به اینکه بریتانیا بزرگ‌ترین مشارکت‌کننده در سرمایه‌گذاری‌ها بوده است مفتخر باشیم، هرچند که باید فراموش نکنیم که کشورهایی مثل هلند، نروژ و سوئد، که جمعیتی به مراتب کمتر از بریتانیا دارند، چندان دورافتاده نیستند. در این بین، فرانسه مشارکت بسیار کمتری نسبت به همسایه‌ کوچکش لوکزامبورگ داشته است، و آمریکا نیز تنها کمی بیش از بلژیک مشارکت دارد، البته این میزان اندک تحت مدیریت اوباما در حال افزایش است.

در پس سخنان آقای توماس این خبر نه چندان جدید نهفته است که در واقع هشداری است برای آمادگی جهانی برای تقریبا دوبرابر شدن افزایش تعداد انسان‌هایی که در معرض خطر جدی در هر بلای طبیعی قرار دارند. تعدادی که از ۲۵۰ میلیون نفر در امروز به حدود ۳۷۵ میلیون نفر در پنج سال آینده خواهد رسید.

با تسلیم شدن به شکستگی و دلسوزی، و ایجاد شک روزافزون در ذهن مردم به منشا این تغییرات آب و هوایی، بسیاری از مردم این خبر را نیز یکی از داستان‌های ترسناک کتاب مکاشفات یوحنا می‌پندارند و توجهی به جدیت آن ندارند. چنین رویکردی البته که اشتباه است. همان‌طور که به درستی اشاره شده است، عبارت «بلای طبیعی» در آینده وسعت بیشتری خواهد یافت و علاوه ‌بر زمین‌لرزه، سیل و خشکسالی که مفاهیمی آشنا و ملموس هستند، تضادهای گریزناپذیر میان افزایش جمعیت و منابع رو به کاهش را نیز در بر خواهد

گرفت.

کشتاری که در نیجریه رخ داد، واقعه‌ای که به ظاهر میان مسلمانان و مسیحیان به وقوع پیوست، ولی در عمل نزاعی برای دستیابی به زمینی بود که کیفیت آن هر روز کاهش می‌یابد، رخدادی بس بدشگون برای هزاران تناقضی است که زمین و آب با آن مواجه شده‌اند. به علاوه، تجربه‌ ما در باب واکنش به بلای طبیعی و مدیریت آن در ‌هائیتی باید یادآوری به همه باشد برای اینکه واکنش فوری و اقدامات پیشگیری‌کننده‌ای که مراکز جهانی‌ای همچون مرکز سرمایه‌گذاری پاسخ اورژانس به عمل می‌آورند، بسیار طولانی‌مدت‌تر از کمک‌های غیرسازمان‌دهی‌شده و با هدف‌گذاری بسیار ضعیف جواب می‌دهند.

آقای توماس در اشاره به این موضوع کاملا صحیح می‌گوید که در عین‌حال که پول مساله‌ای بحرانی است، سازمان‌دهی پیشرفته‌ پاسخ‌های جهانی با بلایای طبیعی به همان اندازه ارزش دارد که دلیلی است برای اینکه قرارداد رسمی سازمان ملل متحد برای توافق بر چارچوبی که در آن به جمع‌آوری حمایت انسانی آینده می‌پردازند، بسیار حائز اهمیت است.

تمامی این قضیه به نظر سخت و دشوار می‌رسد و ارائه‌ آن به عموم مردم در زمانی که اقتصاد نسبتا در بحران است، کار مشکل‌تری است. ولی قابل ذکر است که بازبینی و افزایش ناگهانی مراکزی مانند «سرف» برای مواجهه‌ با بلایای طبیعی در آینده با مقیاس درست، بخشی از پولی را که ما برای آزادسازی بانک‌ها خرج کرده‌ایم به خود اختصاص می‌دهد و بدون شک موجب نجات میلیون‌ها انسان از مرگ می‌شود.