بحران لبنان در یک نگاه
تحلیلی بر ریشه های بحران و علت توافق های ناپایدار
مرضیه خادم شریف
تحلیلی بر ریشه های بحران و علت توافق های ناپایدار بحران کنونی لبنان ریشه در گذشتههای سیاسی این کشور دارد. این کشور که پس از فروپاشی عثمانی هویت مستقل خود را طی چند دهه بازیافت ترکیب جمعیتی خاصی دارد که بخشی از آن مذهبی و بخشی قومی است. مسیحیان مارونی (که اعراب مسیحی هستند)، شیعیان، سنیان، دروزیها و اقلیت اندکی ترک ساکنان اصلی این کشور را تشکیل میدهند که هرگز آمار دقیقی از ترکیب جمعیتی آنان منتشر نشده است ولی ظاهرا شیعیان اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. این ترکیب جمعیتی خود را در رهبری سیاسی به شکل زیر به نمایش گذاشته است. رییسجمهور از میان مسیحیان مارونی و به انتخاب مجلس تعیین میشود. وی یکی از سیاستمداران سنی حایز شرایط را به نخست وزیری تعیین میکند و رییس مجلس همواره از اهل شیعه انتخاب میشود. لبنان تا قبل از جنگهای ۱۹۶۷ معروف به جنگ شش روزه و جنگ ۱۹۷۳ معروف به جنگ رمضان این کشور به دور از منازعات سیاسی سرزمینی آباد و پررونق از نظر اقتصادی و کشاورزی بود. منبع اصلی درآمد کشاورزی از دره بقاع حاصل میشود که در غرب جبال لبنان و به طرف کشور سوریه گسترده شده است. پس از تحولات ۱۹۷۳ و طی چند سال بعد از آن درگیریها و جنگ داخلی لبنان و نیز حمله ارتش اسراییل به اردوگاههای فلسطینی، سوریه ظاهرا به درخواست دولت لبنان امنیت داخلی این کشور را بر عهده گرفت و در حقیقت لبنان تحت اشغال سوریه درآمد. حضور نزدیک به سه دهه نیروهای سوری در لبنان و اشغال جنوب لبنان توسط اسراییل و درگیریهای بیپایان داخلی، حضور سیاسی سوریه را به صورت بروز گروههای سیاسی هوادار سوریه تبدیل به عنصری سرنوشت ساز در امور لبنان کرد. اگر در آغاز اهرمهای ظاهری قدرت در دست سوریه بود در اواخر قرن بیستم منویات سوریه عملا توسط سیاستمدارانی با شناسنامه لبنانی به اجرا گذاشته میشد. نخست وزیران لبنان که قوه مجریه را اداره میکنند و نیز نظامیان لبنانی (که حضور تشریفاتی داشتند) به ناچار میبایست نیروی سوریه را در محاسبات خود مدنظر داشته باشند. بحران فعلی که در حقیقت شعله کشیدن آتش نهفته زیر خاکستر چند دهه بود با انفجار بمب و به قتل رسیدن رفیق حریری نخست وزیر خوش نام و تاجرپیشه لبنان در سال ۲۰۰۵ آغاز شد. به دنبال آن تظاهرات گسترده علیه حضور و نیز به نفع حضور سوریه برگزار شد و پس از آن فشارهای بینالمللی برای خروج نیروهای سوریه از لبنان اوج گرفت. بالاخره نیروهای سوری در همین سال مجبور به ترک لبنان شدند. پس از عدم توفیق عمر کرامی در تشکیل مجدد کابینه فواد سنیوره از مخالفان دولت سوریه به حکومت رسید. نگاه گذشته نگر با توجه به باز شدن دست اسراییل برای تحرک در لبنان میتواند نشانگر نقشهای کامل به صورت کشتن رفیق حریری، تظاهرات علیه حضور نظامی سوریه و ظاهرا پاسخ قدرتهای بینالمللی به خواست مردم لبنان برای خروج سوریه از آن سرزمین باشد.
ظاهرا همه چیز برای تسلط اسراییل بر لبنان آماده بود که در تابستان ۲۰۰۶ به دنبال درگیری اسراییل با فلسطینیان و واکنش حزبا... در مقابل آن جنگ ۳۳ روزه بین حزبا... به رهبری سیدحسن نصرا... تمام معادلات موجود را به هم زد، زیرا تمام گروههای لبنانی به جز سنیوره و هوادارانش پس از چند روز آغاز جنگ عملا خود را حامی و سهیم در مقاومت حزبا... اعلام کردند. کوشش مخالفان به رهبری سنیوره، سعد حریری و نیز ولید جنبلاط رهبر دروزیان برای تخریب جبهه داخلی لبنان در پشتیبانی از سید حسن نصرا... به جایی نرسید و این جنگ که منجر به کشته شدن ۱۵۹ سرباز اسراییلی و عقب نشینی کامل آنها شد به عنوان نخستین پیروزی اعراب بر اسراییل از آغاز تاسیس رژیم اسراییل قلم زده شد. به دنبال آن در سپتامبر ۲۰۰۶ برای نخستین بار نیروهای لبنان در مرز این کشور با اسراییل مستقر شدند.
برای تکمیل بحران، وقایع بسیار نگران کننده که با قتل رفیق حریری در ۲۰۰۵ آغاز شده بود با تداوم کشتار گروهی از سیاستمداران و نظامیان مخالف و به ندرت طرفدار سوریه زمان را به پایان دوران ریاستجمهوری امیل لحود نزدیک کرد. امیل لحود نظامی و فرمانده ارتش لبنان هوادار سوریه با تغییر در قانون اساسی در سال ۱۹۹۸ به ریاستجمهوری رسیده بود و میبایست در ۲۰۰۳ این سمت را ترک کند و قاعدتا تا گذشت یک دوره شش ساله بعد بر اساس روال سیاسی لبنان عهدهدار ریاستجمهوری شود به علت اوضاع بیثبات داخلی و شاید تاثیر سوریه همانند سلف خود الیاس هراوی، طی تشریفاتی به مدت ۳ سال دیگر عهده دار ریاستجمهوری شد. دوره ریاستجمهوری وی در نوامبر ۲۰۰۷ در حالی به پایان رسید که در ماههای قبل از آن علاوه بر درگیری حزبا... با اسراییل، درگیری گروهی تحت عنوان فتحالاسلام در اردوگاه فلسطینی نهرالبارد با ارتش لبنان رخ داده بود که با کشته شدن بیش از ۳۰۰ نفر و آوارگی ۴۰۰۰۰ نفر خاتمه یافت. شورای امنیت سازمان ملل نیز دادگاهی را موظف به تحقیق پیرامون قتل رفیق حریری کرده بود. لحود در ساعات پایانی ریاستجمهوری خود با اعلام وضعیت فوق العاده امور کشور را به ارتش سپرد ولی نخست وزیر سنیوره با نپذیرفتن این وضعیت، حاکم لبنان آشوب زدهای شد که به نظر میرسد فقدان ریاستجمهور تاثیر مهمی بر زندگی جاری مردم بافرهنگ آن ندارد. تمام این مجموعه به علاوه کشتارهای سیاسی هنگامی به اوج رسید که گروههای سیاسی موجود در لبنان که اینک عملا دو گروه ۱۴ مارس به رهبری فواد سنیوره و عضویت سعد حریری و ولید جنبلاط و تمام هواداران غرب و گروه ۸ مارس شامل سیاستمداران سنت گرای لبنان با تمایلات ملی، هواداران سوریه، حزبا... و نیز نبیه بری رهبر شیعیان جنبش امل نتوانستند به توافق راجع به کابینه لبنان دست یابند، زیرا گروه ۱۴ مارس که از عدم اکثریت خود در پارلمان آگاهی داشت به تقسیم ۵۰درصد مناصب سیاسی معتقد بود در حالی که گروه ۸ مارس اعتقاد به تقسیم مناصب براساس تعداد آرا داشت. این وضعیت شاید ناشی از دخالت قدرتهای غربی به ویژه فرانسه است که با حمایت آشکار از گروه ۱۴ مارس و از ترس برتری گرفتن نیروهای ملی، هوادار سوریه و حزبا... فرصت کافی و نیز اسلحه و پول در اختیار دولت سنیوره قرار میدهند که بتواند کابینهای بر وفق مراد آنان تشکیل دهد و در این باره علاوه بر دیدارهای رسمی با سیاستمداران شاغل از دیداری علنی با سعد حریری و اعلام حمایت از وی ابایی ندارد و در این زمینه حتی بین فرانسه به عنوان کشوری دارای نفوذ سنتی در لبنان و سایر متحدان غربی برخی اختلاف نظرهای آشکار وجود دارد. کشورهای عربی که عمدتا در اتحادیه عرب هم توافق چندانی با هم ندارند عملا هوادار گروه ۱۴ مارس هستند، زیرا از توانایی گرفتن نیروهای هوادار حزبا...، نبیه بری و طرفدار سوریه احساس خطر میکنند.
رییسجمهور که میبایست با توافق قبلی گروههای سیاسی و با رای پارلمان انتخاب شود و نام میشل سلیمان فرمانده ارتش که شایستهترین فرد برای این سمت تلقی میشود و مورد حمایت گروه ۸ مارس نیز قرار دارد با گذشت ۶ ماه همچنان در انتظار تشکیل جلسه پارلمان برای انتخاب ریاستجمهوری است، زیرا مساله فعلی همچنان ترکیب آینده لبنان و نه شخص میشل سلیمان است. البته وی نیز اعلام کرده که اگر گروهها برای انتخاب رییسجمهور به توافق نرسند از این مبارزه کنارهگیری خواهد کرد که این امر میتواند به بحران موجود دامن زند.
ارسال نظر