راهکارهای افزایش بهرهوری
راهکارهای افزایش بهرهوری مستلزم شناخت کافی وضعیت موجود و فرهنگ کاری شرکتهاست. باتوجه به تفاوتهای مهم در فرهنگ کاری شرکتها و وضعیت موجود آنها میتوان گفت راهکارهای افزایش بهرهوری نیز در آنها متفاوت خواهد بود. ازجمله راهکارهای افزایش بهرهوری میتوان به کاهش ضایعات، ایجاد تعهد در کارکنان، توجه به کارکنان، استفاده بهینه از استعدادها، ایجاد انگیزه درکارکنان، توجه به تغییرات و... اشاره کرد.
ناصرالدین احدی نیا
راهکارهای افزایش بهرهوری مستلزم شناخت کافی وضعیت موجود و فرهنگ کاری شرکتهاست. باتوجه به تفاوتهای مهم در فرهنگ کاری شرکتها و وضعیت موجود آنها میتوان گفت راهکارهای افزایش بهرهوری نیز در آنها متفاوت خواهد بود. ازجمله راهکارهای افزایش بهرهوری میتوان به کاهش ضایعات، ایجاد تعهد در کارکنان، توجه به کارکنان، استفاده بهینه از استعدادها، ایجاد انگیزه درکارکنان، توجه به تغییرات و... اشاره کرد. درجه تاثیر هر یک از این راهکارها در افزایش بهرهوری به وضعیت موجود شرکت در آن زمینه و ضرورت پرداختن به هریک از این موارد بستگی دارد، کـه میبایست به شکل ماهرانهای شناسایی و اولویت بندی شده و برآن اساس اقدام شود. به عنوان مثال، در سازمانی ممکن است کاهش ضایعات در اولویت اول قرار گیرد و در سازمانی دیگر توجه به کارکنان وایجاد انگیزه در اولویت اول باشد. عدم شناخت کافی از وضعیت موجود شرکتها و بی توجهی به اولویتها میتواند اثرات معکوسی در میزان بهرهوری به وجود آورد. از این رو قبل از هـــرگونه اقدامی در افزایش بهرهوری برروی شناخت کافی وضعیت موجود و اولویت بندی صحیح راهکارها تاکید میشود.
بــرای آگــاهی از میزان افزایش بهرهوری میبایست آن را در قالب شاخصهای مختلف و در دورههای معینی اندازه گیری کرد. با اندازه گیری شاخصهای بهرهوری میتوان مشخص ساخت که تلاشهای بهرهوری تاچه حدی مفید بوده است. اندازه گیری بهرهوری نیز میبایست براساس یک سیستم مناسب و اصولـــــی انجام گیـرد، درغیر این صورت نمی توان به نتایج آن اطمینان و انتظار بهبود در آن را داشت. یکی از مـوارد مهم در اندازه گیری بهرهوری مشخص کردن صحیح طول دوره ارزیابی است که به عواملی نظیر دسترسی به اطلاعات، ماهیت عملیات تولیدی و اهداف مدیریت بستگی دارد. از نتایج اندازه گیری شاخصهای بهرهوری میتوان به عنوان ابزاری مناسب جهت برنامه ریزیهای بلندمدت مدیریت در سطح سازمان استفاده کرد.
مقدمه
سرعت رشد صنایع بویژه صنعت خودرو و توسعه آن در دهههای اخیر حاکی از آن است که کشورمان درحال گذر از یک اقتصاد نیمه صنعتی به یک اقتصاد صنعتی است. توجه به تولید و بهره ور بودن آن میتواند ضمن سرعت بخشیدن به رشد و توسعه صنعتی آن را در مسیری صحیح و اصولی هدایت کند. از این رو به آشنایی شرکتها با مفاهیم بهرهوری و راهکارهای افزایش آن تاکید میشود. بنابراین، میتوان گفت درجه توسعه یافتگی صنایع به میزان قابل توجهی به بهره گیری مطلوب و بهینه از منابع و امکانات تولید بستگی دارد. از این رو بهرهوری و افزایش مستمر آن در شرکتها از جایگاه ویژهای برخوردار است. به این ترتیب مشخص میشود که برای رشد و توسعه صنایع باید به بهرهوری و افزایش مستمرآن در شرکتها توجه و اهمیت بیشتری داده شود. بررسی شرکتها نشان میدهد که توجه به بهرهوری در شرکتهای مختلف به شکلهای متفاوتی صورت گرفته و میگیرد.البته باتوجه به شرایط شرکتها و سیاستهای مدیریتی طبیعی است که به راههای مختلف و متناسب با وضعیت موجود میبایست اقدام کرد. به همین خاطر در این مقاله سعی بر آن شـــده است تا ضمن اشاره به مفاهیم اصلی بهرهوری، به رویکردها و راهکارهای مختلف افزایش بهرهوری پرداخته شود.
رویکردها
قبل از پرداختن به رویکردهای افزایش بهرهوری و انـــدازه گیری شاخصهای آن، علی رغم اینکه امروزه کمتر کسی است که واژه بهرهوری را نشنیده و درباره آن نوشتههایی چند نخوانده باشد، بهتر است ابتدا به تعریف آن از دیدگاههای مختلف پـــرداخته سپس به اندازه گیری شاخصهای بهرهوری و رویکردهای افزایش آن بپردازیم.
بهرهوری (productivity)در لغت به معنی قــدرت تولید و بارور بودن و مولد بودن به کاررفته و در ادبیات فارسی به بهرهوری، با فایده بودن و سود برندگی معنی شده است. دررابطه با تعریف کاربردی بهرهوری نیز تعاریف مختلفی ارائه شده که برخی از آنها به قرار زیر است.
- استیگل در تعریف بهرهوری میگوید: نسبت میان بازده و مرتبط به عملیات تولیدی مشخص و معین است.
- ماندلا بهرهوری را چنین تعریف کرده است: بهرهوری به مفهوم نسبت بازده تولید به واحد منابع مصرف شده است که با یک نسبت مشابه دوره پایه مقایسه شده وبه کار میرود.
بنابراین، اگر ما در هر موردی نسبت خروجی به ورودی را محاسبه کنیم، درواقع میزان بهرهوری را برای آن موضوع به دست آورده ایم که جهت بررسی آن میتوانیم به شاخصهای مهمی که در این زمینه در سطح جهانی از سوی شرکتهای مهم و پیشرفته به کار رفته است اتکا کنیم. البته بهتر است بجای برگزیدن بهترین شاخص یک الگو (benchmark)برای شرکت خود برگزینیم و جهت دستیابی به آن حرکت کنیم.
در اینجا بد نیست به تعریفی در این زمینه که از سوی سازمان بین المللی کار (ILO)به کار رفته است بپردازیم: بهرهوری عبارت از رابطه بین ستــاده حاصل از یک سیستم تولیدی با دادههای به کاررفته مانند زمین، سرمایه، نیروی کار و غیره به منظور تولید آن ستاده است.
گــــرچه تعاریف عمومی زیادی برای بهرهوری وجود دارد ولی به منظور قابلیت اجرایی کردن آن، تعریف بهرهوری میبایست هماهنگ و سازگار با نیازهای ویژه و معین سازمان باشد تا بتواند محیطی بهره ور جو با کارکنانی مشوق برای اجرای بهرهوری ایجاد کند و اگر مکانیسمی مناسب برای مشارکت کلیه کارکنــــان تدوین و به کار گرفته شود میتوان گفت قدمهــــای موثری در ایجاد بهرهوری برداشته شده است. ولی تداوم و افزایش مستمر آن، مستلزم مواردی چند نظیر تسهیم منافع حاصل از بهرهوری بین کارکنان، اصلاح ساختار سازمانی و ایجاد یک ساختار سازمانی منــــاسب برای بالفعل درآوردن برنامههای افزایش بهرهوری، توسعه و بهسازی نیروی انسانی متناسب با ساختار سازمــانی ایجاد شده و توسعه و نوسازی فناوریهای موجود است. تجربه نشان داده است که سازمانهای گوناگون به منظور افزایش بهرهوری خود، روشهای متفاوتی را به کار گرفته اند. بنابراین، به کارگیری الگوی خاصی از روشهای بهرهوری بدون درنظر گرفتن شرایط حاکم، شاید مفید فایده واقع نیفتد. از این رو، ضروری است ابتدا شناخت کاملی از وضعیت موجود شرکت به دست آورده سپس شروع به بررسی راههای افزایش بهرهوری کرد.البته باید گفت اگر چه هرکشوری باید متناسب با سنن ملی، فرهنگ و آداب و رسوم خود به بهبود بهرهوری بپردازد، لکن بهرهوری اکنون دیگر فقط یک مسئله ملی و داخلی نیست بلکه یک موضوع جهانی است و در جهان امروز سازمانهایی به حیات خود ادامه خواهند داد که بهره ورتر تولید میکنند.
ولی به طور کلی میتـــوان گفت راههای افزایش بهرهوری در شرکتهای مختلف متفاوت است که در زیـــــــر به برخی از رویکردهای آن میپردازیم.
کاهش ضایعات
یکی از راههای افزایش بهرهوری کاهش ضایعات است. ضایعات و افزایش روزافزون آن، یکی از پدیدههای تولید انبوه است که کشورهای صنعتی ازجمله اروپاییان در جستجوی یافتن راههایی برای جلوگیری و قطع این جریان هستند. کاهش ضایعات یکی از اصول اساسی زندگی اجتماعی بشری است که از هزاران سال قبل بدون آنکه آگاهی از مفهوم آن داشته باشند به کار میبستند. به عنوان مثال انسان وقتی با کم آبی روبرو میشد از مصرف غیرضروری آن خودداری میکرد، زارعان اگر زمین کمتری برای کشت دارند تلاش بیشتری برای بهره بــــــرداری از تمامی آن به خرج میدهند. و دهها مثال از اینگونه زندگی اجتماعی بشری همه و همه حکایت از ضایعات دارند. موضوع قطع جریان ضایعات و یا کاهش آن و همچنین دورسازی ضایعات اجتناب ناپذیر، به دلیل حجم بالای منابع تولیدی تلف شده و خسارت محیطی بالقوه از اهمیت خاصی برخوردار است. اهمیت کاهش ضایعات در اقتصاد ملی به قدری است که بسیاری از رسانههای کشوری گاه و بی گاه به بیان مطالبی ازضایعات منابع کشوری پرداخته و اهمیت آن را به مردم گوشزد میکنند.
با کـــاهش ضایعات و درنتیجه کاهش هزینهها، سود بیشتری عاید شرکت میشود که بخشی از آن نیز به عنوان بهرهوری به کارگران و کارکنــان پرداخته میشود. درنتیجه آنها نیز میتوانند با داشتن درآمد بیشتر زندگی بهتری را برای خود وخانواده خود و درنتیجه افراد جامعه فراهم آورند. از این رو، تولید بهتر و با ضایعات کمتر علاوه بر آنکه سطح زندگی کارگران را بهبود میبخشد موجب شکوفایی اقتصاد مملکت نیز میگردد.
اگر این اصل را که برای کاهش ضایعات باید برنامهای مناسب و کارآمد داشته باشیم، قبول کنیم، تهیه یک برنامه جامع اجرایی برای هماهنگ ساختن اقدامات و تلاشهای همه بخشهـــا و واحدهای سازمان ضرورتی اجتناب ناپذیراست. این برنامه موجب هدایت تلاشهای سازمان درجهت تامین نیازها و ابزارهای کاهش ضایعات میگردد. کاهش ضایعات موجب کاهش تنشهای موجود در سازمان و ایجاد فضایی سرشار از اعتماد و اطمینان در بین کارکنان میگردد که آنها را به همکاری هرچه بیشتر با یکدیگر تشویق میکند. حال که کاهش ضایعات را به عنوان یکی از راههـــای افزایش بهرهوری بررسی کردیم، میپردازیم به چگونگی کاهش ضایعات در شرکتها.
کلیه کارکنان باید ضمن استفاده از تواناییهای شخصی خود، با تشکل در گروههای کاری، نظرات و پیشنهـــادات سازندهای را در ارتبـــاط با کاهش ضایعات و افزایش بهرهوری ارائه کنند. در این رابطـــه میتوان به ایجاد و اجرای نظام پیشنهادات و تشکیل گروههای کوچک کاری، نظیر گروههای کنترل کیفــی، گروه کاهش ضایعات، گروه افزایش بهرهوری و گروههای حل مشکل که متناسب با شرایط خاص سازمان باشد اشاره کرد. در کارهای گروهی علاوه بر غنای نظریات و عقاید ایجاد شده با تعامل گروهی، احتمال زیادی وجود دارد که تصمیمات گروه به عمل منجر شود. زیرا این اعضای گروه بوده اند که راهبردهــــای موردنظر را ایجاد و تصویب کرده اند. هرچه گروهها موثرتر و تعدادشان بیشتـــــر باشد، کار با کارآیی بیشتری انجام میشود، چون افراد بیشتری برای سرنوشت خود مسئولیت تقبل کرده اند. در کارگروهی سازمان در مواجهه با چالش در رقابت، از تعدد عقاید و نظریات بهره میبرد و تک تک اعضای گروه نصیب بیشتری از آن میبرند. اینکه عقاید و نظریات افراد را دیگر اعضای گروه میشنوند و میپذیرند، اعتماد به نفس آنان را تقویت میکند. مهمتر از همه، فرد از تنهایی خود خارج میشود.
یکی دیگر از راههای کاهش ضایعات نوسازی و توسعه فناوری است.هرگونه توسعه تکنولوژیک مستلزم افزایش مهارت کارکنان است که میبایست به همراه سایر زمینههای موردنیاز مربوط به تغییرات تکنولوژیک به مورداجرا درآید. فناوریهای جدید بر روی ساختار سازمانی، مهارتها، روابط کارکنان و مشاغل تاثیر خواهدگذاشت. لذا کلیه موارد فوق و سایر زمینههای مرتبط با آنها میبایست موردتجزیه و تحلیل دقیق قرار گرفته و اصلاحات یا تغییرات لازم جهت استفاده بهینه از آنها داده شود.
ایجاد تعهد در کارکنان
یک کارمند متعهد برای سازمان فوق العاده ارزشمند است. او میتواند با انجام به موقع کارهــا و حس مسئولیت در افزایش تولید و بهرهوری موثر باشد. لذا سعی کنید کارمندان متعهــدی برای سازمان تربیت کنید.
مدیران میتوانند با برآورده کردن نیازهای اساسی کارکنان، برقراری اعتماد متقابل میان خود و آنها و ایجاد یک فرهنگ عاری از سرزنش، آنها را نسبت به سازمان متعهد کنند. تا زمانی که نیازهای روحی و روانی کارکنان برآورده نشود هرگز به طور کامل نسبت به سازمان احساس تعهد نخواهند کرد.
تنها متعهد ساختن کارکنان به سازمان کافی نیست بلکه باید تعهد آنها را به سازمان همواره حفظ کرد. یکی ازموثرترین راههای حفظ تعهد در کارکنان و نگه داشتن آنها درسازمان، غنی سازی شغل و افزایش انگیزه در آنان است. قدردانی از افراد به خاطر عملکرد برترشان انگیزهای است در حفظ تعهد کارکنان و ایجاد رضایت شغلی در آنان.استفاده از محرکهای مالی نظیر افزایش حقوق (مزایا)، پرداختهای موردی تشویقی و غیره برای عملکردهای استثنایی و دارای بهرهوری بالای کارکنان از لحاظ حفظ تعهد کارکنان حائزاهمیت است. لازم به توضیح است که هرگز ارزش و تاثیر عمیق استفاده از اصطلاحات ساده متشکرم، دستتان درد نکندو... در مقابل انجام کارهای ساده را دست کم نگیرید زیرا این کارها سبب ایجاد تعهد در کارکنـــــان و به دنبال آن افزایش فعالیت و بهرهوری در آنها میگردد.
توجه به کارکنان
تجربه نشان داده است که یک سازمان فقط با اتکا به کارکنان خود میتواند موفق باشد.از این رو سازمانهای نیک اندیش همواره بر بهبود مستمر کیفیت کاری کارکنان خود توجه خاصی میکنند و این الگوی رفتاری در مدیران سازمانها، کاهش ضایعات و بهبود کیفیت محصول را به همراه دارد که نتیجه نهایی آن نیز افزایش بهرهوری است.
دادن مشــــاغل جدید یا بهتر به افراد نشان دهنده آن است که شما برای موفقیتهای آنان ارزش قائل هستید. این کار شما آنها را به کسب موفقیتهای بیشتر تشویق میکند.یکی از روشهای ساده و اثربخش برای ارتقای کارکنان با توجه به دو سوال مهم زیر اعمال میشود: اول آنکه آیا آنها توانایی لازم برای انجام کار را دارند؟ دوم اینکه آیا آنها انگیزه لازم برای انجام کار را دارند؟ تنها کارمندی که هم از انگیزه و هم از توانایی لازم برخوردار باشد میتواند بهرهوری شرکت را افزایش دهد. ولی اگر فردی بدون استحقاق لازم ارتقاءیافته باشد علاوه بر اینکه باعث رنجش خاطر و نارضایتی سایر کارکنان شایسته تر میشود، خود نیز احساس ناامنی کرده و دائماً در دلهره به سر خواهد برد که همه این موارد باعث فعالیت کمتر و کاهش بهرهوری خواهدشد.
بعضی از مدیران نیازهای تولید را به سایر نیازهای سازمانی مقدم میشمارند و برعکس عـــدهای دیگر به افراد بیش از تولید اهمیت میدهند.
هر دو سبک مذکور اشتباه است. تغییر یا به کارگیری شیوهای جدید زمانی اثربخش خواهدبود که هر دو گروه به یک اندازه موردتوجه قرار گیرند. توجه به کارکنان به عنوان انسان و ابراز علاقه نسبت به رفاه، سلامتی، امیال و آرزوهای آنان، موجب عملکـــرد بهتر آنها شده و سبب میشود که بهرهوری افزایش یابد.
استفاده از استعدادها
تشخیص و استفاده از استعدادهای فردی افراد یکی از سازنده ترین و ارضاکننده ترین کارهای یک مدیر است. که میتواند به شکل ابزاری قوی در راه افزایش بهرهوری به کارگرفته شود. در سازمانها بویژه سازمانهای بزرگ، اغلب اوقات استعدادهای فردی به طور کامل موردبهره برداری کامل قرار نمی گیرند و گاهی اوقات کاملاً ناشناخته باقی میمانند. یعنی استعدادهای بالقوه در راستای افزایش بهرهوری به کارگرفته نمی شوند که خود یک نوع فرصت از دست رفته افزایش بهرهوری محسوب میشود. بنابراین، لازم است مدیران سعی کنند توانمندیهایی را که به طورکامل مورداستفاده قرار نگرفته اند کشف و راههای بهتری برای استفاده بیشتر از آنها در راستای افزایش بهرهوری پیدا کنند.
انگیزه
مسلماً پول تنها عامل انگیزش افراد نیست. اما اگر حقوق افراد خیلی نازل باشد باعث از بین رفتن انگیزه آنها میشود. درنتیجه پاداش مالی همچنان به صورت یک انگیزش قوی برای آنها باقی میماند. از این رو، سعی کنید از پاداشهای تشویقی به عنوان راهی برای سهیم کـــــردن کارکنان در موفقیتهای سازمان و بهرهوری حاصل از آن استفاده کنید نه به عنوان عامل ایجاد انگیزه. به عبارتی برای کارکنان تفهیم شود در بهرهوری کاری که انجام میدهند سهیم اند.
بزرگترین ایجاد عامل انگیزه در افراد این است که به آنها نشان داده شود به نحوی در مالکیت سازمان شریک هستند. و این همان سهیم کردن کارگران در بهرهوری حاصل از کارشان است که به نوبه خود موجب افزایش بهرهوری میگردد. ازطرفی پاداشهای پرداختی یا سهیم کردن کارگران در بهرهوری کارشان باید عادلانه باشد، در غیراین صورت ممکن است نتیجه عکس بدهد. به عبارتی ساده باید گفت ثمرات و مزایای حاصل از بهرهوری باید به طور عادلانه بین مدیریت و کارگران تقسیم شود. بهرهوری بسیار بالای افراد بیش از پرداختهای اضافی به آنها ارزش دارد. ولی همه افراد پاداش عادلانه را دوست دارند. افراد مایلند پاداشی که دریافت میکنند متناسب با تلاش آنها باشد. در این صورت آنها تعهد بیشتری نسبت به شیوههای جدید کار از خود نشان خواهند داد. درغیر این صورت، آنها در مقابل پرداختهای ناعادلانه و افکار شما مقاومت نشان خواهند داد و ممکن است این مقاومت به صورت منفعل بوده و موجب کاهش بهرهوری گردد. اگر بـــه افراد احتیاج داشته باشید ولی نمی توانید آنها را پیدا کنید، اگر آنها در جلسات حضور پیدا نمی کنند و در صورت حاضر بودن در بحثها مشارکت نمی کنند، اگر از انتقال اطلاعات خودداری میکنند، اگر پیغامها را به تأخیر میاندازند یا آنها را بلوکه میکنند، یا چنانچــــه به ظاهر از ایدههای شما حمایت میکنند ولی درعمل جلو آن را میگیرند، در آن صورت باید نسبت به وجود مقاومت منفعل ظنین باشید.
با هدف ایجاد انگیزه در کارکنان و رضایتمندی بیشتر آنها از کارشان، عملکردشان را ارزیابی کنید. بنابراین، به قدردانی از موفقیتهای افراد و مهارتهای منحصر به فرد آنان اهمیت بدهید و آنها را درخصوص شیوههای بهبود عملکـــــردشان در راستای افزایش بهرهوری راهنمایی کنید. به جای انتقاد بیش از حد و مقصر قلمدادکردن افراد، سعی کنید به آنها پیشنهادهای سازنده بدهید زیرا در این صورت درجه پذیرش آنها بالارفته و موجب افزایش فعالیت درنتیجه افزایش بهرهوری میگردد.
توجه به تغییر
تغییر برای سازمانها راهی برای افزایش بهرهوری و حفظ توان رقابتی آنهاست.بنابراین، میتوان گفت جهت رشد سازمانها، تغییر امری اجتناب ناپذیر است و افراد سازمانی باید با روند تغییرات سازگاری داشته باشند. این سازگاری میتواند ازطریق فراگیری مهارتهای جدید حاصل شود. در بسیاری از موارد ممکن است یادگیری تغییر، خود یک تغییر عمده محسوب شود، در این صورت یکی از بهترین روشهای ایجاد شیوه کار و تفکر جدید و سازگار، تشکیل یک «سازمان یادگیرنده» است. سازمان یادگیرنده، سازمانی است که در آن شیوه تفکر تغییر - گرا برای همه افراد به یک عادت تبدیل میشود. به همین علت تغییر همواره در حال رخ دادن است و کلیه فرایندها و سیستمها به طور طبیعی در معرض بازنگری مستمر قرار میگیرند. این نوع رویکرد، توسعه سازمان را تسهیل میکند و این اطمینان را به وجود میآورد که در مواقع اضطراری، سازمان آمادگی کامل برای مدیریت بحران را دارد. اما برای اثربخش تر شدن تغییرات عمده، لازم است این نوع تغییرات به همه افراد و همه موارد تسری داده شوند. امروزه تغییر مهمترین عامل موثر در مدیریت کسب و کار موفق است. سازمانها و افراد شاغل در آنها باید نگرش مثبتی نسبت به مسئله تغییر داشته باشند، تا از این طریق توان رقابتی خود در بازارهای تهاجمی امروزی را حفظ کنند. بی توجهی به یک روند درحال تغییر ممکن است بسیار پرهزینه باشد. تغییر برای سازمانها راهی برای رشد افزایش بهرهوری و حفظ توان رقابتی است. درمورد افراد فرصتهای به وجود آمده در اثر تغییر، موجب غنی سازی زندگی شغلی و خصوصی آنها میشود. انسانها باید به نحوی خود را با تغییر هماهنگ کنند، چرا که در غیر این صورت بهرهوری آنها کاهش یافته و توان رقابتی خود را از دست خواهند داد.
اندازه گیری بهرهوری
برای بشر آگاهی از نتایج تلاشهایش یک نیاز ذاتی است و مدیران نیز باید بدانند سیستم سازمانی که آن را مدیریت میکنندچگونه عمل میکند. اندازه گیری بهرهوری ابزاری موثر در تجزیه وتحلیل عملکرد شرکت بوده و ضمن آنکه مشخص میکند تلاشهای بهرهوری تاچه حدی مفید بوده است، محلهای قابل بهبود را نیز نشان میدهد. اندازه گیری بهرهوری زمانی موثر بوده و به بهبود سازمان کمک میکند که براساس یک سیستم صحیح و اصولی انجام گیــــــــرد. در غیراین صورت، یعنی از اندازه گیریهای پراکنده و غیرسیستماتیک نمی توان انتظار بهبود مستمر داشت. برای اندازه گیری درست بهرهوری باید به نکات زیر توجه کرد:
۱ - مدیران و کارمندان باید سیستم بهرهوری را درک کرده و به آن اعتماد داشته باشند؛
۲- اندازه گیری بهرهوری باید تمام منابع و فعالیتهای کسب و کار را دربربگیرد؛
۳ - نتایج اندازه گیری باید منبع سود را مشخص کند. مثلاً اینکه سود حاصل ناشی از بهرهوری واقعی است یا تورم قیمتها؛
۴ - نتایج حاصل باید نشانههای روشنی برای تصمیمات مدیریت داشته باشد.
درهر موردی میتوان براساس ورودی و خروجی آن سیستم، میزان بهرهوری آن را اندازه گیری کرد. هدف از این اندازه گیری، مشخص کردن میزان استفاده از ورودیها یا منابع موردنیاز در تولید یک کالا یا ارائه خدمات است که با مقایسه آن با شاخصهای جهانی یا استاندارد، میتوان استفاده از منابع را بهینه و موثر کرد که درواقع همان افزایش بهرهوری است. به طور کلی نتایج بهرهوری را میتوان در سطح جزیی و کلی محاسبه کرد. درصورتی که نسبت ستاده را با یکی از عوامل تولید محاسبه کنیم، آن را بهرهوری جزیی و اگر این نسبت را برای کل عوامل تولید محاسبه کنیم، آنگــــاه بهرهوری کلی را موردمطالعه قرار داده ایم.
برای معنی دار بودن و تحلیل بهتر شاخصهای بهرهوری لازم است این شاخصها براساس یک اطلاعات پایه برای همان ورودی و خروجیهای موردنظر برای دورههای مشخص مانند ماهانه، فصلی یا سالانه محاسبه و موردمقایسه قرار گیرند. طول دوره ارزیابی تاحد زیادی به عوامل زیر بستگی دارد.
الف - سهولت دسترسی به اطلاعات؛
ب - ماهیت عملیات تولیدی؛
ج - اهداف مدیریت از ارزیابی بهرهوری؛
د- تعداد شاخصهایی که باید تعیین شوند.
بـــه منظور محاسبه به موقع شاخصهای بهرهوری لازم است سیستمی با اهداف زیر تدوین گردد:
۱ - ایجاد ساختار مناسب اطلاعاتی، جهت دسترسی به اطلاعات بهرهوری در مقاطع زمانی مختلف؛
۲ - تعیین سیکل زمانی ارسال اطلاعات ازطرف واحدهای مختلف شرکت؛
۳ - تدوین رویههای اجرایی انجام فعالیتهای بهرهوری.
اندازه گیری شاخصهای بهرهوری جهت سنجش عملکرد شرکتها، میتواند به عنوان ابزار مناسبی جهت برنامه ریزیهای بلندمدت مدیریت در سطح سازمان باشد. به طورکلی هر سازمان برای اجرای برنامههای بهرهوری از اندازه گیری بهرهوری شروع میکند.شاخصهای به دست آمده از اندازه گیری را براساس یک مبنا که قبلاً توضیح آن داده شد ارزیــــابی کرده و براساس نتایج ارزیابی، برنامههای بهرهوری را تنظیم میکند که با اجـــرای آن برنامهها معمولاً بهرهوری بهبود مییابد.
به منظور نهادینه کردن بهرهوری و تبدیل آن به یک فرهنگ، حمایت بی چون و چرای مدیران ارشد و اتحادیههای کارگری (درصورت وجود) قبل از هر چیز امری لازم و ضروری است.
چرخه بهرهوری
ادامه فعالیتهای اقتصادی شرکتها بدون اطلاع از وضعیت موجود آن، علی رغم صرف هزینههای هنگفت برای بهبود بهرهوری اگر نه غیرممکن ولی مشکل بوده و همواره با بحرانهایی نظیر وجـــود ضایعات، افزایش دوباره کاریها و پایین بودن کیفیت محصولات تولیدی دست به گریبان خواهدبود. یکی از راههای رهایی از این معضل استفاده از چرخه بهرهوری است. چرخه بهرهوری فرایندی است که اندازه گیری و برنامههای بهرهوری در هر سازمان بر اساس آن انجام میشود. یک چرخه بهرهوری شامل چهار مرحله زیر است که به شکل یک سیکل بسته عمل میکند.
اندازه گیری بهرهوری؛
ارزیابی و تحلیل شاخصها؛
برنامه ریزی بهرهوری؛
بهبود بهرهوری (انجام فعالیتهای بهبود).
با اجرای صحیح چرخه بهرهوری همواره میتوان وضع موجود شرکت را تحت کنترل قرار داده و درجهت بهبود آن کوشید.
سنجش بهرهوری از طریق ارزش افزوده
هرچه تولید بیشتر باشد، امکان بهبود زندگی مردم، بهره مندی از شرایط مادی، فرهنگی و اجتماعی بهتر و امکانات زیربنایی و دفاعی بیشتر و موثرتر فراهم میشود. تولید بیشتر امکان سرمایه گذاری و ظرفیت سازی برای تولید بازهم بیشتر ایجاد کرده، درنتیجه زندگی مادی، اجتماعی و فرهنگی بهتر برای نسل آینده را امکان پذیر میسازد.از این رو، کشورها در تلاش انـــد با تدوین و اجرای برنامههای درست و خردمندانه، تولیدات خود را ارتقا و وضع زندگی مادی و معنوی خود را بهبود بخشند. با افزایش بهرهوری توان پرداخت دستمزدهای بالا برای شرکتها ایجاد شده و بازدهی سرمایه را افزایش میدهد که این هر دو، عوامل اصلی ایجاد ثروت ملی محسوب میشوند.
به نظر اقتصاددانان افزایش بهرهوری بهترین اهرم برای افزایش بهبود استانداردهای زندگی و مقابله با تورم است. تجربه نشان داده است که افزایش بهرهوری کل میتواند به کاهش قیمتها منجر شود. افزایش بهرهوری به مفهوم کاهش قیمت تمام شده، افزایش کیفیت و برآوردن بهتر خواستههای مشتری است. با ابزارکاهش قیمتها و افزایش کیفیت میتوان سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص داده و در یک بازار رقابتی از رقبا سبقت گرفت.
داشتن سهم بیشتر بازار به مفهوم افزایش سود بوده و آن نیز به افزایش درآمد کارکنان و بالارفتن قدرت خرید آنها و درنهایت افزایش استاندارد زندگی آنها منجر میشود.
از دیدگاه سیستمی با گسترش این تفکر در سطح کل یک اقتصاد ملی، میتوان نتیجه گرفت که افزایش بهرهوری ملی به بالارفتن قدرت خرید مردم، رونق اقتصادی، افزایش درآمد ملی، کاهش تورم و همچنین افزایش اشتغال در درازمدت منجر خواهدشد. چرا که با بهبود وضعیت اقتصادی، منابع لازم برای سرمایه گذاریهای جدید تامین و توسعه فعالیتهــــا به نوبه خود به اشتغال زایی منجر میشود. به عبارتی افزایش بهرهوری به توسعه فرصتهای شغلی برای افراد منجر میگردد.
بد نیست نگاهی به مفهوم بهرهوری از دیدگاه کوهئی گوشی موسس مرکز بهرهوری ژاپن بیندازیم. کوهئی گوشی موسس مرکز بهرهوری ژاپن بر روی کارت تبریکی که برای دوستانش میفرستد مینویسد:
بهرهوری هدفی است که ازطریق بهسازی مستمر تجهیزات مادی و نیروی انسانی قابل حصول است. (روشهای بهبود مستمر، ص ۲۸۶) این جمله ساده و درعین حال پرمعنی، روشن ترین تعریفی است که واقعیت بهرهوری را نشان میدهد، زیرا در بهرهوری پیشرفت روحی و روانی انسانها به اندازه مواد و تجهیـــــزات موردتوجه قرار میگیرد. به علاوه، تجربه نشان میدهد که جدیدترین تکنیکها و یافتههای مهندسی و مدیریتی تنها زمانی موثر واقع میشوند که فضای کاری آنقدر مناسب باشد که کارکنان بتوانند ضمن سازگاری و تطابق خود با این تکنیکها، همگام با مدیریت درجهت افزایش بهرهوری تلاش کنند.
درنتیجه روشن است که اولین گام در افزایش بهرهوری جلب همکاری و حمایت کارگران از تلاشهایی است که به این منظور انجام میشود. بنابراین، پیش ازآنکه شرکتها برای افزایش بهرهوری خود بهترین شعار را انتخاب کنند، لازم است که کارگران ضمن آشنایی کامل با بهرهوری از این موضوع حمایت کنند، چرا کـه بهرهوری مزایایی دوجانبه برای آنها دارد.
کارگران شرکتهای ژاپنی که برنامههای افزایش بهرهوری آنها با موفقیت روبرو بوده است اظهار میدارند که آنها این نکته مهم را کشف کردند که میتوانند با مدیریت همکاری کنند. در این شرایط آنها اصل جدایی بین کارگران و مدیریت را کنار گذاشتند و به این موقعیت رسیدند که همکاری با مدیریت لزوماً به استثمار آنها منجر نخواهدشد و میتوان ضمن همکاری با مدیریت، منافع شرکت را زیاد و از این طریق سود خود را نیز افزایش دهند.
کوهئی گوشی که زمانی مدیر سازماندهی مرکز بهرهوری ژاپن بوده و تا به حال هم با آن سازمان رابطه خود را قطع نکرده است در سال ۱۹۸۰ گفت: ۲۵ سال پیش ما جنبش بهرهوری را با این عقیده که هدف نهایی و غایی آن باید افزایش سطح رفاه و آسایش کارکنان باشد آغاز کردیم، زیرا ما معتقدیم که تنها بهرهوری فیزیکی نمی تواند به این هدف کمک کند مگر آنکه کارکنان با علاقه برای شرکت کار کنند و با این احساس که کار آنها مهم است نسبت به انجام آن تمایل و انگیزه لازم را داشته باشند. در آن ایام ژاپن مایل بود که با تقلید از غرب روشها و نگرشهای مدیریت علمی را به مورداجرا بگذارد.اما به نظر ما که مدیریت نه تنها شامل فناوری است، بلکه اعتقاد داریم مدیریت، به دست آوردن قلوب انسانها را نیز شامل میگردد.
از این رو چون تلاشهایی که در غرب به منظور افزایش بهرهوری صورت گرفته صرفاً به جنبههای فنی توجه کرده، ما با شناخت این اشکال، تمام تلاش خود را روی افزایش سطح رضایت کارگران در محیط کاری استوار کردیم. به بیان دیگر، افزایش بهرهوری تنها ازجانب فنی کافی نخواهدبود، چرا که ما به قلوب انسانها میاندیشیم. بنابراین، ما معتقدیم که مشکل افزایش بهرهوری را باید در قالب یک نگرش فرهنگی مـــوردبررسی قرار دهیم. از این رو جنبش بهرهوری در ژاپن با رعایت این ویژگیها رشد یافت و با استفاده از تکنیکهای انسان گرای مدیریتی مثل همکاری کارکنان با مدیریت، روحیه جمع گرایی، فعالیت گروههای کوچک کاری، فعالیت گروههای کنترل کیفی و سایر مشخصات ژاپنی به حد اعلای رشـــد خود رسید. بنابراین، فرهنگ بهرهوری، یکی از بزرگترین دستاوردهای ژاپن پس از جنگ است که ما با افتخار آن را به سایر کشورهای جهان صادر کرده ایم. (روشهای بهبود مستمر ص ۲۷۹)
نتیجه گیری
تلاش بشر همواره در راستای ایجاد امکانات بهبود زندگی، بهره مندی از شرایط عادی، فرهنگی و اجتماعی بهتر و بیشتر بوده و برای رسیدن به آن تولید بیشتر و بهینه را هدف اساسی خود قرار داده است. ازطرفی تولید بیشتر و بهینه میسر نمی شود مگر ازطریق تولید بهره ور. افزایش بهرهوری ضمن اینکه سبب افزایش کیفیت محصول شده و قیمت تمام شده آن را کاهش میدهد، بازدهی سرمایه را نیز افزایش داده و توان پرداخت دستمزدهای بالا برای شرکتها را فراهم میسازد که این هر دو از عـــــوامل اصلی ایجاد ثروت ملی محسوب میشوند. بنابراین، میتوان گفت که افزایش بهرهوری بهترین ابزار برای افزایش بهبود سطح زندگی مردم و ایجاد ثروت ملی است. از دیدگاه سیستمی با گسترش این تفکر در سطح منابع اقتصادی جامعه میتوان نتیجه گرفت که افزایش بهرهوری شرکتها موجب افزایش بهرهوری ملی شده و آن نیز به بالارفتن قدرت خرید مردم، رونق اقتصادی، افزایش درآمد ملی، کاهش تورم و همچنین افزایش اشتغال در درازمدت منجر خواهدشد.
منبع : سایت انجمن بهروری ایران
ارسال نظر