یادداشت روز
خریدار خارجی شرکتهای ایرانی
خبرهای مکرری از ابراز تمایل سرمایهگذاران خارجی برای خرید سهام شرکتهای ایرانی منتشر میشود.
دولت نیز موافقت خود را با عرضه ۴۰درصد سهام سه شرکت فولاد مبارکه، ملی مس و آلومینیوم ایران از طریق بازاریابی بینالمللی اعلام کرده است.
محسن ایلچی
خبرهای مکرری از ابراز تمایل سرمایهگذاران خارجی برای خرید سهام شرکتهای ایرانی منتشر میشود.
دولت نیز موافقت خود را با عرضه ۴۰درصد سهام سه شرکت فولاد مبارکه، ملی مس و آلومینیوم ایران از طریق بازاریابی بینالمللی اعلام کرده است. اشتیاق و توجه خریداران خارجی غالبا به سوی شرکتهایی نظیر فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، آلومینیوم ایران، صنایع مس و مخابرات ایران است.
بخش اندکی از سهام این شرکتها بعد از ابلاغیه اصل ۴۴ و آزادسازی محدود منابع دولتی در بورس عرضه شده است. حال پرسش اساسی که به ذهن خطور میکند این است که چرا سرمایهگذاران خارجی در این مقطع زمانی که ریسک اقتصادی و تجاری کشور از سوی موسسات رتبهبندی پایین ارزیابی نمیشود مشتاق خرید سهام شرکتهای ایرانی هستند؟
به نظر نمیرسد که خریداران خارجی نسبت به فرصتهای خرید و تحولات فضای کسبوکار و محیط اقتصادی ایران فاقد تحلیل دوگانه (SWOT) و لایهای باشند. از این رو با نیمنگاهی به سبد خرید انتخابیشان (گزینهها) میتوان دریافت که آنها در هر فضای سیاسی و اقتصادی پیشنهاد خرید شرکتهای مطبوع را روی میز میگذاشتند.
اما باز این پرسش وجود دارد که چرا آنها از میان انبوه شرکتهای ایرانی و بورسی «گزینههای فلزی و معدنی» را مدنظر قرار میدهند. بخشی از مفروضات خرید که از «زاویه دید آنها» میتوان برای این شرکتها به عنوان ارزشهای مرئی و نامرئی متصور شد این گونه است:
۱ - سرمایهگذاران خارجی در تحلیل کسب و کار (Business Analysis) سهم بازار شرکتهای مورد نظرشان را بالا ارزیابی میکنند.
غالب این شرکتها در یک بازار الیگاپولی و بدون رقابت فعالیت میکنند (همانند مخابرات ایران، ایرالکو، مس). بنابراین امکان سرمایهگذاری مستقیم خارجی برای استقرار یک بنگاه در سایز و تیراژ تولید بنگاههای مزبور در ایران
(با توجه به دسترسی آسان شرکتها به بهرهبرداری معادن و پایین بودن نرخ بهره مالکانه - به دلیل شراکت و مالکیت دولت - ) یا وجود ندارد و یا مقرون به صرفه نبوده و ریسکها و هزینه مبادله بالایی دارد.
۲ - محصولات و فعالیتهای کنونی و آتی شرکتهای منتخب، علاوه بر تقاضای رو به رشد داخلی، دارای بازار منطقهای و جهانی است.
۳ - شرکتهای منتخب در زمره صنایع مادر هستند و زنجیرهای از رشد و رکود صنایع پاییندستی به آن وابسته است و جزو صنایع راهبردی منطقه محسوب میشوند
۴ - متوسط هزینه تولید و قیمت تمام شده محصول در شرکتهای منتخب خریداران خارجی، بهدلیل مزیتهای اقتصادی، نیروهای حاکم بر صنعت، مدیریت و پشتیبانی دولت بالا نیست.
۵ - هزینه تغییرات و تحولات فناوری در اکثر شرکتهای منتخب (به جز مخابرات ایران) آن قدر بالا نیست که خریداران با هزینه استهلاک هنگفت روبهرو باشند.
۶ - ارزش داراییهای ثابت بنگاهها در شرایط تورمی اقتصاد ایران بهطور تدریجی طی سالهای اخیر، جاری و آتی افزایش پیدا خواهد کرد. از اینرو نسبت ارزش دارایی ثابت به فروش شرکتها تغییر میکند و در نهایت در تحلیل بنگاه، ارزش جایگزینی و ارزش انحلال شرکتها نیز در حال افزایش است.
۷ - قیمت محصول بنگاههای منتخب، متاثر از ریسک قیمتگذاری دولتی نیست و قیمتها با نوسانات در بازارهای جهانی تعیین میشود.
۸ - سیاست ارزی جاری کشور یعنی تثبیت ارزش ریال در برابر ارزهای مسلط، مثل دلار و یورو، باعث تقویت قدرت خریداران خارجی برای سهام به قیمت بلوکی و مالکیتی (نه روی تابلو بورس) بنگاههای مورد نظر شده است.
۹ - سهم بازار برخی از بنگاههای منتخب از بازار منطقه بالا بوده و امکان رفتار و تصمیمهای سندیکایی از سوی خریداران قیمت (از جمله فولاد) برای اثرگذاری در بازار منطقهای و جهانی فراهم میشود.
۱۰ - غالب شرکتهای منتخب دارایی نامشهود نظیر ارزش بالای برند در بازار داخلی و خارجی دارند که این برای خریداران جهت تامین مالی از موسسات بینالمللی یک مزیت محسوب میشود.
۱۱ - شرکتهای منتخب از ترکیب نامتجانس سهامداران برخوردار نیستند. ریسک شراکت سرمایهگذار خارجی با دولت ایران پایین است. (بالعکس برای سرمایهگذار داخلی بالا است). سهام شناور آزاد این شرکتها در بورس اندک است و هزینه مبادله و اجتماعی شرکت بسیار پایین است.
۱۲ - با واگذاری این شرکت به خریدار خارجی، سوبسید خرید مواد اولیه به شرکتها قطع شده و از سوی دیگر بنگاه نیز بخشی از سود خود را به دولت نمیدهند یا (صندوقهای بازنشستگی) از این رو بنگاهها دیگر اهداف اجتماعی را دنبال نمیکنند و سطح اختیارات بنگاه افزایش یافته و آنها در تعیین نرخ خدمات و محصول تابع مکانیزمهای بازارهای داخلی و خارجی هستند (برعکس صنایع سیمان، لبنی، دارو، پتروشیمی و...)
۱۳- غالب شرکتهای منتخب در بورس تهران از ارزش بازار
(Market Value) بالایی برخوردارند. بنابراین سرمایهگذار داخلی و بازار سهام تهران نیز با وجود نقدینگی اندک، رتبه و ارزش بالایی به آنها داده است.
۱۴ - هزینه سرمایه و مالی شرکتهای منتخب نسبت به سرمایه و فروش شرکتها بالا نبوده و عایدی آنها، مطلوب ارزیابی میشود.
با این مفروضات میتوان گفت که خریداران خارجی تمایل به خرید شرکتهایی را دارند که این شرکت برترینهای بازار سرمایه
(Blue chip company) هستند. بنابراین ضمن الزام بر فروش سهام این شرکتها به متقاضیان خارجی باید چند نکته را مورد توجه قرار دارد. اول اینکه ارزش دارایی شرکت باید با تجدید ارزیابی به صورت دقیق معین شود. دوم اینکه در ارزشگذاری شرکتها باید فرصتهای رشد آنی و آتی بنگاه و داراییهای نامشهود را مدنظر قرار داد. سوم اینکه قیمت سهام مدیریتی باید به صورت رقابتی و حراج تعیین شود و به نظر نمیرسد که بازار سرمایه کشور کارایی لازم برای تعیین کشف قیمت واقعی را داشته باشد.
ارسال نظر