یادداشت
پیشنهادی برای توسعه تجارت ایران با افغانستان
گفته میشود در افغانستان این تجارت است که سیاست را میگرداند. این سخن اگر درست باشد، نقطه قوت دیگری است در کنار سایر مزایای این بازار برای تولیدکنندگان ایرانی. افغانستان، بازار در حال رشدی محسوب میشود که از یکسو مرز مشترک امنتری نسبت به کشمیر و پاکستان با ایران دارد و از سوی دیگر در جست و جوی شریک اقتصادی است.
گفته میشود در افغانستان این تجارت است که سیاست را میگرداند. این سخن اگر درست باشد، نقطه قوت دیگری است در کنار سایر مزایای این بازار برای تولیدکنندگان ایرانی. افغانستان، بازار در حال رشدی محسوب میشود که از یکسو مرز مشترک امنتری نسبت به کشمیر و پاکستان با ایران دارد و از سوی دیگر در جست و جوی شریک اقتصادی است.
بازتاب
پنج تحلیل کوتاه، پیرامون «پرونده ویژه» هفته پیش دنیای اقتصاد
«رهاوردهای تجارت آزاد ایران و افغانستان»، عنوان «پرونده ویژه» دنیای اقتصاد در چهارشنبه 22 آذرماه 91 (منتشره در صفحات 28 و 29) بود؛ پروندهای که با تاکید بر «مزیت تجاری» بالای موجود بین دو کشور ایران و افغانستان، به جنبههای مثبت مختلف اقتصادی و نیز امنیتی برقراری پیمان تجارت آزاد بین این دو کشور پرداخته بود.
در حاشیه پرونده مذکور، این پرسش مطرح شده بود که آیا حرکت به سمت انعقاد یک توافقنامه تجارت آزاد، خواهد توانست مزیت تجاری بالای موجود بین ایران و افغانستان را به طور کامل فعال ساخته و منافع گسترده اقتصادی و اجتماعی و نیز توسعه امنیت در مناطق مرزی را برای هر دو کشور به همراه آورد؟ پنج تحلیل کوتاه در این صفحه و صفحه مقابل، بازتابهای این پرونده ویژه است: محمود صدری (تحلیلگر مسائل بینالملل) مهندس محمد مهدی راسخ (دبیرکل اتاق بازرگانی تهران)، علی رسولیان (رییس سازمان بازارچههای مرزی خراسان رضوی)، عبدالهادی فرهنگ (رایزن بازرگانی سفارت افغانستان در ایران) و سرکار خانم کوثر یوسفی (دانشآموخته دکترای اقتصاد از دانشگاه آستین تگزاس)، تحلیلهای خود را در حاشیه مطالب پرونده مذکور ارائه کردهاند:
پیشنهادی برای توسعه تجارت ایران و افغانستان
کوثر یوسفی*
گفته میشود در افغانستان این تجارت است که سیاست را میگرداند. این سخن اگر درست باشد، نقطه قوت دیگری است در کنار سایر مزایای این بازار برای تولیدکنندگان ایرانی. افغانستان، بازار در حال رشدی محسوب میشود که از یکسو مرز مشترک امنتری نسبت به کشمیر و پاکستان با ایران دارد و از سوی دیگر در جست و جوی شریک اقتصادی است؛ هم برای اشباع بازار داخلی و هم برای دسترسی به آبهای آزاد. طرفه آنکه، قوانین نه چندان آسان پاکستان برای ترانزیت کالا میان هند و افغانستان، این فرصت را برای ایران فراهم کرده است که با اتخاذ سیاستهای سریع و حسابشده، جایگاه صادرات ایران را در بازار افغانستان ثبات بخشد. در همین ارتباط، این نوشتار کوتاه، در کنار ارائه یک پیشنهاد، نیمنگاه نقدآمیزی هم بر «پرونده ویژه» چهارشنبه هفته گذشته این روزنامه دارد که به بررسی تجارت بین دو کشور ایران و افغانستان پرداخته بود:
در یکی از مصاحبههای منتشره در پرونده ویژه هفته گذشته، جناب آقای مظفری (دبیر کل اتاق تجاری مشترک ایران و افغانستان)، پیشنهاد کرده بودند که به منظور زمینهسازی برای انعقاد پیمان تجارت آزاد بین ایران و افغانستان، معافیت گمرکی یکجانبه از سوی ایران به کالاهای تولید افغانستان اعطا شود. از نقاط قوت این پیشنهاد، همانطور که ایشان اشاره کردهاند، مقدار کم واردات ایران از افغانستان است که احتمالا معافیت این حجم واردات کم از پرداخت تعرفه، بر کل درآمد گمرکی ایران تاثیر قابل ملاحظهای نخواهد داشت. با وجود آنکه پسزمینه ذهنی ارائه این پیشنهاد در زمینه گذار به سوی «آزادسازی اقتصادی» قابل تحسین است، اما باید توجه داشت که به جز سنگ مرمر، عمده واردات ایران از افغانستان مربوط به خشکبار، دام و کالاهای کشاورزی است و معافیت گمرکی به این کالاها میتواند خطری بالقوه برای کشاورزان ایرانی باشد که اغلب جزو دهکهای پایین درآمدی هستند. به سخن دیگر، پیش از اعطای معافیت به تولیدکنندگان افغان، باید دید این سوبسید در واقع از جیب کدام بخش از تولید پرداخت میشود و آیا به منافع آن میارزد یا خیر؟
دیگر آنکه، اگرچه هماکنون ارزش دلاری واردات مذکور کم است، اما چه بسا که پس از اعطای این معافیت، چرخش صادرکنندگان افغان از بازارهای روسیه و هند به سوی بازار ایران، موجب افزایش مقدار آن شود. لذا بررسی دینامیک این معافیت در بلندمدت نیز ضروری به نظر میرسد.
اما به نظر میرسد که به جای پیشنهاد مذکور، میتوان پیشنهادی جایگزین را طرح کرد که هم میتواند به توسعه تجارت بین این دو کشور منجر شود و هم زمینهساز تولید محصولات مشترکی با قابلیت رقابت بیشتر در بازارهای جهانی را فراهم کند. لازم به تاکید است که عمدهترین مانع برای ورود به بازار صادراتی، چه برای صادرکنندگان ایرانی و چه افغانستانی، هزینه ثابت اولیه شامل هزینههای بعضا سنگین استقرار و بازاریابی در بازار هدف است. سیاستگذار ایرانی میتواند با ایجاد یک منطقه آزاد اقتصادی در نزدیکی مرز افغانستان، به کاهش این هزینه ثابت کمک کند. در صورتی که تجار افغان اجازه ورود و خروج آزادانه به این منطقه آزاد اقتصادی را داشته باشند و تولیدکنندگان ایرانی با بستههای مشوق مناسب اقدام به تولید کالاهای مورد نیاز بازار افغانستان کنند، این منطقه میتواند همانند موتور محرکی برای افزایش تجارت بین دو کشور و مخصوصا استقرار تولیدات ایرانی در بازار افغانی عمل کند.
اگر سیاستگذاری مناسبی برای تسهیل «تولید» و رفع موانع کسب و کار در داخل کشور نشود، این منطقه بالقوه به مرکز خریدی برای صادرات دست چندم کشورهای دیگر از طریق افغانستان تبدیل خواهد شد (که احتمالا در سالهای نه چندان دور و با ایجاد امنیت و احداث مسیرهای ترانزیت کالا در افغانستان شاهد آن خواهیم بود). همچنین پرداخت وامهای دلاری با بازپرداخت دلاری به فعالان اقتصادی حاضر در منطقه آزاد تجاری فوقالذکر یا تسهیل مقررات کار حاکم در این منطقه به گونهای که تولیدکنندگان ایرانی بتوانند از مزیت نیروی کار ارزان افغانستان و با اطمینان از ثبات قوانین در بلندمدت بهره ببرند، مسائلی هستند که میتوانند ایجاد رونق هرچه بیشتر این منطقه آزاد اقتصادی را به دنبال داشته و از این مسیر هم به رونق اقتصاد ایران و هم به رونق اقتصاد افغانستان کمک کنند.
* دانشآموخته دکترای اقتصاد از دانشگاه آستین تگزاس
تلاش برای توسعه توامان ایران و افغانستان
علی رسولیان*
علقه و علاقه دو ملت بزرگ و کهن ایران و افغانستان، ریشه در اشتراکات تاریخی و دلبستگیهای عمیق آنها دارد که از ریشههای آن میتوان به دین مشترک، تاریخ و زبان مشترک و نیز مرزهای گسترده مشترک اشاره کرد.
همین قرابت فرهنگی و روابط ناگسستنی دو ملت، باعث شده تا در طول سالهای مبارزه مردم افغانستان با دخالت دولتهای خارجی و جنگهای ناجوانمردانهای که بر این ملت تحمیل شد، مردم ایران بهرغم درگیر بودن در دفاع مقدس و در سختترین شرایط، همراه ملت افغانستان باشند و همواره با آغوش باز پذیرای مهاجرین افغانی بوده و با اخذ کمترین حمایت از طرف سازمانهای بینالمللی، زمینه استقرار و معاش آنها را در ایران فراهم نمایند. با این توضیحات، ما اتباع افغان را، چه در ایران زندگی کنند و چه در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران، جدای از خودمان نمیدانیم و نگاه ما به آنها نگاه به یک هموطن است. البته نمیتوان از این موضوع غافل شد که هر از چند گاهی برخورد برخی افراد در قبال مهاجران افغان، چه عامدانه و چه از روی بیخبری، که به سرعت هم توسط غرضورزان رسانههای خارجی بزرگ و برجسته میشود، موجبات رنجش و ناراحتی این عزیزان را فراهم کرده است. لیکن به جرات میتوان گفت که این اتفاقات، به هیچ عنوان نشاندهنده تفکر جامعه ایران اسلامی و مبین نظر مسوولان نبوده و مردود و غیر قابل پذیرش است. اما نگاه منصفانه به روابط عمیق دو کشور ما را بر آن
میدارد که بیاغراق بر این نکته صحه بگذاریم که مردم شریف افغانستان هم، دین خود را به خوبی ادا کرده و نگاه و توجه خاصی به ایران داشتهاند؛ تا آنجا که محصولات تولیدی و خدماتی ایران در افغانستان به عنوان «کالای خودی» محسوب میشود و شهروندان افغانستانی استفاده از محصولات صادرشده از ایران را در مقایسه با تولیدات سایر کشورها، در اولویت قرار میدهند. از سوی دیگر، جوانان و متخصصان افغانستانی که بخش بزرگی از آنها در ایران تحصیل نمودهاند، اقدام به انتقال دانش و مونتاژ کالاها و خدمات ایران در افغانستان کردهاند که این نیز افتخار بزرگی برای کشور ما محسوب میشود.
تا جایی که بهترین شرکتهای ساختمانی و مهندسی آن کشور را افغانهای تحصیلکرده در دانشگاههای معتبر ایرانی تشکیل دادهاند. در کنار این مسائل، نتایج بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد که توسعه همهجانبه روابط اقتصادی ایران و افغانستان، در گرو همکاری و همراهی هر چه بیشتر دولتمردان و مردم دو کشور است. جمهوری اسلامی ایران همانطور که سابق بر این نشان داده، میتواند در تولید دانش و فناوری و نیز آموزش جوانان افغانستانی، طلیعهدار راه آینده افغانستان نوین و پیشرفته باشد و افغانستان نیز میتواند با استفاده از کالاها و خدمات ایران و فعال کردن مسیر ترانزیت بندر چابهار ایران، کلیه نیازمندیهای خود را تامین نماید. همچنین توسعه و بهبود روابط اقتصادی، فعال کردن اتاقهای مشترک بازرگانی، توجه به مرزنشینان دو کشور از طریق فعال کردن بازارچههای مرزی، تکمیل خط آهن مشهد- هرات و انتقال آن تا مزار شریف، در کنار احداث جاده آسفالته هرات تا مزار شریف که میتواند ضمن کاهش شدید هزینههای حمل و نقل کالا به افغانستان محور جدید ترانزیتی برای انتقال کالاها و خدمات ایران به آسیای میانه از طریق افغانستان را فراهم نماید، مسائل مهمی محسوب
میشوند که تحقق آنها نیازمند همدلی، تلاش و تحمل بیشتر مقامات اجرایی و نیز شهروندان دو ملت ایران و افغانستان است.
* رییس سازمان بازارچههای مرزی خراسان رضوی
افغانستان فردا
محمود صدری
افغانستان از نظر وضع اقتصادی از کشورهای بسیار فقیر جهان است. رتبه این کشور از جنبه درآمد سرانه ،۱۸۲ است و تنها ۱۱ کشور جهان اندکی از افغانستان فقیرترند.
این کشور علاوه بر فقر جانکاه با پدیدههای آزار دهنده دیگری مانند بی سوادی، ناامنی، مواد مخدر، فقدان بهداشت و مهمتر از همه اینها با فقدان اقتدار مرکزی حکومت، دست به گریبان است. اما چنین کشوری، برخلاف کشورهای مشابهش، همواره در کانون توجه جهانی قرار دارد و تحولات آن با دقت تمام از سوی همسایگان و قدرتهای جهانی رصد میشود.علت این همه اعتنا به افغانستان چیست و نظاره گران در پی چه چیزی هستند؟
چندان شگفتآور نیست که گفته شود، همین بلایا و کاستی هاست که افغانستان را مهم ودرخور اعتنا کرده است. روزگاری اهمیت افغانستان در نسبت این کشور با اردوگاههای شرق و غرب تعریف میشد. اتحاد شوروی در دهه 1970 میلادی با تمسک به همین بلایا و با ادعای برپایی عدالت سوسیالیستی، ابتدا کمونیستها را بر افغانستان مسلط کرد و سپس به این کشور یورش برد. در سالیان اخیر هم اردوگاه غرب در غیاب رقیب شرقیاش، افغانستان را اشغال کرده و رویای دموکراتیک کردن آن را دارد. از این حیث میتوان افغانستان را در وهله نخست میدان نبرد بینالمللی و در وهله بعدی آوردگاه قدرتهای منطقهای نامید. ستیزندگانِ این میدان همگی میدانند که افغانستانِ امروز متاع در خوری که ارزش جنگیدن داشته باشد در اختیار ندارد و از لحاظ اقتصادی، فرصتهای سرمایهگذاری در این کشور بدون جنگ و رقابت هم دست یافتنی است؛ زیرا ظرفیتهای خالی در اقتصاد افغانستان چنان زیادند که به همه مدعیان سهمی خواهد رسید.آن گوهر نایابی که در بیش از دو دهه پس از فروپاشی شوروی، سرها را به سوی افغانستان کشانده، افغانستانِ فرداست. یک سوی این منازعه، جهان غرب به ویژه آمریکا است که تعریفش از فردای
جهان بر نسبت دو حوزه استراتژیک یعنی آتلانتیک (ترتیبات آمریکایی- اروپایی پس از جنگ جهانی دوم) و آسیا-پاسیفیک (پیوندهای غرب با شرق آسیا) استوار است.آنچه برای آمریکایی در دنیای فردا اهمیت دارد، همبستگیِ این دو حوزه استراتژیک است. برای روسیه و ایران مهارِ چنین اتحادیهای و کم اثر کردنِ آن مهم است. پاکستان و اعراب مایلند به پارهای از این همبستگی تبدیل شوند؛ چین و هند و ترکیه میخواهند رقیبِ بی آزار یا شریکِ غیر متعهدِ همبستگیِ آتلانتیک-پاسیفیک شوند. افغانستانِ امروز توان انتخاب ندارد و به علت وحدت قهری اش با آمریکا، به صورت ناخواسته شریک و همراه نظمِ پیش رو است . در فردایی که موازنهای شکننده بین اردوگاههای همراهانِ آتلانتیک-پاسیفیک و رقیبان آن شکل میگیرد، انتخابِ ساکنان افغانستان و نه لزوما دولت آن بر سرنوشت استراتژی بزرگ، تاثیر قاطع خواهد گذاشت. کشوری که ورود به اتحادیه ها و خروج از آنها را داوطلبانه انتخاب نمی کند، همواره نیروی ایذایی مهمی است که بازیگران نبرد قدرت جهانی را به هراس میاندازد. رقیبان بینالمللی برای حفظ چیزهایی که دارند و بیشتر کردن آن میجنگند، اما افغانها برای همه چیزهایی که ندارند
میجنگندند. در کشوری که از جرقه برخورد دیروزِ نیروهای جمعیت اسلامیِ برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود با حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، نیروی شگفتیانگیز طالبان بر کشید، از خاکستر فقر و بیقدرتی امروزش هم میتواند نیرویی طوفنده و ناشناخته سربرآورد و ناشناخته بودن همین نیرو است که سرها را به سوی افغانستان میکشاند و به نظاره نگاههای سرد و غمزده مردمانی مینشاند که کسی نمیداند پشت نقابِ خاموشیشان چه طوفانی نهفته است.
مهاجرانی که سفیران آینده ایران هستند
محمد مهدی راسخ*
پرونده ویژه چهارشنبه هفته پیش روزنامه دنیای اقتصاد، در سه صفحه کامل، به موضوع توسعه تجارت بین ایران و افغانستان پرداخته بود. روابط تجاری ایران و افغانستان، علاوه بر جنبه اقتصادی، از جنبههای امنیتی و سیاسی نیز اهمیت زیادی دارد، به ویژه با توجه به اینکه مرزهای مشترک دو کشور، مناطقی بسیار فقیرنشین بوده و امنیت مناسبی هم ندارند. در کنار این مساله، در چند سال اخیر، مشاهده میشود که «مزیت تجاری» بالای موجود بین ایران و افغانستان، فعال شده و حجم تجارت دو کشور به طور محسوسی افزایش یافته است: ایران بسیاری از کالاهای مورد نیاز افغانها را تامین میکند و آنها نیز به دلایل گوناگون به کالاهای ایرانی
علاقهمندند. از آنجا که کشور ما در همسایگی افغانستان قرار گرفته و به علاوه پول ایرانی در افغانستان رواج دارد، هزینههای حمل و نقل و توزیع کالاهای ایرانی در بازار افغانستان به حداقل میرسد و میتوانیم کالای خود را با قیمت مناسبتری نسبت به رقبایمان به این کشور بفرستیم که این امر برای محصولات ما مزیت بالایی در بازار این کشور ایجاد میکند. از طرف دیگر، ما میتوانیم کاهش یا معافیتهای تعرفهای را به عنوان سیاستی برای توسعه بیشتر ظرفیتهای تجاری موجود بین ایران و افغانستان در دستور کار قرار دهیم و به این ترتیب موانع تجارت با همسایه شرقی را به حداقل برسانیم.
اما در کنار این موضوع، یک موضوع مرتبط و مهم دیگر هم وجود دارد که به نحوه برخورد با اتباع افغان مقیم ایران مربوط میشود. بهترین راهکار از نظر بنده، نظاممند کردن حضور این افراد در ایران است. ما باید برای کسانی که وارد کشورمان میشوند، مجوزهای لازم را تهیه کرده و حضور غیر نظاممند آنها را به حداقل برسانیم. نحوه برخورد با اتباع افغان به نظر من باید در چارچوب آیین همسایگی و مسلمانی باشد و فقط اگر تخلفی از سوی آنها صورت گرفت، برخوردهای قضایی با آنها صورت بگیرد. رفتار کردن در چارچوبهای انسانی و اسلامی با این افراد، موجب میشود آنها با خاطرهای خوش از ایران به کشورشان بازگردند و به عنوان سفیران ما در افغانستان رفتار کنند.
* دبیرکل اتاق بازرگانی تهران
خواسته بازرگانان افغانستانی از ایران
عبدالهادی فرهنگ*
جمهوری اسلامی افغانستان، روابط همسایگی خوبی با جمهوری اسلامی ایران به ویژه در بخشهای تجاری و بازرگانی دارد. آنچه موجب رونق مبادلات ایران و افغانستان در زمینههای مختلف شده، وجود زمینههای مشترک در حوزههای زبانی، فرهنگی و تاریخی است. به عنوان مثال، هماکنون حجم صادرات سالانه ایران به افغانستان چیزی در حدود یک میلیارد و ۸۰۰ تا دو میلیارد دلار میشود.
از طرف دیگر، صادرات ما به ایران، چیزی در حدود سالانه 50 میلیون دلار است، یعنی حدود یکچهلم صادرات ایران به افغانستان. چنین حجم صادرات نامتوازنی، از عوامل مختلفی ناشی میشود که از جمله آنها وجود قانون «مالیات بر قرنطینه» در گمرکات ایران و نیز وجود قوانین دست و پاگیر مختلفی هستند که متاسفانه محدودیتهای زیادی را برای بازرگانان افغانستانی ایجاد میکنند. این قوانین موجب شدهاند قراردادهای تجاری بین دو کشور، با مشکل مواجه شوند، هر چند که مسوولان ایرانی در مصاحبههای خود به حذف این موارد اشاره کردهاند، اما متاسفانه هنوز هم ما شاهدیم در عمل اقدامات اندکی جهت رفع آنها صورت گرفته است. همچنین تاجران افغانستانی در ثبت شرکتهای خود در ایران و دریافت کارت بازرگانی، با مشکلات عدیدهای مواجهند که کار را برای آنها دشوار کرده است. از این رو انتظار ما این است که بخشنامهها و گفتههای مسوولان بلندپایه ایرانی درباره تجارت با افغانستان، رنگ عملیتری به خود بگیرد و ما همچنان که شاهد حضور موثر تاجران ایرانی در افغانستان هستیم، بتوانیم حضور بدون مانع بازرگانان افغانستانی در ایران را نیز ببینیم. اما در کنار اینها، باید بگویم
که بخش خصوصی ایران در افغانستان بسیار فعال است، به نحوی که ما هفتهای هشت الی 10 پرواز از ایران به افغانستان داریم. این بخش به ویژه در موضوعاتی نظیر خدمات فنی و مهندسی خدمات خوبی را ارائه میدهد و ما در بخشهای مختلف افغانستان شاهد هستیم که ایرانیها کارها را به دست گرفته و به شکل قابل قبولی آن را به اتمام میرسانند. یکی از عواملی که موجب این حضور پررنگ شده است این است که بنا به قوانین داخلی ما در خاک افغانستان، هیچ فرقی میان تاجر ایرانی و تاجران خود افغانستانی گذاشته نمیشود. به علاوه ما در گمرکاتمان، کمترین تعرفههای مالیاتی را برای بازرگانان ایرانی در نظر میگیریم. البته ممکن است مشکلاتی نیز وجود داشته باشد؛ ولی ما حاضر به رفع هرگونه مشکل و مانعی برای فعالیت بیشتر بازرگانان ایرانی در افغانستان هستیم و امیدواریم که مشکلات مربوط به محدودیتهای موجود برای فعالیت تجار افغانستانی در ایران هم به زودی حل شود تا شاهد رونق تجاری بیشتر و پایدارتر بین ایران و افغانستان باشیم.
* رایزن بازرگانی سفارت افغانستان در ایران
ارسال نظر