یادداشت روز
بورس در جغرافیای اقتصاد
این دیدگاه از گذشته تاکنون وجود دارد که شاخصهای بورس تهران میتواند وضعیت عمومی اقتصاد ایران را به نمایش بگذارد و این شاخصها معیار کمی برای نمایندگی وضعیت کل اقتصاد کشور است.
محسن ایلچی
این دیدگاه از گذشته تاکنون وجود دارد که شاخصهای بورس تهران میتواند وضعیت عمومی اقتصاد ایران را به نمایش بگذارد و این شاخصها معیار کمی برای نمایندگی وضعیت کل اقتصاد کشور است. به نظر میرسد که چنین دیدگاههایی در تجربههای زمانی مختلف به چالش کشیده شده و نمیتواند مقرون به صحت باشد.
اولین دلیل، فقدان واکنش جدی بازار سهام کشور، انفعال در برابر رویدادهای سیاسی و اقتصادی کشور است.
به عنوان نمونه وقتی در اکثر کشورهای دنیا، مدیران ارشد اقتصادی کشور تغییر پیدا میکنند، معاملهگران با کنشپذیری روانی و بیم و امید نسبت به تغییر سیاستها و تصمیمها از خود واکنش نشان میدهند.
اما در ایران طی یکیدو ماهه اخیر دو وزیر و رییس کل بانک مرکزی ایران تغییر پیدا میکنند.رییس بزرگترین شرکت سرمایهگذاری و تامین اجتماعی و سازمان بازنشستگی تغییر مییابد.
اما چه خوب (!) بورس تهران به حیات طولانی در حال گذار خود ادامه میدهد.
در همین ایام قیمت جهانی نفت به بالاترین سطح میرسد و بحران مالی گسترده و کمسابقه، بازارهای مالی را فرا میگیرد، اما شاخص کل بورس تهران بالای سطح ۹هزار واحد خوشبختانه سیر میکند.
یا آمریکا به افغانستان و عراق حمله میکند و در ۱۱ سپتامبر برجهای دوقلو در منهتن را مورد هدف قرار میگیرد، اما بورس تهران واکنش (reaction) از خود نشان نمیدهد.
به هر ترتیب این حالت برای دولت و معاملهگران ریسکگریز بورس تهران یک مزیت است.
انعطافناپذیری بورس تهران در برابر محرکهای پیرامونی یکی از دلایل جدی است که میتوان ابراز داشت بورس تهران به طور آتی یا در کوتاهمدت در برابر تصمیمها و رویدادهای اقتصادی، واکنشی از خود بروز نمیدهد.
تجربه نشان میدهد با وجود اینکه بسیاری از تصمیمهای دولت نظیر کاهش سهدرصدی نرخ سود تسهیلات میتوانست روی بازار سرمایه (به دلیل کاهش هزینه تامین منابع) اثر روانی داشته باشد، اما بورس تهران نسبت به آن اعتنایی نداشت.
بورس تهران فقط در برابر تصمیمهایی از خود واکنش نشان میدهد که اثر تصمیم، رابطه مستقیمی با وضعیت شرکتها یا یک رشته صنعتی داشته باشد.
به عنوان نمونه بازار در برابر تغییر نظام قیمتگذاری یک محصول یا تغییر نرخ تعرفه بازرگانی کالاها، تغییر برابری نرخ ارز و تصمیمهایی از این دست واکنش سریعی از خود بروز میدهد.
حال باز این سوال مطرح است که آیا بورس تهران، وضعیت اقتصاد کشور (تمایل به پسانداز، تمایل به مصرف، تمایل به تولید، تمایل به صادرات و تمایل به سرمایهگذاری و...) را در کوتاهمدت نشان میدهد؟
دلایل متعددی وجود دارد که چرا بورس تهران در برابر تصمیمها و رویدادها، واکنشپذیر نشان نمیدهد. جدای از مالکیت تو در توی دولت و بخش غیردولتی، وجود نهادهای مالی بزرگ دولتی، پایین بودن سهم بخش خصوصی، پایین بودن نسبت سهام شناور آزاد شرکتها، تعبیه تثبیتکنندهها و ترمزهایی نظیر حجم مبنا، تعیین دامنه نوسان ۲درصدی
(حداقل سطح نوسان)، یک دستی محصولات در بازار، مداخله در تعیین و تعویق و تعجیل بازگشایی نمادها، توقف نماد بسیاری از صنایعی که با توجه به تحولات فناوری و تقسیم کار جهانی و تخصصی شدن بازارها حیاتشان دیگر مزیت اقتصادی نداشته و ندارد، ورود سرمایهها مدیریت شده از سوی دولت به بازار و... همه و همه از جمله عللی است که واکنشپذیری بورس تهران را در برابر رویدادهای مثبت و منفی گرفته است.
بدیهی است کنترل و مدیریت چنین بورسی نسبت به سایر بازارهای مالی دشوار نیست. اما سوال جدی این است که آیا بورس تهران میتواند به همین رویه ۴۰ سال دیگر نیز به حیات خود ادامه دهد. به نظر میرسد که مقامات بورس تهران باید الزاماتی را نظیر مقرراتزدایی، محدودیتزدایی، آزادسازی، ساختارگرایی، تنوعسازی محصولات که جملگی سیاستها و تدابیر زنجیرهای هستندکه کنشگری و جایگاه بازار سهام را در جغرافیای تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای کلان کشور معین میسازد، مجدانه پیگیری کنند.
ارسال نظر