گفت و گو با دکتر همایون هاشمی رییس سازمان بهزیستی کشور
الگوهای همسان پاسخگو نیست مدیران به بومی سازی الگوها توجه کنند
بهزیستی و کارآفرینی در یک معنا هدف مشترکی را دنبال میکنند: دستیابی به دنیایی بهتر و زیباتر، شما در این خصوص چه نظری دارید؟ پیدا کردن معنا و اهداف مشترک بین دو حوزه بهزیستی و کارآفرینی در گام نخست وابسته به استانداردسازی تعاریف و شفافسازی نوع شناخت ما از این دو حوزه میباشد. از طرف دیگر هر یک از این دو حوزه، خود در تعامل با حوزههای دیگر و اصطلاحات متمم، مکمل و یا مشابه میباشند که لازم است برداشتهای ما از آنها بیان شود.
کار از نظر لغوی عبارت از فعالیت و عمل بوده و از نظر فیزیکی، تغییر شکل یافتن ماده با بهرهگیری از انرژی است. از نظر حقوقی و مدیریتی، کار فعالیت تقریبا مستمر بوده که به تولید کالا و خدمات منجر شده و برای انجامدهنده آن دستمزد در نظر گرفته میشود. در مقابل اصطلاح کار، اصطلاح حرفه قرار دارد. حرفه مجموعه تواناییها و مهارتهای لازم در افراد برای انجام فعالیتی معین است. در مقابل اصطلاح حرفه، اصطلاح شغل قرار میگیرد. شغل انجام وظایف و مسوولیتهای کاملا یکسان (از لحاظ پیچیدگی و کیفیت) میباشد که به صورت کاملا مشابه انجام میشود.
کارآفرینی نه کار است، نه حرفه است و نه شغل. کارآفرینی فرآیند یا جریانی است که با ترکیب منابع و مهارتهای مدیریتی بر پایه چهار اصل تفکر دانشی، عملگرایی، سازگاری با محیط درون و برونسازمانی و فعالیت با رویکرد راهبردی - اقتضایی، اقدام به انجام و پیگیری کارهای پرمخاطره میکند. کارآفرینی می تواند در پنج زمینه معرفی کالای جدید، شیوه نوین تولید، توسعه بازار، منابع جدید و در نهایت اشکال جدید سازماندهی، به وقوع بپیوندد. علت توجه به کارآفرینی غیر از روحیه چالشطلبی موجود در برخی از افراد، نیاز به سازگار شدن با سرعت تغییرات پیچیده و لایهدار و ایجاد مزیتهای نسبی و رقابتی و در کل بهزیستی در دنیای در حال تغییر است.
حوزه بهزیستی نیز به دنبال ارتقاء کیفیت و سطح زندگی است. در تعاریف مرتبط با حوزه رفاه و سلامت، بهزیستی نقش و کارکرد ویژهای در تضمین حداقل استانداردهای زندگی دارد. هر چند در تعاریف حقوقی، برنامهای و قانونی از بهزیستی، این نقش به خدمات حمایتی تقلیل یافته و مجموع خدمات بیمهای، خدمات حمایتی و خدمات امدادی، تشکیل دهنده نظام تامیناجتماعی میباشند.
مقایسه تفسیرهای به عمل آمده از تعاریف، اهداف و کارکردهای کارآفرینی و بهزیستی در چنین سطح کلانی، شباهتها را مشخصتر ساخته و این دو اصطلاح را قابل مقایسه میکنند. دو حوزهای که دستیابی به دنیای بهتر و زیباتر را به ارمغان میآورند.
فعالیتهای سازمان بهزیستی چگونه با توسعه فرهنگ کارآفرینی مرتبط میشود؟
فعالیتهای اصلی سازمان بهزیستی را میتوان در چند محور توانبخشی، پیشگیری، اجتماعی - فرهنگی، جلب مشارکتهای مردمی برای طیف وسیعی از مخاطبین مشتمل بر افراد سالم (کودکان و نوجوانان، زنان سرپرست خانوار، سالخوردگان)، افراد بیمار (مخاطبین دارای معلولیتهای جسمی - حرکتی و ذهنی)، افراد آسیبدیده و یا در معرض آسیب (معتادان، زنان و دختران آسیبدیده و ...) تعریف نموده به گونهای که در این جریان در حدود ۱۴۰ نوع خدمت قابل شناسایی و تفکیک است. چنین حجمی از فعالیتها نیز بدون کمک و مشارکتهای مردمی، امکان تحققپذیری در سطحی مطلوب را نخواهد داشت.
از طرف دیگر در حوزه بهزیستی ما با چند واژه مرتبط و در حین حال متفاوت قادرسازی، توانبخشی و توانمندسازی مواجه میباشیم. هر یک از این واژگان دارای ابعاد گوناگون جسمی، شناختی، اقتصادی، شغلی و حرفهای، اجتماعی، مدیریتی و غیره هستند.
همانگونه که ملاحظه میشود قادرسازی، توانبخشی و توانمندسازی شغلی و حرفهای برای جمعیت تحت پوشش سازمان با اهداف گوناگون باید دنبال شود. به عنوان مثال در جمعیت هدفی نظیر کودکان، سالخوردگان، معلولین جسمی - حرکتی و ذهنی، آسیبدیدگان اجتماعی و ... رویکرد درمانی، مهارتآموزی، حفظ قدرت بدنی، سرگرمی، کسب تدریجی سلامت، محوریت دارد. در جمعیت هدفی نظیر زنان سرپرست خانوار و برخی از معلولین جسمی - حرکتی، رویکرد اقتصادی محوریت دارد.
سوال اینجاست که با توجه به این واقعیت که اشتغال این گونه افراد عموما با بهرهوری اقتصادی پایین همراه است (به دلیل شرایط خاص آنان) و امکان انجام هر فعالیت اقتصادی برای جمعیت هدف سازمان فراهم نیست، آیا بهتر از تاکیدات به عمل آمده بر کارآفرینی، راه دیگری برای قادرسازی، توانبخشی و توانمندسازی حرفهای و اقتصادی این افراد میتوان سراغ گرفت؟
لذا کارآفرینی در سازمان بهزیستی جایگاه ویژهای پیدا میکند. از طرف دیگر پس از درک اهمیت هر چیزی، الزام به سرمایهگذاری مطلوب و مناسب بر آن ایجاد میشود. اگر در سازمان بهزیستی، کارآفرینی اهمیت دارد، نیازمندی به توسعه فرهنگ کارآفرینی و تشویق کارآفرینان درون جمعیت هدف سازمان و کارآفرینان بیرونی که برای جمعیت هدف سازمان ایجاد شغل و موقعیت کسب و کار میکنند، وجود خواهد داشت.
آیا سازمان بهزیستی کشور در ارتباط با فعالیتهای خود، خط مشی توسعه فرهنگ کارآفرینی را در میان طیف گسترده آموزش گیرندگان خود دنبال مینماید؟
سازمان بهزیستی در گذشته، صرفا رویکرد ارتقای مهارتی افراد تحت پوشش و حمایت از ستارههای کارآفرین را به عنوان محورهای خود تعریف کرده بود. اما در چند سال اخیر و به تبع حمایتهای دولت از حوزههای اشتغال و کارآفرینی، سازمان بهزیستی کشور نیز حمایت از کارآفرینان درون و برون سازمانی را در دستور کار خود قرار داده است. براساس توضیحات ارائه شده، جامعه هدف سازمان بهزیستی عموما از شرایط لازم و کافی برای ورود به چرخه کارآفرینی برخوردار نبوده ولی تک ستارههای موجود به عنوان الگوهای عملی سازمان، مورد توجه ویژه قرار گرفته و فعالیت آنها برجستهسازی میشود. این عمل نیز با هدف فرهنگسازی انجام میشود.
سازمان بهزیستی کشور در حال حاضر چه تعداد از شهروندان را تحت برنامههای حمایتی و آموزشی کارآفرینی قرار داده است؟
پوشش حمایتی و آموزشی در حوزه کارآفرینی در سازمان بهزیستی به دو صورت عمومی و اختصاصی صورت میپذیرد. در پوشش عمومی، هدف آشناسازی مخاطبین با مباحث کارآفرینی و ایجاد علاقهمندی، باور و به نوعی حساسسازی است. در پوشش تخصصی، حمایتهای لازم در سطوح و لایههای گوناگون از فعالیتهای کارآفرینانه انجام میشود. برخی از مخاطبین سازمان نیز در حال گذار و ارتقاء از پوششهای حمایتی و آموزشی عمومی به اختصاص هستند. در چنین فضایی ذکر آمار و ارقام دقیق اندکی مشکل بوده ولی چنانچه هدف از ارائه آمار، بیان عملکردها باشد، کلیه آمار با برش استانی و موضوعی تنظیم شده و موجود میباشد.
در سالهای گذشته چه تعدادی از افراد تحت پوشش آموزشهای مهارتی توانستهاند در مصدر تولید و کارآفرینی بنشینند؟
پاسخ به این سوال بسیار دشوار است چرا که اولا در دید شما به چه سطحی و شرایطی، مصدر تولید و کارآفرینی اطلاق میشود. ثانیا سازمان بهزیستی تمرکز اصلی فعالیت خود را بر راهاندازی و تولید فعالیتهای کارآفرینی قرار داده و بحث حمایت از سازمانهای بالنده به هیچ وجه مطرح نبوده و تنها به عنوان الگوهای موفق، اقدام به فرهنگسازی از آنجا میشود. با تمامی این توضیحات از جمله تجارب موفق میتوان از شبکههای کارآفرین موفق در تولیدات و صنایع دستی، تولید آثار هنری خاص، ساخت شبکههای موفق و کارآفرینانه بازاریابی و فروش و مواردی همانند اشاره داشت.
به عنوان رییس سازمان بهزیستی کشور آیا عملکرد سازمان را در جهت تقویت و اعتلاء کارآفرینی میدانید؟
در قانون برنامه پنجم توسعه، سازمان بهزیستی مکلف به توانمندسازی و خروج حداقل ۱۰ درصد از جمعیت تحت پوشش که واجد شرایط و صلاحیت لازم برای اشتغال و خودکفایی باشند (در هر سال) شده است. مسلما تحقق این مهم بودن محوریت و توسعه و اعتلا کارآفرینی امکانپذیر نخواهد بود.
چه نقدها و پیشنهاداتی به مدیران سازمان در تهران و استانها برای توجه بیشتر به مقوله کارآفرینی دارید؟
خوشبختانه با تدابیر اندیشیده شده و نشستهای منظم دورهای مدیران سازمان در تهران و سایر مراکز استانی، همچنین درگیری مستقیم و عملیاتی مدیران استانی با بحث اشتغال مددجویان سازمان، حساسیت کافی در مدیران کل استانی و مدیران ستادی مشاهده میشود. از طرف دیگر توجه و دانش کافی در این خصوص در مدیران وجود دارد. مضاف بر اینکه بخش مشارکتهای سازمان، ساختار تخصصی ویژهای را جهت توسعه کارآفرینی طراحی نموده و فعال ساخته است.
اما با توجه به شدت مساله و گستردگی آن، همچنین مستمر بودن موضوع اشتغال و کارآفرینی (غیر ایستا بودن مساله) اقدامات صورت پذیرفته کافی نیست.
نقد وارد بر مدیران استانی سازمان این است که از حداکثر ظرفیتهای قانونی، ارتباطی و حمایتی موجود در سطوح استانی استفاده نکردهاند و پیشنهاد قابل ارائه در این خصوص نیز توصیه جهت استفاده حداکثری از چنین ظرفیتهایی است. دومین نقد وارد بر مدیران استانی فعالیت در حوزه اشتغال و کارآفرینی به شکلی همسان و با حساسیت کم بر شرایط بومی و محلی است. در واقع گستردگی کار باعث شده است که مدیران از الگوهای همسان جهت توسعه روندها بهرهبرداری نموده و حساسیت کمتری به بومیسازی الگوها از خود نشان دهند.
آیا بهزیستی از حمایت لازم سایر نهادها و سازمانها برای پیشرفت اهداف خود به ویژه در زمینه کارآفرینی برخوردار است.
خوشبختانه در دولت نهم و دهم (دولت مهرورزی و عدالت)، سازمانها و دستگاههای دولتی تا جای ممکن همکاریهای لازم با یکدیگر را داشته و دارند. مصادیق عدم همکاریهای موردی مشاهده شده نیز دارای علل زیرساختی است که نباید انتظار حل آنی و کوتاهمدت آنها را داشت.
لازم به ذکر است که ماهیت جمعیت هدف سازمانی بهزیستی نیز تاکنون باعث شده، کلیه مدیران سایر دستگاهها، ورای دلایل و تکالیف قانونی و برنامهای، بنا بر دلایل شخصی و عاطفی، درخواستهای سازمان بهزیستی را در اولویت کاری خودشان قرار دهند.
در پایان نظرات و دیدگاههای خود را در خصوص موانع و مشکلات موجود و پیش روی کارآفرینان در کشور بیان کنید؟
با توجه به نتایج تحقیق حوزه مشاوران سازمان، آسیبها، موانع و مشکلات پیش روی کارآفرینان و فعالیتهای کارآفرینی در کشور را میتوان در چهار دسته آسیبها و مشکلات عمومی در فعالیتهای کارآفرینانه (گرایشات بالا به فعالیت به صورت فردی، تمرکز زیاده از حد نیرو بر راهاندازی کار و کمبود نیرو در فرآیند تداوم و توسعه کار، کمتوجهی به بحث مزیتهای نسبی و رقابتی، کمتوجهی به استفاده حداکثری از فرصتهای قانونی، تمایل زیاد از حد به فعالیت استاد کاری تا فعالیت شرکتی، کمتوجهی به بحث توسعه و تقویت خوشهها و زنجیرههای شغلی و حرفهای و ...) آسیبها و مشکلات عمومی موجود در بخشهای دولتی مرتبط با فعالیتهای کارآفرینان و افراد کارآفرین (پارادوکس مدیر دولتی و برنامهریزی برای فعالیتهای کارآفرینی بخش خصوصی، کمتوجهی به مسئولسازی بدنه کارشناسی و مدیریتی بخشها به پاسخگویی موثر ارباب رجوع ...)، آسیبها و مشکلات موجود در فرآیندهای فعالیتی بنگاهها و افراد کارآفرین (مشکلات مربوط به بیمه، مالیات و شهرداری، کمبود حمایتهای مالی و اعتباری، مشکلات موردی موجود در قانون کار، مشکلات مربوط به اخذ مجوزهای لازم و ...) و آسیبها و مشکلات عمومی موجود در محیطهای کلان فعالیت اقتصادی و کارآفرینانه (وجود انواع تحریمها، کمثباتی قوانین و دستورالعملها، ضعف حوزههای بازرسی و کنترلی و ...) اشاره کرد.
ارسال نظر