مدیران اجرایی بمانند یا بروند؟
علیرضا باغانی: بورس اوراق بهادار تهران یگانه نهاد اجرایی بازار سهام است. جایی که تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار فعالیت میکند و عملا اجراکننده سیاستهای نهاد ناظر بازار سرمایه است.
تشکیل بورس اوراق بهادار تهران در قالب شرکت سهامی عام به سال ۸۵ برمیگردد، یعنی حدودا یک سال پس از تصویب قانون جدید بازار اوراق بهادار؛ درست زمانی که نهاد اجرایی بازار سهام از نهاد ناظر جدا شد و سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران که سالها هم ناظر بازار بود و هم مجری، غزل خداحافظی را خواند.
علیرضا باغانی: بورس اوراق بهادار تهران یگانه نهاد اجرایی بازار سهام است. جایی که تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار فعالیت میکند و عملا اجراکننده سیاستهای نهاد ناظر بازار سرمایه است.
تشکیل بورس اوراق بهادار تهران در قالب شرکت سهامی عام به سال ۸۵ برمیگردد، یعنی حدودا یک سال پس از تصویب قانون جدید بازار اوراق بهادار؛ درست زمانی که نهاد اجرایی بازار سهام از نهاد ناظر جدا شد و سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران که سالها هم ناظر بازار بود و هم مجری، غزل خداحافظی را خواند.
اما با گذشت ۸ سال از عمر شرکت بورس اوراق بهادار تهران و سپری شدن ۴ دوره مدیریتی، بررسی عملکرد این شرکت خالی از لطف نیست، البته از دو منظر؛ یکی اجرای عملیات بازار سهام و دیگری در قالب یک شرکت سهامی عام.
بررسی بخش نخست شاید راحتتر باشد، چرا که بورس اوراق بهادار تهران در آن بخش عملکرد قابل اعتنایی داشته است. شرکتی که از ۱۵ میلیارد تومان سرمایه ثبت شده شروع کرد و الان با ۶ برابر شدن سرمایه، ۹۰ میلیارد تومانی شده است و اگرچه شرکتهایی را اخراج کرده اما هنوز ۳۰۰تایی مهمان دارد.
ارزش بازار آن از حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان در شروع کار به متوسط ۳۵۰ هزار میلیارد تومان رسیده و در مجموع توانسته به عنوان یک شرکت سهامی عام، محمل مناسبی باشد برای سرمایهگذاری بلندمدت. با خرید سهام شرکت بورس اوراق بهادار تهران که دارای پیشبینی شناسایی حدود ۷۶ میلیارد تومان در آمد از محل فروش و ارائه خدماتی همچون حق درج، حق پذیرش و... است، عملا سرمایهگذار شرکت بورس، سهام یک کارگزاری بزرگ را خریداری کرده که البته تحت حمایت نهاد ناظر بازار سرمایه و در فضای تقریبا انحصاری فعالیت میکند. شرکت بورس ظرف ۸ سال از عمر خود فقط دو مدیر عامل به خود دیده و اساسا ثبات مدیریت یکی از دلایل رشد بازار فعالیت این شرکت سهامی عام است. به تعبیری واضحتر، شرکت بورس که سودای کوچ از جنب پل حافظ به سعادتآباد تهران را در سر میپروراند، تقریبا توانسته در مقام یک شرکت سهامی عام سودده شرایط مناسبی را از خود به نمایش بگذارد. این شرکت هر ساله افزایش سرمایه داده و سود مناسبی را هم در مجمع تقسیم میکند و مراحل جدیدی از توسعه خود را نیز هر ساله پردهبرداری میکند، البته بخشی از این فعالیت مناسب نیز ناشی از ظرفیتهای قانونی است.
اما این تنها یک روی سکه است، چراکه شرکت بورس تهران در قامت نهاد اجرایی بازار سرمایه عملا در ۸ سال گذشته عملکرد منفعلانهای داشته و نتوانسته آن طور که باید و شاید به انتظارها جامه عمل بپوشاند، البته بخشی از این شرایط ناشی از ندادن اختیارات به نهاد اجرایی بازار بوده، اما در مقابل مدیران حاکم نیز تلاش قابل توجهی برای گرفتن برخی اختیارات که حتی قانون هم اجازه آن را داده، نکردند.
در بحث عدم ورود جدی شرکت بورس به امور اجرایی بازار سرمایه میتوان به تصدیگری نهاد ناظر و ورود آن به حوزه اجرا اشاره کرد. مثلا بازگشایی و توقف نمادهای بورس در ایران توسط سازمان بورس و اوراق بهادار انجام میشود و در برخی موارد حتی مدیران بورس تهران از دلیل توقف نمادها نیز در این بازار اطلاعی ندارند. به تعبیری واضحتر سازمان بورس است که دستور توقف نمادها یا بازگشایی آنها را صادر میکند، در حالی که میشد این کار به معاونت عملیات و بازار بورس تهران سپرده شود و قانون هم مخالفتی با این امر نداشته است. شنیدهاید که میگویند حق گرفتنی است. در سالهای پیشین هرچند تمایل نهاد ناظر بازار سرمایه به ورود در امور اجرایی بود، اما مقاومت بورس تهران در برابر مداخله ناظر در این امور میتوانست حد دخالت سازمان بورس را در امور اجرایی بازار کنترل کند که البته رویه محافظهکارانه مدیران بورس اوراق بهادار تهران مانعی برای گسترش این مداخلهها ایجاد نمیکرد. به حوزه فرهنگسازی نگاهی میاندازیم؛ حوزهای مهم که نهاد اجرایی بازار هم برای آن بودجه تدارک دیده و هم دارای مسوولیت اجتماعی است. اما در سالهای اخیر فعالیتهای بورس تهران در حوزه فرهنگسازی به برگزاری تنها چند جلسه آموزشی آن هم با هزینه یا برگزاری چند جلسه نامنظم با حقیقیهای بازار منتج شده است. از سایت بورس تهران هم بهتر است حرفی به میان نیاوریم، چون نه بولتنهای این سایت درست و حسابی به روز میشود و نه اطلاعات خاصی به سرمایهگذار میدهد.
در بررسی حوزه پذیرش شرکتهای جدید هم میبینیم که بورس تهران در این حوزه و همچنین بازاریابی برای پذیرش شرکتهای جدید ظرف سالهای گذشته، البته با فاکتور گرفتن شرکتهای اصل چهلوچهاری، عملکرد قابل اعتنایی نداشته است، یعنی بورس تهران نتوانسته بازاریابی خوبی در بخش خصوصی داشته باشد و تعداد زیادی از شرکتهای متعلق به این بخش را به بورس تهران بیاورد. مثلا سال گذشته فقط ۴ شرکت جدید و با انتقالیهای فرابورس مجموعا ۷ شرکت به بورس تهران آمدهاند و از ابتدای سال جاری تاکنون تنها یک شرکت جدید به بورس تهران اضافه شده و دو انتقالی هم از فرابورس به بورس داشتهایم. همچنین در حوزه بینالملل هر چند مسائل سیاسی و تحریمها مانع حضور در عرصههای مختلف شده، اما همچنان عضویت در فدراسیون جهانی بورسها که برای مدتی معلق شده بود، مجددا برقرار نشده و اساسا روابط و تعاملات بینالمللی بورس تهران برای اهالی بازار شفاف نیست و حتی سفر چند ماه گذشته بورسیها به بریتانیا نیز چندان رسانهای نشد و خبری از جزئیات و نتایج آن به بیرون درز پیدا نکرد. در حوزه عملیات بازار که البته حوزه پر چالش و بحث بر انگیزی است نیز بورس نتوانسته کارنامه شفافی داشته باشد، چراکه وظایف این بخش عجین شده است با مداخلههای نهاد ناظر. از این رو نمیتوان اساسا بورس را به لحاظ امور اجرایی دارای مسوولیتی مشخص دانست که بتوان در مورد آن اظهارنظر کرد. ...و اما یک نکته مهم و آن اینکه سرمایه بورس اوراق بهادار تهران مدیرانی سالم، خوشنام و متعهد است و علل دوری بورس تهران از گزند برخی ابهامات و تندرویها هم خط مشی متعادل مدیران آن بوده است. هر چند آنها میتوانستند خیلی بهتر نهاد اجرایی بازار سهام را مدیریت کنند اما به نظر میرسد حفظ آنها با افزایش دامنه اختیارات و البته تغییر رویهای که در سازمان بورس شاهد هستیم، میتواند دوره بهتری را از دوران حیات نهاد اجرایی بازار سهام به نمایش بگذارد. در نهایت امیدواریم که اگر هم قرار است تغییری در مدیریت بورس اوراق بهادار تهران رخ دهد، نهاد اجرایی بازار سهام به سازمان کارگزاران بورس سابق تبدیل نشود و این تغییرات با حساسیتی ویژه و تنها با نظر هیاتمدیره شرکت بورس اتفاق بیفتد.
ارسال نظر