دکتر واعظ مهدوی مطرح کرد
تاثیر نابرابریهای اجتماعی بر سلامت جامعه
مهمان سومین نشست ماهانه «اتاق فکر سلامت» که به همت دفتر پژوهش جهاد سازندگی و دانشکده علوم پزشکی شهیدبهشتی تشکیل شده است، دکتر محمدرضا واعظ مهدوی استاد دانشگاه بود. دکتر مهدوی در این نشست به بررسی و ارائه گزارشی از پژوهشی انجام شده در خصوص تاثیر نابرابریهای اجتماعی در سلامت جامعه پرداخت.
آنچه در شماره امروز چاپ میشود، بخش نخست از گزارش کامل این نشست است. این گزارش را علی طجوزی تهیه و ویرایش کرده است.
مهمان سومین نشست ماهانه «اتاق فکر سلامت» که به همت دفتر پژوهش جهاد سازندگی و دانشکده علوم پزشکی شهیدبهشتی تشکیل شده است، دکتر محمدرضا واعظ مهدوی استاد دانشگاه بود. دکتر مهدوی در این نشست به بررسی و ارائه گزارشی از پژوهشی انجام شده در خصوص تاثیر نابرابریهای اجتماعی در سلامت جامعه پرداخت.
آنچه در شماره امروز چاپ میشود، بخش نخست از گزارش کامل این نشست است. این گزارش را علی طجوزی تهیه و ویرایش کرده است.
عکس:محمد برنو
پیش از شروع بحث جا دارد از برگزارکنندگان این نشست تشکر کنم و بگویم که واقعا جای این گونه محافل در کشور بسیار خالی است. در این نشست تلاش خواهم کرد عوامل و عناصر مرتبط با موضوع نابرابریهای اجتماعی و سلامت را یک مقداری شکافته و مورد بحث قرار دهم.
در حقیقت در این گزارش در مورد جنبههای عمومی مسائل نابرابری و عدالت اجتماعی و ارتباط آن با سلامت بحث خواهیم کرد. این گزارش از یک پژوهش برداشت شده است و در حقیقت گزارشی از یک مطالعه بین رشتهای به علاقهمندان ارائه خواهیم داد. تمام سعی ما این بود که در حوزه عدالت اجتماعی و نابرابریها یک مدل تجربی را هم ایجاد بکنیم و بعضی ازعوامل را مورد تحلیل قرار بدهیم. بحث عدالت را با کلامی از حضرت علی (ع) شروع میکنم. امیرالمومنین، شهید عدالت و زنده کننده عدل و قسط در تاریخ بشر است و حضرت رسول درباره ایشان میفرماید: به یقین او عادلترین شما است. روش ایشان درباره مردم کاملا عادلانه است و تعریف ایشان درباره عدل این گونه است: «العدل انیزع الامور الامواضعها» یعنی عدل آن است که هر چیزی را در جایگاه خودش قرار بدهی. حدیث نبوی نیز میفرماید: عدل آن چیزی است که مایه استواری آسمانها و زمین است و به واسطه آن قوام امور شکل گرفته است. آیتا... مطهری نیز میگوید: در قرآن از توحید گرفته تا معاد، از نبوت گرفته تا امامت و از آرمانهای فردی گرفته تا خط نهایی اجتماعی، همه بر محور عدل استوار است. وی عدل را زیربنای تفکر دینی میداند و
بعضا این را تفسیر میکند که جزو قواعد تعیینکننده فقهی و دینی است و هر چیزی را باید با عقل بسنجیم و ببینیم که اگر عادلانه بود، آن را استفاده کنیم و در غیر این صورت آن را کنار بگذاریم، چرا که عدل همان قرار گرفتن هر چیز در جای خود است و قرار گرفتن هر چیزی جای خودش همان حق است و در مورد ارتباط بین حق و عدل را به طور مفصل آقایان مطهری و شهیدبهشتی بحث کردهاند. قرآن میفرماید: «انا... یامر بالعدل»، و علی(ع) همچنین میفرماید: «عدل زندگی است». و امامجعفرصادق نیز میفرماید: «عدل و توحید ویژگی علوی است و جبر و تشبیه مشی و شیوه اموی است.» قرآن هم میگوید: «بگو خداوند من را به عدل فرمان میدهد و خداوند من را به زشتی و فحشا و خلاف فرمان نمیدهد.» در جایی دیگر در قرآن داریم که میگوید: «بگو که خداوند مرا به قسط و عدل دستور داده است» که اینجا (قسط همان عدالت و دوری از افراط و تفریط است)». اینگونه آیات در قرآن کم نیست. مثلا، ای کسانی که ایمان آوردید، برپا دارندگان همیشگی عدالت باشید، داد کنید یا عدل بورزید که خداوند عدلپیشگان را دوست دارد. همچنین، «ای داوود ما تو را در کشور جانشین کردیم که در میان آدمیان به حق داوری
کنی و عدالت را برقرار و استوار کنی، خداوند شما را فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانشان بازگردانید و چون در میان مردم حکم و داوری کردید، به عدل داوری کنید و بدانید که خداوند زمین را بعد از مردن زنده میکند.» و امامصادق(ع) میفرمایند:«مراد از این زندهشدن زمین بعد از مردن برقراری عدالت بعد از ظلم و جور و ستم است» و امامعلی هم در حدیث دیگری میفرماید: «خداوند عدل را مایه برپایی انسانها و سبب پاکی از ستمکاریها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داده، عدل نگهدارنده علت و قوام اجتماعی است.»
رسول اکرم نیز در این باره میفرماید: «یک ساعت عدالت بهتر از ۷۰سال عبادت است که شبها به نماز شب و روزها به روزه بگذرد.» درواقع عدل جزء اصلی برقراری حیات انسانها و برقراری حکومت است، به تعبیر امیرالمومنین: «ایجاد حکومت برای برقراری عدل است اگر نبود که من امید برقراری عدالت را داشته و ستاندن حق مظلوم و رساندن آن به دست مظلوم، افسار شتر حکومت را به گردنش میانداختم و آخرش مثل اولش رها میکردم و انگیزهای برای برقراری حکومت جز برپاکردن عدل وجود ندارد.»
و در واقع عدالت در بخش عمومی یکی از اهداف و رسالتهای مهمی است که بر عهده حکومت است.
pic1
علاوه بر جنبههای گسترده و عمومی موضوع عدالت اجتماعی، جنبههای اختصاصی و بخشی مهم در عدالت مطرح است و ما علاوهبر آنچه در سطح جامعه دنبال عدالت و برابری باشیم در همه بخشها باید عدالت را پیگیری کنیم، در بهداشت و درمان، در آموزش و پرورش، در آموزش عالی، در تربیت بدنی، در فرهنگ در هنر و در سایر قسمتها که ما در این بحث روی بخش سلامت متمرکز میشویم و تمام این مسائل که راجعبه بخش سلامت است، نسبت به بخشهای دیگری که اشاره شد مهمتر میتواند باشد. سلامتی، در نگاه قدیمیتر عبارت بود از رفع بیماری و درمان و بعدها در پیشگیری از بیماریها نشان داده شد که کارآمدتر از مقابله با بیماریها است و پیشگیری و بهداشت مطرح شد. امروزه زندگی سالم در دستور کار نگرشهای سلامتنگر و سلامتمحور قرار گرفته و روش زندگی در حقیقت موضوع اصلی برنامهریزان سلامت است و در این شیوه زندگی ما به حالتی از رفاه کامل فیزیکی، روحی و اجتماعی میرسیم که سلامتی را برای ما شکل میدهد.
در بخشی از پایههای بیولوژیک ارتباط شرایط اجتماعی با وضعیت سلامتی انسان طی شده که از لحاظ مبنایی نشان داده شده «استرس»ها، از طریق مسیرهای مشخص و تقریبا تعریفشدهای در «هیپوتالاموس» و «مسیر باب یپوتالاموسی»، «هیپوفیزی» میآید و موادی را در «هیپوفیز خلفی» آزاد میکند و از طریق اثرش بر «آدرنال» و «کورتیزول» و «فیبکها» در حقیقت آن آثار بینشی، شناختی و نگرشی به وجود میآید و تاثیرات بیولوژیک و هورمونی خود را میگذارد و حتی در رفتار، مداخلات خود را اعلام میکند و امروز در حقیقت موضوعات و «مقولههای سایکونورولوژی»، یعنی ارتباط رفتارشناسی «سیستم عصبی» و «سیستم آندوپیری» تقریبا مباحثی است که در سطح «تکستاپ» هم وارد شده و از حوزه مقالات علمی خارج شده است. همه ما میدانیم شناختها و آگاهیها و احساسات و عواطف از طریق تاثیر بر «کورتکس» و مسیرهای گسترده و متعددی که در مسیر وجود دارد، تاثیر در «سیستم لیمبیک مدار پاپز»، «هایپوکامپ» و «هیپوتالاموس» و سایر مراکز میگذارد. همه مشاهده کردهایم در هنگام استرس، در هنگام شرایط عاطفی دستگاه گوارش گاهی دچار اختلالات و تغییراتی میشود، مثل اسهالهایی که ناشی از استرسها
است، تپش قلب و بعضی وقتها سکتههای ناشی از استرسها را همه تقریبا دیدهایم و این ارتباط همان عوامل را نشان میدهد. بنابراین هنگامی که ما از سلامت صحبت میکنیم، طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت برخورداری از بالاترین استانداردهای منطقی و قابل حصول سلامت بدون در نظر گرفتن نژاد، مذهب، عقاید سیاسی و اجتماعی حق مسلم هر انسانی است.
وقتی ما صحبت از استانداردهای سلامت میکنیم، به شرایط اجتماعی هم مرتبط میشود به دلیل آثاری که بر شرایط اجتماعی و مجموعه احساسات اجتماعی در انسان باقی خواهد گذاشت. تحقیقات نشان میدهد که (نابرابری در مورد حیوانات منجربه آثار تعیینکننده در سلامت شده است) فقر، نابرابری، تبعیض به دلیل حساسیتی که انسانها دارند و به دلیل آثاری که در روان انسان باقی میگذارد، جزو عوامل موثر و مهم مخل سلامت است و نتایجی که در این تحقیقات وجود داشته برای ما هم نگرانکننده و شگفتانگیز بوده است و به طور کلی جهان ما بهرغم ظاهر پر زرق و برقی که دارد، جهان خیلی تمیزی نیست. بیش از یک پنجم جمعیت جهان با کمتر از یک دلار در روز زندگی میکنند. بیش از 115میلیون کودک در مدارس ابتدایی حاضر نمیشوند که بیشتر از سهپنجم آن را دختران تشکیل میدهند. بیش از 10میلیون کودک بر اثر بیماریهای قابل درمان میمیرند، مرگ زنان در اثر عوارض بارداری و زایمان بیش از 500هزار مورد درسال گزارش شده، توزیع ثروت بسیار ناعادلانه و نابرابر در جهان صورت گرفته و 20درصد از مردم جهان 3درصد از ثروت جهان را در مالکیت خود دارند و 20درصد مردم تنها یکونیم درصد از
این ثروت را در اختیار دارند. اگر بخواهیم که (از این رابطه) نسبت بگیریم، خواهیم دید در حدود 50 یا 60برابر میشود، یعنی یکپنجم جمعیت جهان 55برابر یکپنجم دیگر جهان نابرابری دارند، یعنی نابرابری در یکپنجم مردم جهان. باز آمار به ما میگوید که 550میلیون نفر در جهان هر شب گرسنه میخوابند. فقر فقط به گرسنگی و سوءتغذیه منجر و منتهی نمیشود، بلکه فقر متشکل از عواملی است که دسترسی به مراقبتهای سلامتی، آبآشامیدنی و آموزش عمومی را هم مختل میکند، امید به زندگی را کاهش و مرگ و میر کودکان را افزایش میدهد. فقر تهدیدی برای محیطزیست، ثبات سیاسی و اجتماعی و به مخاطره افتادن صلحجهانی است.
تصور میکنیم که جهان روبه پیشرفت است، این واقعیت است. اما در واقع همه جهان روبه پیشرفت نیست، در دهه ۲۰۰۰، تعداد ۱۶ کشور جهان نسبت به دهه قبل، نه تنها پیشرفت نکردهاند، بلکه عقبگرد هم داشتند، این کشورها در نسبت مرگومیرشان عقبگرد داشتند. در زیمبابوه ۴۳درصد در سالهای بعد از ۲۰۰۰، نسبت به دهه ۹۰ افزایش مرگ داشتیم.
در بوتسووانا 52درصد، در عراق 75درصد، 16کشور از جمله 12کشور آفریقایی طی این سالها عقبگرد داشتهاند، نه تنها پیشرفت نمیکنند و سطح زندگی آنها بهتر نمیشود و نسبت مرگ و میر کاهش پیدا نمیکند، بلکه عقبگرد دارند.
شدت این عقبگرد آیا رو به کاهش است؟ گزارش سال ۲۰۰۳ (UNFP) عقبگرد ۱۲ کشور را نسبت به دهه ۹۰ نشان میدهد.
در گزارش 2005 توسعه انسانی از 12 کشور به 16 کشور رسیده است، یعنی حتی شیب عقبگرد هم با افزایش روبهرو است.
سلامتی و رفاه کامل، موضوعی روانی و اجتماعی است. سلامتی تنها عدمبیماری نیست، فقدان نقص عضو نیست. امروز توانایی داشتن یک زندگی از لحاظ اقتصادی سالم و مفید بودن و احساس مفید بودن در تعبیر سلامتی گنجانده شده است.
امید به زندگی در سیرالئون ۳۴سال و در ژاپن ۹/۸۱ سال یعنی نزدیک ۸۲سال است. یعنی انسانی که امروز در سیرالئون به دنیا میآید احتمال زنده بودنش تا ۳۴ سال است، در حالی که در ژاپن بیش از ۵/۲ برابر است، یعنی ۴۸سال اختلاف امید به زندگی.
آیا اختلاف سلامتی فقط در بین کشورها است؟ در داخل آمریکا اختلاف امید به زندگی بین سیاهپوستان فقیر و سفیدپوستان بیش از 20سال است. همچنین در استرالیا اختلاف امید به زندگی در بین بومیان و مهاجران تقریبا به 20سال میرسد، بنابراین ما هم در بین کشورها و هم در درون کشور با نابرابریهای بسیار شدید در سلامتی و شاخصهای اصلی سلامتی مواجه هستیم. احتمال مرگ در سنین 15 تا 60سال در سوئد 3/8درصد و در زیمبابوه 82درصد است و در لسوتو بیش از 90درصد. در کشورهای مختلف عوامل مرگ و میر کاملا متفاوت است.
کل مرگها در مردان در کشورهای در حال توسعه حدود ۱۴درصد و در زنان ۶/۱۲درصد، در کشورهای در حال توسعه با مرگ و میر پایین که شرایط بهداشتی بهتری دارند مردان ۵/۸درصد و زنان ۳/۷درصد و مردان در این کشورهای توسعه یافته ۸/۶درصد و زنان ۶/۶ است، اما آیا واقعا این قدر تفاوت کم است، بین این آمارها، باید تحلیل کرد که عوامل اینها چیست؟
کمبودهای ناشی از غذا در کشورهای در حال توسعه با مرگ و میر بالا بسیار شدید است. اما فشار خون «کلسترول بالا»، در کشورهای با مرگ و میر بالا 7/5درصد، متوسطها 1/5درصد و در کشورهای با مرگ و میر پایین 5/14درصد است. در کشورهای ثروتمند و توسعه یافته عمدتا موضوع پرغذایی به وجود آمده و شکل گرفته و سایر عوامل هم وجود دارد. در حقیقت میبینیم قسمت مهم اعدادی که ارائه شد، ناشی از افزایش سن و بخشی از شیوههای زندگی است که مهم است و حتی کشورهای توسعه یافته هم ایمن نشدهاند اما آثار فقر و نابرابری در اینها بسیار شدید و تعیین کننده است.
اگر بخواهیم بر حسب سالی که در واقع سالهای از دست رفته است یا بر حسب اینکه چند سال در کل سالهای مورد مطالعه از بین میرود، شاخص مقداری تعدیل شده است. کم وزنی، یعنی باز میبینیم که در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، کمبود آهن، فشار خون و سایر عوامل تقریبا به همان شکل مورد اشاره است.
در مرگ و میر وابسته به عوامل خطر، طبق گزارشی که گفته شد، در کشورهای در حال توسعه با مرگ و میر بالا و پایین و توسعه یافته، روابط جنسی غیر ایمن 2/9درصد مرگومیر در کشورهای در حال توسعه را شامل میشود. یعنی در 16 کشوری که اشاره شد، مرگ و میر، رو به افزایش است. یکی از مهمترین عوامل آن روابط جنسی غیر ایمن و بیماری ایذر و مشکلاتی است که از غرب شروع شده و به این کشورها (غرب) رسیده و خود این کشورهای غرب توانستهند خودشان را کنترل کنند و دخانیات و الکل نیز از عوامل موثر در مرگ و میر این کشورها (16کشور) در بین مردان است.
بیماریهای ناشی از ۱۰ عامل اصلی خطر براساس سطح توسعه و پیامدهای حاصله در کشورهای در حال توسعه با مرگومیر بالا (کم وزنی، روابط جنسی غیر ایمن، آب و فاضلاب، بهداشت فردی غیر مناسب، دود ناشی از محیط زیست نامناسب، کمبود روحی) در واقع عامل اصلی را در کشورهای در حال توسعه تشکیل میدهد.
در حالی که در کشورهای توسعهیافته، دخانیات - فشار خون، الکل و کلسترول عوامل اصلی را تشکیل میدهد. گزارشها نشان میدهد که اولا الگوی بیماریها در کشورهای توسعهیافته تغییر کرده و دوم اینکه مسائل کشورهای توسعهیافته با مسائل کشورهای متوسط و مسائل کشورهای عقب افتاده کاملا متفاوت است و عوامل و ریزفاکتورهایی که در حالت تهدید برای اینها قرار دارد، کاملا متفاوت است و تقریبا نشان میدهد که در کشورهای توسعهیافته با مرگومیرهای بالا، کم وزنی بخش مهمی است.
pic2
این گزارشها امید به زندگی، مرگ و میر زیر 5 سال، درآمد سرانه، نسبت درآمد 10درصد ثروتمندان به 10درصد کمدرآمدها را که یک شاخص نابرابری توزیع درآمد است، نشان میدهد. نسبت 20درصد پردرآمد به 20درصد کم درآمد و «ضریب جینی» داریم و نشاندهنده وضعیت درآمد سرانه بسیار متفاوت است. اما صرفا درآمد سرانه تعیینکننده نیست، چرا که مثلا در سریلانکا یا کوبا درآمد سرانه 3000 دلار و 5000 دلار است مرگومیر زیر 5 سال در کوبا با 5000 دلار کاملا شبیه کشوری است که 26هزار دلار است و از کشور برزیل با 7هزار دلار درآمد سرانه خیلی کمتر است. یعنی برزیل با درآمد سرانه 7700 دلار، مرگومیرش از سریلانکا با 3500 دلار خیلی بیشتر است، در کوبا هم خیلی بیشتر از آن است که نشان میدهد، اگرچه مقداری شرایط بهداشتی و شرایط سلامتی کشورها با وضعیت عمومی توسعهیافتگی و پیشرفت و درآمد آنها مرتبط است، اما این ارتباط الزامی نیست، بلکه بسیاری از کشورهای دارای درآمد بالا وضعیت بهداشتی خیلی نامناسبی دارند و وضعیت مرگومیرشان بالا است.
اینها کدام گروه از کشورها هستند؟ عمدتا گروهها یا کشورهایی هستند که نسبت ۱۰درصد پردرآمدشان به ۱۰درصد کم درآمدشان ۸۵ است. در فنلاند فاصله طبقاتی ۶/۵است. در ژاپن ۵/۴ است. کشورهایی که فاصله طبقاتی را کم کردند و برابری را گسترش دادند و عدالت را بیشتر کردند، عملا وضعیت سلامتی آنها بهتر است و الزاما در این کشورها میزان درآمد سرانه موثر نیست. میتوان این گونه نتیجه گرفت که بیشتر عامل توزیع درآمد مهم است تا مقدار درآمد. در پرو امید به زندگی ۶۹ سال است و مرگومیر ۳۹ سال و درآمد سرانه ۵۰۰۰ دلار، یعنی وضع خیلی خوبی ندارد ولی شیلی ۹۰۰۰ دلار است یعنی آمار مرگ و میر ۱۲ و مالزی یا تایلند امید به زندگی ۷۳ سال است با ۹۰۰۰ دلار یعنی این ۹۰۰۰ دلار را با شیلی اگر مقایسه کنیم، با این که برابر است شرایط بهداشتی مالزی بهتر است.
مهمترین عاملی را که نشان میدهد همان ضریب جینی نسبت بیستک بالا به بیستک پایین کمتر و دهک بالا به دهک پایین کمتر و در واقع وضعیت توزیع عادلانه درآمد است. ایران شرایط متوسطی را از نظر توزیع درآمد دارد. نه خوب خوب مثل ایسلند و فنلاند و نه مثل برزیل و پرو آمار بالا و ناعادلانهای دارد. (ایران) وضعیتی متوسط از نظر توزیع درآمد دارد. بررسیها نشان میدهد که مهمتر از درآمد سرانه وضعیت توزیع درآمد سرانه است.شرایط عمومی اجتماعی به طرق مختلف بر وضعیت سلامتی اثر میگذارد و در مجموع کارکرد اجتماعی ایران پس از انقلاب خوب بوده است.
برای مثال بانک جهانی گزارشی تهیه کرده است از توسعه اجتماعی و اقتصادی منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی، تحت عنوان «اقتصاد ایران از نگاه جهانی»، گذار ایران در تبدیل ثروت نفت به توسعه:
از آغاز انقلاب، ایران بر توسعه انسانی و حمایت اجتماعی و عدالت اجتماعی تاکید ورزیده و در این زمینهها به پیشرفتهای شایان توجهی نائل آمده است. با رواج آموزش همگانی، پوشش بهداشتی جامع و گسترده راهبرد توزیع دوباره و فعالانه از طریق انتقال مستقیم و یارانههای غیرمستقیم نسبت جمعیتی که زیرخط فقر زندگی میکردهاند از 47درصد در سال 57 به 9درصد در حال حاضر رسیده است. تقریبا همه شاخصهای اجتماعی بهبود یافته تا آنجا که امروز از این نظر با کشورهای قابل قیاس با خود در بالاترین مقام قرار گرفته است. از میان رفتن فاصله مرد و زن در آموزش و پرورش شایان توجه است.
تفاوت میان دختر و پسر در تحصیلات و در مشارکت سیاسی بسیار جزیی است.
درواقع این ارزیابی را از ایران و به خصوص در مقایسه با سایر کشورها عرضه میکند. سازمان ملل متحد هم در گزارش آنکتاد آورده است که دستاورد چشمگیر در ایران، توسعه اجتماعی و انسانی آن است. ارتقای بارزی در استانداردهای آموزشی و بهداشتی رخ داده است. براساس عزم ملی برای کاهش فقر و افزایش استانداردهای پایه حیاتی و آموزشی شاخص توسعه انسانی طبق استاندارد UNPP از کمتر از 6/0درصد در سال 1980 به 732هزار درصد در سال 2002 افزایش یافته و باعث شده است ایران از گروه کشورهای با توسعه انسانی کم به گروه کشورهای با توسعه انسانی متوسط ارتقا پیدا کند. در آمارهای ارائه شده نرخ باسوادی بزرگسالان در سال 1960 به 5/14درصد، 1980 به 8/41درصد، 1988 به 6/61درصد، 1997 به 5/69درصد، 2003 به 1/77درصد و امید به زندگی از 5/49 در سال 1960 به 2/51 در سال 1980، 61سال در سال 1988، 69سال در سال 1997 و 8/69سال در سال 1997 رسیده است. در سالهای اخیر هم حدود 72سال است.
براساس آمارهای گزارش توسعه سازمان ملل همچنین تولید سرانه GDP بر حسب PPP طی سال مورد بررسی از ۱۹۸۵ دلار به ۴۹۶۷دلار و از ۳۷۰۰ به ۵۲۰۰ و ۷۰۰۰دلار در سال ۲۰۰۳ تولید سرانه داخلی ایران بوده است که میتوان گفت عمل سیاستی آن مشخص است. سرمایهگذاری عظیمی در که آموزش و پرورش، مدارس روستایی، راههای روستایی جهاد سازندگی و بهداشت انجام شده، آثار بیرونی گذاشته و آثار بیرونی آن هم همین رشد
شاخصهای انسانی است، سیستم بهداشت ایران تقریبا جزو سیستمهای معتبر بینالمللی است. خانههای بهداشت با 2 نفر پرسنل یا بیشتر از آن هر کدام حدود 15هزار جمعیت را پوشش میدهد و خانههای بهداشت با مراکز بهداشتی روستایی سطح دوم متقارب میشوند. آنها در روستاهای بزرگ هستند، نظارت و پشتیبانی هر مرکز بهداشت، 5خانه بهداشت است، کارکنان مرکز بهداشت پزشک عمومی و چند خدمه بهداشت عمومی هستند که خدمات سرپایی، داروهای خوراکی، بهسازی محیط و تسهیلات زایمانی ارائه میدهند. سطح بالاتر مرکز بهداشت شهرستان است که عملیات نظارت و پشتیبانی چند مرکز بهداشت را انجام میدهد. آموزش پرسنل، آموزش بهورزان، ارجاع به بیمارستان و سطوح بالاتر را انجام میدهد، در حقیقت سیستم مراقبتهای اولیه در ایران یک سیستم سازمان یافته بسیار کارآمد و کاملا مورد توصیه و الگو شده توسط مجامع بینالمللی ارزیابی شده و سیستم کارآمدی است بهورزان یک تجربه ملی است که امروزه به عنوان تجربه ایران شناخته شده است. طرح بهورزان و مراقبتهایی که انجام میدهد، وسعت یک خانه بهداشت تقریبا 70 متر است. 2 اتاق دارد که حدودا 400 متر است. از خصوصیات سیستم مشارکت اجتماعی به کارگیری
کارکنان محلی، آموزش دقیق و بازآموزی بهداشتی، تداوم و پایش و نظارت و تکنولوژی مناسب، ساده و هماهنگ با سیستم اطلاعات بهداشتی است و عواملی است که کارآمدی سیستم را مهیا کرده و در این شاخصها توانسته است موفقیتهای خوبی را به دست بیاورد. از کارکردهای مهم این سیستم این است که فاصله میان شهر و روستا را کاهش داده است. در مرگ و میر مادران در نقاط روستا و شهرها در سال 1974 در نقاط شهری 120درصد هزار بوده و در روستایی 370درصدهزار بوده است و در سال 1985 به 77 و 233 و نهایتا در سال 2000 هم قدرمطلق آن کم شده هم فاصله میان آنها کم شده است، یعنی کارآیی سیستم بهداشتی در جهت ایجاد برابری و کاهش نابرابری شهر و روستا را یک کارآیی مثبت ارزیابی میکنیم. به نحوی که در قسمتی بیش از 3برابر بوده و در قسمتی خیلی فاصله کمتر شده، مرگ و میر مادران در حین زایمان هم یک شاخص بهداشتی است و هم یک شاخص توسعهای است.
(مرگ و میر مادران در حین زایمان، مرگ و میر کودکان زیر ۵سال و امید به زندگی) این سه عامل هم از شاخصهای بهداشتی هستند و هم شاخصهای توسعهای. یعنی هم به شرایط عمومی زیست مردم بر میگردد، هم به شرایط بهداشتی. هر دو سیستم کارآیی خوبی در جهت کاهش نابرابری داشتهاند، استفاده از داروهای کنترل جمعیت و برنامههای تنظیم خانواده هم کارآیی خوبی داشتند که این کارآیی در روستاها بهتر و بیشتر بوده است، تقریبا مراقبتهای قبل از تولد در مناطق شهر و روستایی به حد برابری رسیده است، سیستم بهداشتی، خدمات خود را برابر بین شهر و روستا ارائه دهد، فاصله چشمگیر بین شهر و روستا ملاحظه نمیشود. در مرگ و میر نوزادان ۱۹۷۴ در نقاط شهری ۶۲ و در روستاها ۱۲۰ بوده و بدین ترتیب کاهش یافته است، به نحوی که تقریبا در سال ۲۰۰۰ برابر شده و نابرابری بین شهرو روستا کاهش یافته و به ۷/۲۷ و ۳۰درصد رسیده است.
ادامه دارد
ارسال نظر