اروپا و تغییر دولت‌ها

قدرت سیاسی در انگلیس و ایتالیا در اردوگاه چپگرایان چرخید و فرانسه و آلمان در دست راستگرایان ماند [ مرضیه خادم‌شریف ]

در سال ۸۶ قاره اروپا شاهد تغییرات گسترده‌ای در سطح دولت‌ها بزرگ اتحادیه اروپا بود. در این میان تغییر دولت‌ها در بریتانیا، فرانسه و ایتالیا بیش از دیگر تحولات قابل بررسی است.

پایان جادوی بلر، آغاز چالش براون

وضعیت انگلیس در سال ۸۶ در دو بخش قابل بررسی است. اول وقایعی که تا پایان دوره نخست‌وزیری بلر رخ داده است و دوم اقداماتی که در مدت نخست‌وزیری گوردون براون پیش روی دولت این کشور بوده‌اند.

در انگلیس مهم‌ترین واقعه سیاسی، کناره‌گیری پیش‌بینی شده تونی بلر از نخست‌وزیری آن کشور در ۲۷ ژوئن ۲۰۰۷ بود. بلر که از دو سال پیش به علت ناکامی‌های نظامی در عراق مورد حمله مطبوعات و نیز هم حزبی‌هایش قرار گرفته بود طی برنامه‌ای تنظیم شده و حدود یک ماه خداحافظی بین‌المللی عاقبت دل از نخست‌وزیری انگلیس برکند. وی که در انتخابات منجر به نخست‌وزیری اش همواره با موفقیت چشمگیر روبرو بود بدون شکست در انتخابات و به دلیل از دست دادن اعتماد حزب در نامطلوب‌ترین وضعیت سیاسی متصور ساختمان شماره ۱۰ خیابان داونینگ لندن را‌ترک کرد. بلر در مدت نخست‌وزیری‌اش همواره به دو اصل پایبند بود حمایت بی‌قید و شرط از آمریکا تا جایی که هموطنانش او را توله سگ بوش نامیدند و دوم صحبت کردن راجع به کشورهای جهان سوم با رویای امپراتوری انگلیس. ولی هیچ‌کدام از این دو مساله پایان حاکمیت وی را به تاخیر نینداخت. مردم خاورمیانه که سابقه خوشی از استعمار انگلیس در منطقه نداشتند کناررفتن بلر را با شادی پذیرا شدند و جانشینی گوردون براون را با احتیاط مورد توجه قرار دادند. گوردون براون پس از رسیدن به نخست‌وزیری با مشکلاتی روبه‌رو شد که بخشی از آن میراث تونی بلر بود و بخشی دیگر در حیطه توانایی وی قرار نداشتند. مثلا درگیری انگلیس در عراق و تهدیدات تروریستی در لندن و گلاسکو و بیماری‌های دامی که بر حیثیت بین‌المللی، اقتصاد و جهانگردی انگلیس صدمه وارد کرد. گوردون براون شاید به منظور فاصله گرفتن از روش‌های بلر، که پس از دوره اول نخست‌وزیری و شکست روش‌های ساده بر اصلاحات مبتنی بر بازار برای بهبود استاندارد خدمات عمومی در پیش گرفته بود، تاکید خود را بیشتر بر کیفیت خدمات، و نه روش‌های بهبود آن، متمرکز کرد. این مساله خود می‌تواند در کوتاه‌مدت ذهن مردم را مشغول کند ولی طبیعتا در دراز مدت علاوه بر مشکلات قبلی با مشکلات فراوان‌تری روبه‌رو خواهد شد. گوردون براون ظاهرا مهره‌های اصلی گروه بلر را به تدریج کنار گذاشته است ولی با توجه به وضعیت اقتصادی رو به نزول موجود با انتقاداتی از طرف همین افراد کنار گذاشته شده روبه‌رو است که بر مشکلات وی می‌افزاید.

محدودیت براون در تصمیم‌گیری به علت شرکت در کابینه بلر و نیز هم حزبی بودن با وی باعث کاهش محبوبیت زودرس او شده است. مسائل پیش آمده احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام در انگلیس را مطرح ساخت و باعث شد که حزب محافظه کار محبوبیت بیشتری کسب کند و براون اعلام کرد که تمایلی به برگزاری انتخابات زودرس ندارد. این مساله صدمات بیشتری را بر توانایی‌های براون و حزب کارگر وارد ساخت و براون را به عدم توانایی در تصمیم‌گیری و ‌ترس از شکست متهم ساخت.

در سپتامبر ۲۰۰۷ بانک نورثرن راک که یکی از موسسات بزرگ وام‌دهنده این کشور است با بحران مالی روبه‌رو شد و پس از درخواست کمک از بانک مرکزی انگلستان با خروج پس‌اندازها (مبلغی حدود ۳ میلیارد پوند) روبه‌رو شد. کار تا آنجا بالا گرفت که نخست‌وزیر انگلیس به مردم اطمینان داد که در هر شرایطی سپرده‌های آنها از نظر دولت معتبر تلقی می‌شود و خطری پول آنها را تهدید نمی کند. در نوامبر ۲۰۰۷ و به دنبال انتشار کمک غیرقانونی ۶۵۰‌هزار پوندی از سوی یک بساز و بفروش سطح بالا به حزب کارگر، دبیرکل این حزب استعفا کرد و گوردون براون اعلام کرد از این مساله خبر نداشته و پول باید استرداد شود. این حوادث همگی بر کاهش محبوبیت حزب کارگر موثر واقع شد و براون را در پارلمان با اوضاع دشواری روبه‌رو ساخت تا جایی که در پارلمان از وی راجع به استعفا سوال شد. انگلیس که قبلا اعلام کرده بود قصد‌ترک عراق را در آینده نزدیک نخواهد داشت در ماه اکتبر نیروهایش را در بصره کاهش داد و به دنبال مشاجرات لفظی بین افسران آمریکایی و انگلیسی در مطبوعات راجع به کارایی و توانایی‌های یکدیگر در ماه دسامبر امنیت بصره را به نیروهای محلی سپرد و عملا به حضور قاطع خود در عراق پایان داد.

مساله دیگر براون خود تونی بلر است که گرچه راجع به جانشینش نظری ابراز نمی کند ولی به عنوان دلال صلح در خاورمیانه و نیز موسس بنیاد خیریه‌ای به نام خود و کوشش در به کار گرفتن توانایی‌های بخش‌خصوصی در آنجا و نیز رییس احتمالی آینده اتحادیه اروپا (پستی که قرار است ایجاد شود) هویتی مطرح در سیاست داخلی و نیز بین‌المللی و ناچار نفوذی به تبع آن در افکار عمومی پیدا کرده است.

تایید خبر استفاده از خاک انگلیس برای انتقال محرمانه دستگیرشدگان جنگی توسط آمریکا به زندان گوآنتاناموکه قبلا انگلیس آن را به شدت انکار می‌کرد در سال‌جاری باعث شد که صحت گفتار سیاستمداران انگلیس بیش از پیش مورد سوءظن قرار‌گیرد و انگلستان را در سیاست داخلی و خارجی در موضع بسیار ضعیف و آسیب پذیر قرار دهد. به نحوی که انگلیس که همواره سردمدار صدور قطعنامه‌های ضدایرانی در مورد مساله هسته‌ای بود اینک به عنصری خاموش و عملا پیرو فرانسه و آمریکا تبدیل شده است.

شاید یکی از بزرگ‌ترین مشکلات براون که نتوانسته در عرصه داخلی جای شاخصی برای خود و عقایدش باز کند این است که وی بدون انتخابات عمومی و به عنوان عضوی از کابینه سابق بلر به نخست‌وزیری رسیده است و بنابراین امکان انتقاد صریح و اعلام جدایی کامل روش‌های سیاسی از سلفش را ندارد.

ایتالیا و حکومت‌های ناپایدار

این کشور که پس از جنگ دوم جهانی سیستم جمهوری چند حزبی را انتخاب کرده به علت تساوی تقریبی قدرت‌های حزبی همواره از عدم اقتدار دولت‌های ائتلافی و بحران‌های ناشی از آن رنج برده است شاید معدل مدت حاکمیت هر کابینه در ایتالیا کمترین مقدار اگر نه در جهان حتما در اروپا بوده است. دراین کشور به طور سنتی نام سیاستمداران معمولا توام با آلودگی و فساد مالی است و تقریبا به صورت بخش پذیرفته شده سیاست در آمده است و ارتباط سران حکومت با گروه‌های مافیایی همواره مورد توجه مفسران قرار داشته است.

رومانو پرودی ۶۹ ساله از ۱۷ مه ۲۰۰۶ و به دنبال پیروزی در انتخابات بر سیلویو برلوسکنی نخست‌وزیری را در دست گرفت و تا ۲۴ ژانویه ۲۰۰۸ که در مجلس سنا با رای عدم اعتماد روبه‌رو شد فعلا به طور موقت و تا تعیین نخست‌وزیری کشور را اداره می‌کند.

کابینه رومانو پرودی که عمدتا از ائتلاف چپ گرایان میانه تشکیل شده بود به علت قوانین موجود ایتالیا از برتری قابل توجه در مجلس نمایندگان و اکثریت ضعیفی در سنا برخوردار بود. این کابینه ائتلافی مجموعه‌ای از تفکرات مختلف از کمونیست‌ها گرفته تا دموکرات‌ها و کاتولیک‌ها را در برمی گرفت بنابراین داشتن سیاستی واحد در نقاط حساس متفاوت را بسیار دشوار می‌ساخت که این مساله به خصوص در زمینه حضور نظامیان ایتالیا در افغانستان خودنمایی می‌کرد. پرودی در آغاز نخست‌وزیری خود در ایجاد نیروهای چندملیتی حافظ صلح در لبنان حضور چشمگیری داشت. در اوایل سال ۲۰۰۷ نخستین بحران جدی در کابینه ایتالیا فراروی پرودی قرار گرفت که سه وزیر از تایید هزینه استقرار سربازان ایتالیایی در افغانستان خودداری کردند. گرچه گسترش پایگاه آمریکا در «کازرما ادرله» به تصویب نمایندگان مجلس رسید معاون نخست‌وزیر اعضای ائتلاف را به دلیل عدم همکاری در افزایش رای مورد انتقاد قرار داد و در همین زمان وزیر دادگستری که از یکی از احزاب ائتلافی بود سقوط کابینه را پیش‌بینی کرد. ‌هزاران نفر علیه لایحه توسعه پایگاه آمریکایی در رم راهپیمایی کردند که در بین آنها نمایندگان چپ گرای مجلس نیز حضور داشتند. به دنبال بحث‌های شدید در سنا وزیرخارجه اعلام کرد که در صورت عدم حصول اکثریت در مساله سیاست خارجی دولت استعفا خواهد کرد. با وجود آنکه سناتورها از احتمال بازگشت برلوسکونی به قدرت پس از استعفای پرودی ناخشنود می‌نمودند مجلس سنا با اختلاف دو رای از پشتیبانی سیاست خارجی پرودی خودداری کرد. در ۲۱ فوریه ۲۰۰۷ پرودی برای اولین بار استعفای خود را از نخست‌وزیری اعلام کرد و به دنبال تایید نقطه نظرش مبنی بر تایید قاطع توسط احزاب ائتلافی مجددا به نخست‌وزیری منصوب شد به شرط آنکه از دو مجلس رای اعتماد کسب کند و دو مجلس در ماه‌های فوریه و مارس به وی رای اعتماد دادند. در سال ۲۰۰۷ در حالی که دولت ایتالیا از نظر اقتصادی از روسیه عقب‌تر ماند و نیز در میان ۷ قدرت اروپا در رده آخر قرار گرفت و این مساله بیشتر به افزایش بهای نفت نسبت داده شد براساس گزارش تامسون فایننشال کسری‌ تراز خارجی ایتالیا در سال ۲۰۰۷ به ۵/۹‌میلیارد یورو رسیده و نسبت به سال ۲۰۰۶ و مبلغ ۳/۲۱‌میلیارد یورو کاهشی اعجاب‌انگیز داشت. در آغاز ژانویه ۲۰۰۸ وزیر دادگستری که رهبر یکی از احزاب ائتلافی است به دنبال بازداشت خانگی همسرش به دلیل فساد مالی استعفا کرد و پس از چند روز حمایت از دولت اعلام کرد که حزبش علیه دولت رای خواهد داد و به دلیل حضور سه سناتور از همین حزب در رای‌گیری، پرودی با وضعیت دشواری روبه‌رو شد. پرودی با تقاضای رای اعتماد و به‌رغم برتری قاطع در مجلس نمایندگان با تفاوت ۵ رای در مجلس سنا شکست خورد و از مقام خود استعفا کرد. رییس‌جمهور با پذیرش استعفا رییس سنا را مسوول مطالعه امکان استقرار دولت موقت برای اصلاح قانون انتخابات قبل از برگزاری انتخابات عمومی کرد. بعضی از احزاب مساله رفراندوم در مقابل انتخابات را مطرح کرده‌اند که این مساله به دلیل آگاهی سیاستمداران حاکم از عدم محبوبیتشان مورد استقبال قرار نگرفت و رییس سنا مساله استقرار دولت موقت را غیرممکن دانست و رییس‌جمهور نیز در مقابل پارلمان را منحل اعلام کرد تا انتخابات به روش معمول برگزار شود که فرصت حضور برای احزاب کوچک در مجالس قانون گذاری را می‌دهد. در همین حال رومانو پرودی اعلام کرده که در انتخابات بعدی تمایلی به بازگشت به قدرت ندارد و بنابراین شانس برلوسکنی نخست‌وزیر راست گرای پیشین، سرمایه دار، صاحب رسانه و یکی از باشگاه‌های معروف فوتبال جهان که در دوره پیشین نخست‌وزیری در به رخ کشیدن ثروت‌های شخصی به روش آمریکایی و نیز بهره‌گیری از انواع جراحی‌های پلاستیک و‌ترمیمی برای خودنمایی کوچک‌ترین ابایی نداشت برای به دست گرفتن قدرت افزایش یافته است. وی که به طور سنتی در سیاست ایتالیا نامش توام با برخی فسادهای مالی همراه است معلوم نیست در دوره جدید چه چیزی را به تیغ جراحان خواهد سپرد.

سارکوزی ناپلئون مدرن؟

کشور فرانسه سال ۲۰۰۷ را با مساله انتخابات ریاست‌جمهوری و رقابت دو نامزد اصلی یعنی نیکلاس سارکوزی (مجاری الاصل) از حزب گولیست و سگولن رویال از حزب سوسیالیست آغاز کرد. ژاک شیراک پس از عمری کاردر دنیای سیاست در سن ۷۴ سالگی و پس از خاتمه دوران ریاست‌جمهوری خود را بازنشسته کرد تا در دادگاه به اتهامات مالی مربوط به سوابقش پاسخگو باشد. نیکلاس سارکوزی که وزیر کشور دولت شیراک بود با اعلام برنامه‌ای اقتصادی و سیاسی کاملا جدید در کشور محافظه کار فرانسه بر رقیب خود پیروز شد. به دنبال این پیروزی حزب «یوام پی» که سارکوزی هم به آن حزب تعلق داشت در انتخابات مجلس اکثریت را به دست آورد. سارکوزی تعداد زنان شاغل در سمت‌های مهم دولتی را افزایش داد و در اقدامی شگفت برنارد کوشنر از حزب سوسیالیست را به وزارت امور خارجه منصوب کرد.

سارکوزی در اقدامی غیرمترقبه تعطیلات تابستانی خود را در آمریکا گذراند و با بوش دیدار کرد وبا سخنرانی‌هایش در آمریکا عملا به دنیا اعلام کرد که می‌خواهد جای بلرنخست‌وزیر پیشین انگلیس را در سیاست خارجی آمریکا پرکند. سارکوزی در ماه‌های اولیه ریاست‌جمهوری با کمک همسر سابقش موفق شد (دور از چشم هم پیمانان غربی و عملا به طور مخفی) پرستاران بلغاری را که به اتهام تزریق خون آلوده و مرگ بیماران در لیبی محاکمه و محکوم شده بودند آزاد کند. نتیجه این اقدام چند ماه بعد با پیمان چند‌میلیارد یورویی لیبی و فرانسه آشکار شد.

نیکلاس سارکوزی راجع به مساله هسته‌ای ایران و تحریم‌های سازمان ملل کوشیده است جایگزین بلر، نخست‌وزیر پیشین انگلیس شود که چندان نیز با اقبال بین‌المللی و داخلی روبه‌رو نشده است.

سارکوزی با کوشش برای حضور چشمگیر در صحنه سیاست جهانی به دنبال کنفرانس آناپولیس، کنفرانسی در پاریس را برای جمع‌آوری کمک به دولت محمود عباس و فشار اقتصادی بر نوار غزه بر پا کرد. علاوه برآن به دنبال استمداد آمریکا وی برحضور جدی نظامی کشورش در افغانستان (برخلاف سایر کشورهای اروپایی) تاکید کرده است و ظاهرا برای کسب پرستیژ شخصی از هیچ گونه خطرآفرینی برای کشورش روی گردان نیست. سارکوزی هیچ‌گونه ابایی از انتشار خبر وابستگی به موصاد سازمان جاسوسی اسراییل در جوانی نداشته و علاوه برآن کشورش را در ‌تراز بالاترین حامیان اسراییل در جمع هم‌پیمانان غربی قرار داده است. البته با توجه به مواضع محافظه کارانه و شدیدا وابسته به غرب کشورهای عربی نه تنها واکنش منفی در بین آنها رخ نداده بلکه ظاهرا با آشکارشدن آرزوهای آنها از دهان سارکوزی هم اینک به خرید نیروگاه هسته‌ای و نیز مانور نظامی مشترک با فرانسه روی آورده‌اند. مسائل شخصی سارکوزی با اعلام نامزدی او با مدل عکاسی ایتالیایی و سفرهای بین‌المللی با وی مدتی سرفصل خبرهای جهان قرار گرفت و بالاخره ازدواج آنها رسما اعلام شد. در این سال فرانسه کوشید از روابط سنتی و دیرینه خود برای دخالت در امورداخلی لبنان قبل و بعد از خاتمه دوران ریاست‌جمهوری امیل لحود استفاده کند و در این راه تا مخالفت آشکار با آمریکا هم پیش رفته است و هنوز در تداوم بحران انتخاب ریاست‌جمهوری لبنان که برخلاف نظر نیروهای ملی و با کمک هم‌پیمانان غربی در بی‌ثبات نگاه داشتن اوضاع داخلی لبنان به منظور حفظ حکومت فواد سنیوره استوار است به شدت فعال باقی مانده است.

نتیجه اقدامات سارکوزی برخلاف وعده‌های انتخاباتی‌اش موجب کاهش رشد اقتصادی در سه ماهه آخر سال ۲۰۰۷ شده و حدس زده می‌شود در نیمه اول سال مسیحی میزان بیکاری به رکورد ۷/۷‌درصد برسد و تمام این اوضاع به علاوه اعتصاباتی که در بین اصناف، کارکنان شرکت‌های هواپیمایی در گرفت و نیز ناآرامی‌های خیابانی در حومه شهرهای بزرگ و پاریس بر اساس گزارش بلومبرگ در فوریه ۲۰۰۸ میزان محبوبیت سارکوزی را ۲۰‌درصد کمتر از نخست‌وزیرش یعنی فرانسیس فیون نشان می‌دهد. سارکوزی به دنبال وعده انتخاباتی اش کوشیده تا اتحادیه‌ای تحت عنوان اتحادیه مدیترانه‌ای ایجاد کند که کشورهای حاشیه مدیترانه در مجمعی با شرایط متساوی به گفت‌وگوی رودررو برای غلبه بر تمام نفرت‌ها و بازگرداندن صلح و تمدن به این منطقه که مهد تمدن اروپایی است بپردازند. این عقیده رویایی اینک به شدت تعدیل شده و طرح فعلی اقدام درباره طرح‌های غیرایدئولوژیک مانند پاکسازی سواحل و راه‌های ارتباطی است و قرار است در روز ۱۳ ژوییه و قبل از گردهمایی سران اروپایی در ۱۴ ژوییه که آغاز ۶ ماه ریاست فرانسه برآن اتحادیه است در پاریس جمع شوند.

انگلستان از آغاز به این اتحادیه با دیده شک نگریسته و آن را راهی برای دورکردن ‌ترکیه از اتحادیه اروپا که مورد حمایت انگلیسی‌ها است تلقی کرده، کشورهای دیگر در وجود چنین اتحادیه‌ای مردد هستند و بیش از همه آلمان‌ها که نمی‌توانند در این اتحادیه جایی داشته باشند از این مساله ناخشنود هستند شاید این اتحادیه راهی برای دورماندن بعضی از کشورهای غرب اروپا از مسائلی است که با پیوستن کشورهای شرق اروپا به اتحادیه اروپا پیش آمده و خواهد آمد.

افول قدرتمندترین زن سیاستمدارسال

آنگلا مرکل که در سال ۲۰۰۷ به عنوان قدرتمندترین زن سیاستمدار در جهان شناخته شد در این سال در دو جبهه داخلی و خارجی با موفقیت‌ها و مسائلی روبه‌رو بود. در جبهه داخلی، مساله بزرگ آلمان کاهش رشد اقتصادی و شدت گرفتن فشار منتقدین به دولت مرکل بوده است. میزان رشد اقتصادی که در سال ۲۰۰۶ به ۹/۲‌درصد و نرخ بیکاری که به ۸/۴‌درصد رسید در سال ۲۰۰۷ تکرار نشد. گرچه این مسائل به افزایش قیمت نفت نسبت داده شده است ولی مرکل که در سال ۲۰۰۵ وعده اصلاح نظام مالیاتی را داده بود در این باره اقدام و صحبتی نکرد تا جایی که در اواخر سال ۲۰۰۷ رییس‌جمهور آلمان درمورد اصلاحات اقتصادی دولت را مورد انتقاد قرار داد. اقداماتی که اخیرا در آلمان انجام شده و ظاهرا در جهت اصلاحات اقتصادی است شامل هجوم بازرسان مالیاتی به خانه‌های مردم براساس فهرستی است که سازمان اطلاعات آن کشوراز شهرها، روستاها ودفاتر تجاری آن کشور تهیه کرده است. بنا به ادعای دادستانی پول‌هایی بدون پرداخت مالیات به خصوص در لیختن اشتاین گردآوری شده است. گفته می‌شود ثروتمندان این پول‌ها را برای فرار از مالیات که می‌تواند تا ۴۲‌درصد هم برسد از دید ماموران مالیاتی مخفی نگاه داشته‌اند. این اقدام و دیگر مسائل داخلی از جمله مساله افزایش نرخ بیمه درمانی در آلمان که ناشی از افزایش نسبت افراد مسن در جامعه است با نارضایتی عمومی همراه شده و حمایت مردم آلمان از مرکل و حزب دموکرات مسیحی در ۹ ماه اخیر به پایین‌ترین میزان خود یعنی به ۳۵‌درصد رسیده است. به نظر می‌رسد خانم مرکل که روزگاری رویای تبدیل شدن به بانوی آهنین آلمان را در سر می‌پروراند اکنون به شدت از این جایگاه فاصله گرفته است. به عقیده مردم آلمان و دیگر کشورهای اروپایی مرکل بیش از آنکه در دوران ریاست خود بر اتحادیه اروپا و گروه هشت بتواند بر معادلات جهانی تاثیر بگذارد، وقت خود را صرف صادر کردن بیانیه‌های پر رنگ و لعاب اما بدون تاثیر گذرانده است.