راز عقبماندگی جامعه حسابداران رسمی ایران
دکتر موسیبزرگاصل* میگویند امیرکبیر در یک دوره کوتاه سه ساله در آن روز جامعه نابسامان ایران و در اوج فقر فرهنگی خدماتی را انجام داده است که امروز عنوان امیرکبیر، مدال افتخار سیاسی سیاستمداران موفق محسوب میشود. امیرکبیر در یک نظام فاسد آن خدمات بزرگ را برای کشورش انجام داد و با دادن جان خود در تاریخ ایران جاودان شد. اما بنده به عنوان عضوی از جامعه حسابداران رسمی ایران که شش سال عضو شورای عالی آن بودهام در حیرتم که چرا در جامعهای که ارزشمداری از اصول اساسی انقلاب آن است و در راه حراست از این ارزشها بهترین فرزندان مملکت جان خود را فدا کردهاند مسابقه ثروتاندوزی ناسالم و غیر مولد و منفعتطلبی عدهای اندک چه در سطح عمومی جامعه و چه در یک بخش کوچک آن مانند جامعه حسابداران رسمی ایران، بنیان تمام ارزشها را هدف گرفته است و به خصوص اعتماد نسل جوان را آماج تیرهای سرکش خود قرار داده است.
دکتر موسیبزرگاصل* میگویند امیرکبیر در یک دوره کوتاه سه ساله در آن روز جامعه نابسامان ایران و در اوج فقر فرهنگی خدماتی را انجام داده است که امروز عنوان امیرکبیر، مدال افتخار سیاسی سیاستمداران موفق محسوب میشود. امیرکبیر در یک نظام فاسد آن خدمات بزرگ را برای کشورش انجام داد و با دادن جان خود در تاریخ ایران جاودان شد. اما بنده به عنوان عضوی از جامعه حسابداران رسمی ایران که شش سال عضو شورای عالی آن بودهام در حیرتم که چرا در جامعهای که ارزشمداری از اصول اساسی انقلاب آن است و در راه حراست از این ارزشها بهترین فرزندان مملکت جان خود را فدا کردهاند مسابقه ثروتاندوزی ناسالم و غیر مولد و منفعتطلبی عدهای اندک چه در سطح عمومی جامعه و چه در یک بخش کوچک آن مانند جامعه حسابداران رسمی ایران، بنیان تمام ارزشها را هدف گرفته است و به خصوص اعتماد نسل جوان را آماج تیرهای سرکش خود قرار داده است. در حوزه نظارت مالی هدف از تشکیل جامعه حسابداران رسمی ایران ارتقای کیفیت حسابرسی و استقلال حسابرسان با مشارکت بخش خصوصی بوده است، اما با گذشت بیش از یک دهه از عمر این جامعه نه تنها کیفیت خدمات حسابرسی نسبت به بخش دولتی بهتر نشده است بلکه استقلالی که در سازمان حسابرسی به پشتوانه قانون وجود داشت در بخش خصوصی به شدت مورد تهدید قرار گرفته است. نکته مهم این است که سهم بخش خصوصی از خدمات حرفهای براساس درآمد ابرازی در حدود ۷۵ درصد است که اگر با نرخهای سازمان حسابرسی تعدیل شود بیش از این خواهد بود. بیشتر شرکتهای بورسی که با منافع سهامداران جزء و عامه مردم سر و کار دارند توسط حسابرسان بخش خصوصی، حسابرسی میشوند. در کمتر حوزهای از اقتصاد کشور سهم بخش خصوصی اینقدر با اهمیت است. امروزه در بخش خصوصی، حسابرسانی که میخواهند استقلال خود را حفظ کنند تحت فشار هستند و موسساتی که قصد دارند با گرفتن حقالزحمه کافی کیفیت خدمات خود را افزایش دهند به راحتی کنار گذاشته میشوند. آیا این بود هدف از خصوصیسازی حسابرسی و تقویت نظارت مالی؟ آیا هدف ازخصوصیسازی این بود که هر کس رابطه بیشتری دارد و اهل لابی است درآمد بیشتری کسب کند؟ آیا باید کیفیت و استقلال حسابرسی فدای منافع شخصی و خوشخدمتی عدهای قلیل شود؟ یک نمونه از تجربه شخصی خود را در مورد کار بیکیفیت ارائه میکنم تا مساله روشنتر شود. حسابرسی یک شرکت به سازمان حسابرسی محول شده بود که قبلا توسط یک موسسه حسابرسی خصوصی انجام میشد. حقالزحمه آن مؤسسه ۳۰ میلیون ریال و گزارش آن مقبول بود. اگر چه حقالزحمه سازمان حسابرسی ۱۲۰ میلیون ریال تعیین شد اما باز هزینه انجام کار از حقالزحمه بیشتر شد. گزارش آن شرکت هم به دلیل وجود تحریفها و محدودیتهای مهم مشروط شد و هیاتمدیره نسبت به عملکرد سازمان حسابرسی واکنش منفی نشان داد. منظور این نیست که همه موسسات بخش خصوصی اینگونه کار میکنند اما شرایط بهگونهای است که تعداد قابل توجهی از کارهای حسابرسی مالی و مالیاتی در بخش خصوصی به این شکل انجام میشود و عملا نوعی امضا فروشی رایج شده است. قصد ندارم از سازمان حسابرسی دفاع کنم چرا که به دفاع من نیازی ندارد، اما به عنوان یک معیار انتظار دارم که بخش خصوصی به دلیل رهایی از مقررات دست و پاگیر بهتر عمل کند. اساسا هدف خصوصیسازی این است که بخش خصوصی بهتر عمل کند نه برعکس. در سازمان حسابرسی کارها توسط سرپرستانی هدایت میشود که حداقل ۱۵سال سابقه کار دارند و باز سرپرستان ارشدی بر این کار سرپرستان نظارت دارند و پیشنویس گزارش را تهیه میکنند که متوسط ۲۰ سال سابقه کار دارند. بهرغم اینها، باز دو رده مهم دیگر یعنی مدیرفنی و مدیرارشد که به طور متوسط هر کدام ۲۵ سال سابقه دارند در انجام کار حسابرسی دخیل هستند. این ساختار خود یک نماد نسبی از کیفیت کار است. بسیاری از موسسات حسابرسی بخش خصوصی به دلیل کوچک بودن قادر به تامین چنین ساختاری نیستند بهرغم اینکه بیش از یک دهه سابقه فعالیت دارند. این یک نمونه ضعف اساسی ساختار است. اما در این بین منفعتطلبان بسیار کارآزموده شدهاند و با نادیده گرفتن ضعفهای ساختاری برای کسب بیشترین سود از استراتژی فرار به جلو و حمله استفاده میکنند. سودجویان به راحتی از حفرههای ضعیف ساختارها استفاده میکنند و گاه به دلیل همین ساختارهای ضعیف در نقش طلبکار ظاهر میشوند. شکی نیست که ساختار جامعه حسابداران رسمی ایران از چنان ضعفهای اساسی برخوردار است که قادر به ساماندهی خدمات حرفهای در بخش خصوصی نیست و اقدام مهمی برای دفاع از استقلال حسابرسی، بهبود کیفیت خدمات، و مبارزه با نرخشکنی انجام نشده است. ده سال فرصتسوزی کافی است و با اصلاح اساسنامه جامعه مبنیبر محدود کردن مدت عضویت اعضای شورای عالی، روزنهای هر چند محدود برای حضور اندیشههای جدید در شورای عالی جامعه و مبارزه با انحصارطلبی فراهم شده است. اگر از این فرصت برای انتخاب آگاهانه استفاده کنیم و در عمل به حفظ منافع عمومی پایبند باشیم، میتوان در کوتاهمدت اصلاحات اساسی انجام داد. این فرصت میتواند خود مقدمهای باشد که با ورود افراد شایسته به شورای عالی، ساختارهای معلول حتی اگر منجر به ضرر شخصی شود اصلاح و فضا برای بهبود کیفیت خدمات و حمایت از استقلال حسابرسان مهیا شود. ما باید اعتماد مسوولان دولتی و سازمانهای نظارتی را به خود جلب کنیم و این تنها زمانی امکانپذیر است که نمایندگان ما در شورای عالی این توان را داشته باشند و در عمل اثبات کنیم که نگرانی اول ما حفظ استقلال حسابرسان و بهبود کیفیت خدمات حرفهای است نه صنفیگری. ما نباید اجازه دهیم افرادی با لباس حرفهای منافع صنفی را دنبال کنند، ما را سپر منافع شخصی خود قرار دهند و اعتماد دولتمردان را از ما بزدایند. چنین اصلاحاتی در جامعه حسابداران رسمی ایران، هزینه بالایی دارد و کسانی که میخواهند در این راه گام بردارند باید بدانند در معرض حملات ناجوانمردانه قرار خواهند گرفت و ترور شخصیت یک هزینه کوچک در این راه است، زیرا کسانی که از راههای آسان ثروتاندوزی و رانتخواری میکنند حاضر نیستند به راحتی آن را از دست دهند و سکوت و انفعال سایر اعضا بهترین فرصت را برای آنها فراهم میکند. * عضو هیات عامل سازمان حسابرسی
ارسال نظر