گفتوگو با مسعود کرباسیان به بهانه انتشار کتاب «نظریهپردازان بزرگ جهانی شدن»
ادای دین به حوزه جهانی شدن
واژه جهانی شدن در سالهای اخیر یکی از پرکاربردترین واژههای عرصه سیاست گذاری اقتصادی، فرهنگی و سیاسی داخلی و بین المللی کشورها و نیز موضوع بحثهای آکادمیک و ژورنالیستی بوده است.
عکس: آکو سالمی
واژه جهانی شدن در سالهای اخیر یکی از پرکاربردترین واژههای عرصه سیاست گذاری اقتصادی، فرهنگی و سیاسی داخلی و بین المللی کشورها و نیز موضوع بحثهای آکادمیک و ژورنالیستی بوده است. بهرغم کاربرد گستردهای که واژه جهانی شدن (Globalization) در بیش از یک دهه گذشته پیدا کرده، هنوز معنا و مفهوم آن همچنان مناقشه آمیز است و بسته به اینکه از چه زاویه و با چه نگرشی به آن نگریسته شود معنا و مفهوم متفاوت پیدا خواهد کرد که ظهور واژههای مختلفی همچون «جهانی شدن»، «جهانیسازی»، «جهانگرایی»، «غربی شدن» و «آمریکایی شدن» در بسیاری از جوامع از جملهایران بیانگر این امر است. این اختلاف دیدگاهها باعث شده عدهای با این نظریه موافق باشند و عدهای آن را نظریهای خامدستانه بدانند که هیچ نفعی برای کشورهای در حال توسعه ندارد و تنها نفعش پر شدن جیب کشورهای بزرگ است. اما طی روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب مسعود کرباسیان اثر دیگری را در حوزه جهانی شدن روانه بازار نشر کرد تا کماکان یکی از پرکارترین مترجمان این حوزه باشد. کرباسیان در هفت سال گذشته حداقل سالی یک اثر ترجمه و روانه بازار کرده است که محور همه آنها «فرضیه جهانی شدن» است. حال میخواهد این فرضیه از نگاه جوزف استیگلیتز نهادگرا باشد که معتقد به تجارت منصفانه است یا لستر تارو بازارگرا که معتقد به آن است که خوشبختی از آن شجاعان است- کتاب معروف او با نام fortune favors the bold را دکتر کرباسیان با عنوان برندگان و بازندگان جهانی شدن ترجمه کرده است. آنچه در ادامه میخوانید گفت وگو با مسعود کرباسیان است.
***
یکی از سوالات تامل برانگیز، دست کم درایران، تفاوت میان مفهوم جهانی شدن و جهانیسازی است. اساسا تفاوتاین دو مفهوم ناشی از چیست؟
اصولا نام و اسم دربرگیرنده و متناسب با محتوا، معنا و تعریف باید باشد. از زمانی که کلمه globalization در دهه ۶۰ میلادی مطرح شد و صاحب نظران به این موضوع پرداختند، به این امر به عنوان یک فرآیند نگاه کردند وتقریبا کسی آن را امری برنامهریزی شده که به تعبیر جهانی سازی ترجمه شده نمیداند و اگر کشور یا شرکتی، از آن به نفع خود در سطح جهانی بهره برده است، جزو برندگان تلقی میشود، مانند چین، هند و سایر کشورهایی که از فرصت جهانی شدن بهره بردهاند و اگر کسی معنای جهانی شدن را جور دیگری برداشت میکند یا باید واضع نظریه و مرجع قابل ارجاع را مشخص کند یا خود فارغ از مکتب و نظریههایی که وجود دارد، دست به تدوین آن بزند.
در کتاب نظریه پردازان بزرگ جهانی شدن، که آن را برای نشر چشمه ترجمه کردهام و همین امسال و در ایام نمایشگاه کتاب راهی بازار نشر شده، اغلب نظریهها مطرح شده است یا کتاب نظریههای جهانی شدن یا جهانی شدن و مخالفان آن، هیچکدام برداشت جهانیسازی ندارند. حتی مخالفان جهانی شدن به مواردی از قبیل فقر و تبعیضنژادی، بیاخلاقی و اپیدمی جهانی در خصوص مسائل بهداشتی اشاره میکنند نه به یک امر برنامهریزی و یک مفهوم که با گسترش تکنولوژی، توسعه زیرساخت ارتباطات، پایان جنگ سرد، رشد مهاجرت، تقسیم کار جهانی، نقش سازمانهای بینالمللی و فشردگی زمان و مکان، و... شکل و گسترش یافته و به پویایی خود ادامه میدهد. کلمه جهانیسازی که مترجمان فارسی برای globalization وضع کردهاند مبتنی بر این برداشت است که تکنولوژی به استعمار نو کمک میکند.
کتاب شما دربرگیرنده افرادی است که به نوعی دراین حوزه صاحبنظر هستند. به نظرتان نام افراد دیگری هم میتوانست در این کتاب حضور داشته باشد؟
تقریبا تمامی صاحبنظران هستند و اگر از کسی هم اسمی برده نشده از همفکران وی در طبقهبندی یازده گانه اسم برده شده است، ولی اگر در مورد نظراتهاردی، کنیچی اومایی، تاملینسون، بهاگواتی و شولت هم ذکری میشد، بهتر بود. نویسنده نظریههای متنوع از نحلههای فکری گوناگون را مطرح کرده و بعضا علاقهمندان به این مباحث را بلاتکلیف میکند، اما با دستهبندی نظریات معرفینظریهها، آنه را به صورت مقایسهای هم بررسی کرده است.
اهمیت این کتاب نویسنده و ملاک شما برای انتخاب آن برای ترجمه چه بوده است؟
اندرو جونز، استاد دانشگاه «برک بک» لندن است و قبل از این کتابهای واژهنامه توصیفی جهانی شدن، مشاوره مدیریت و بانکداری در عصر جهانی شدن، جغرافیای انسانی و مقالات متعددی را چاپ کرده است. با توجه به کتابهای زیادی که توسط اندیشمندان در حوزه جهانی شدن نوشته شده، جمعآوری نظریات، خلاصه کردن آنها، دسته بندی نظریهها و مقایسه آنها با یکدیگر ضرورت داشت؛ کاری که در این کتاب انجام شده است.
برخی نظرات این کتاب امروزه دیگر به یک تئوری رایج تبدیل شده است. شما به عنوان مترجم چه نظری دراین زمینه دارید؟
در کتاب از افراد و نظراتی نام برده شده که روزانه نتیجه نظریات آنها را در مورد مسائل مختلف شاهدیم، از جمله استیگلیتز، کاستلز، گیدنز، هلد، فریدمن، کلاین،نگری و غیره؛ بنابراین شناخت دقیق تر و تطبیقی آنها میتواند کمک زیادی به خوانندگان علوم اجتماعی کند. من که هنگام ترجمه نهایت استفاده را بردم.
برخی نامهایی که در این کتاب آمده برای خوانندگان غیرمتخصص ناآشنا است. این خواندن کتاب را دشوار نمیکند؟
خوشبختانه به همت مترجمان ارزشمند کشور و استقبال خوانندگان از کتب جهانی شدن، مقالات و کتابهای معتبرکسانی که در این کتاب نامشان آمده به فارسی برگردانده شده و خوانندگان با نظرات آنها آشنایی دارند و دستهبندی و ارزیابی انتقادی ضرورت داشت که در این کتاب به آن پرداخته شده است.
یکی از مهمترین مسائل مطرح شده در این کتاب، مساله واکنش مردم به مسائل روز است؛ در حالیکه برخی دیگر از صاحبنظران ایرادهایی را به چنین نگرشی وارد میدانند مثل کاستیهای نظریه گیدنز که در این کتاب هم به آن اشاره شده است. فکر نمی کنید چنین تضادی به بدنه کتاب لطمه زده باشد؟
با توجه به گستردگی موضوع و تنوع مطالب، کسی نمیتواند مدعی شود که نظریه کاملی ارائه کرده که تمامی ابعاد را پوشش میدهد. گیدنز هم از این امر مستثنی نیست. جهانی شدن به موضوع آینده نگری نزدیک میشود و به مسائل روز بیشتر از سایر حوزهها میپردازد، از جمله مقوله بحران مالی جهانی، مسائل زیست محیطی و انرژی وحتی پیشنهادات اصلاحی افرادی مانند استیگلیتز مورد توجه مجامع بینالمللی قرار گرفته است.
اهمیت آرای این افراد بر کسی پوشیده نیست. مقالات بسیاری از آنها در مجلات گوناگون جهان چاپ شده است که ارزش زیادی دارند. برای ترجمه آنها تصمیمی ندارید؟
فکر میکنم دینم را تا حد توان ادا کردهام و ۱۵ جلد کتاب در این حوزه بیش از بضاعت من بوده است. دوستی میگفت که در زمینه تشریح مفهوم جهانی شدن خوب پایداری کردی. حالا هم اگر کتابی قابل ترجمه و چاپ پیدا کنم، دست خواهم گرفت، خصوصا که حالا درگیر مسوولیت اداری نیستم و فرصت بیشتری دارم. در پایان از مترجم دیگر این کتاب که الحق به لحاظ تنوع موضوع و کلمات جدید و ادبیات متفاوت نظریه پردازان کمک زیادی کرد تشکر میکنم.
ارسال نظر