رشد بازار سرمایه در هر حد و اندازه، با هر میزان بازده، با هر کیفیت نهادی و ساختاری همیشه و همواره همراه با پالس‌های منفی و متاثر از بحران‌های بین‌المللی بوده است. اگرچه بازار سرمایه ایران، با بازارهای بین‌المللی ارتباط ارگانیک و مستقیمی ندارد و همانند سایر بازارهای جهانی به سرعت از متغیرهای سیاسی و روانی بین‌المللی و فرامنطقه‌ای تاثیر نمی‌پذیرد، اما بورس تهران از زمان آغاز مجدد فعالیت، به سرعت در برابر تحولات بین‌المللی که حوزه تصمیم‌گیری‌های کلان سیاسی (و حتی نه اقتصادی) را متاثر می‌کند، واکنش نشان می‌دهد. جالب اینکه بیش از ۷۵درصد از بازار سرمایه در اختیار بخش دولتی، بخش غیردولتی و بخش عمومی است که آنها از راهبردهای کلان نظام حمایت و تبعیت می‌کنند. چون بخشی از زیرساخت‌های نظام اقتصادی حاکمیت هستند. بنابراین اگرچه آنها در آغاز تاثیرگذاری متغیر سیاسی، بربازار، اندکی ناهماهنگ عمل می‌کنند، اما تجربه نشان می‌دهد که بعد از مدتی لابی و هماهنگی ناظر و مدیر بازار، منافع و مصالح همسان‌شان مجددا یادآوری می‌شود و آنها در «مدار هماهنگی» قرار می‌گیرند. البته به میزانی که بازار یا به عبارتی نهادهای حقوقی با کمبود نقدینگی روبه‌رو شوند، اندکی بازارگردانی یا «هماهنگی حقوقی» برای حمایت از سهم‌ها با تاخیر روبه‌رو می‌شود. تمام این موارد اشاره شد تا با فعالان امروز بازار، تجربه گذشته مرور شود.

فعالان با تجربه به بازار به خاطر دارند که بازار سرمایه کشور بارها و بارها تحت‌تاثیر فشارهای سیاسی قرار گرفته است. از تحریم‌های اقتصادی و تجاری تا اولتیماتوم‌های سیاسی، از حضور ناوهای جنگی غرب تا اصابت اشتباهی موشک به خاک ایران، از انتشار گزارش‌های هسته‌ای علیه ایران تا خروج سفرای اروپایی از تهران و... همه اینها نشان می‌دهد که بورس تهران بارها و بارها تحت‌ تاثیر مقطعی چنین رویدادهایی بوده است. بازار سرمایه ایران با عبور از بحران‌های مقطعی، کوله‌باری از تجربه دارد. بورس تهران همیشه به رغم واکنش مقطعی (اما طبیعی) به تحولات سیاسی (که خود به نوعی نشانه پویایی در بازار سهام است) با یک برش قطری، از عرض فراز و فرودهای گذشته است.

با این تعریف، حال وقتی به عنوان تاثیرگذارترین رسانه بورسی کشور به عقب می‌‌‌نگریم. وقتی به عنوان یک سازمان تولیدکننده اطلاعات به گذشته و وضعیت مشابه توجه می‌کنیم. وقتی اخبار و تصمیمات کلان سیاسی و اقتصادی کشور، بازار، سازمان و رفتار فعالان بازار را هر روز تحلیل و مورد مداقه قرار می‌‌دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که سال‌ها است که بازار با سناریو تکراری: «صف فروش، شایعه بازگردان، اظهار خوش‌بینی به روزهای ‌آتی و...» رو به رو است. چه روزهایی که بازار، افت‌‌های چند درصدی به خود دید. شاخص بیش از ده‌ها واحد فروریخت و... اما بازار بعد از طی مدتی به روال عادی خود برگشت. دنیای‌اقتصاد به عنوان پرتیراژترین و پرمخاطب‌ترین روزنامه اقتصادی کشور از سر دغدغه حراست از محیط بازار و حمایت از سرمایه‌های اجتماعی خود یعنی خوانندگان، بازار را این گونه می‌بینید بر احساس اصل تعاطی و تنوع دیدگاه دلیلی هم وجود ندارد که همگان به صورت مساله و راه‌حل مساله را یکسان بنگرند.

۱ - شواهد نشان می‌دهد که برخی از صف‌های فروش توسط نهادهای مالی شکل گرفته است. به نظر ما نه تنها نهادهای مالی و حقوقی فروشنده، تحلیل دقیقی از رفتار کلان بازار «از گذشته تاکنون» ندارند، بلکه مسوولیت اجتماعی خود را در برابر بازار به طور سهوی فراموش کرده‌اند. وقتی یک «نهاد حقوقی» به وضعیت بازار توجه نداشته‌ و دید میان مدت و بلندمدتی نسبت به بازار ندارد، از سهامدار حقیقی چه انتظاری وجود دارد که خود را در موقعیت فروش قرار ندهند، این یک واقعیت است هیچ بازیگر حقوقی در شرایطی که در موقعیت «gnin» قرار دارد، بدهی دارد، می‌خواهد سود شناسایی کند. براساس اصول حرفه‌ای، قواعد بازی، هنجار بازار، شرع و عرف و قانون، مسوولیت و وظیفه‌ای در برابر ایفای نقش اجتماعی ندارد، اما آن روی سکه، بازاری قرار دارد که چنانچه از کنترل خارج شود، «دیگر نه تومانی و نه من» بنابراین بخشی از راهبردهای آتیه بازار به ایفای نقش مسوولانه یک نهادهای بازیگر بازمی‌گردد.

۲ - این گفتار به معنی عملکرد مطلوب مدیریت بازار در همه زمینه‌ها نیست. اما واقعیت این است که یک «مدیر» در تمام موقعیت‌ها و تصمیم‌گیری‌ها با محدودیت های جدی روبه‌رو است.

وقتی بازار با شرایط امروزین یا بحران سال ۷۶، ۸۲ و ۸۳ روبه‌رو می‌شود، «مدیر» با محدودیت‌ها و تهدیدهای متعددی روبه‌رو است.

درست است که درجه آزادی عمل در شرایط بروز بحران بالا است، (که البته اکنون بحرانی وجود ندارد) اما فعالان بازار باید انتظار خود را با توجه به واقعیت‌های بازار تعدیل کنند.

منتقدان منتفع در بازار نباید در کنار گود بنشینند تا در انتظار به زمین خوردن تصمیمات مدیر بازار باشند.

ما بر این عقیده‌ایم که تصمیمات نیاز به حمایت جمعی و همه‌جانبه دارد.

۳ - به نظر ما تمرکز بیش از اندازه فعالان به مرز روانی شاخص کل، هزینه‌های جدی برای بازار داشته است.

متاسفانه ملاک داوری نهایی مخاطبان بیرونی و درونی بازار، محدود به شاخص کل شده است.

این در حالی است که همه نیک می‌دانند که شاخص یا علامت روانی به هیچ‌وجه معیار واقعی برای رفتار بازار نیست.

چه از آن جهت که بسیاری از سهم‌ها در بازار به دلایل مختلف معامله نمی‌شوند، یا چه از آن جهت که محدودیت‌های جاری مانع از حرکت منعطف شاخص شده است.

این مساله که توقف شاخص سطح بالای ده هزار واحد، ملاک و معیار روانی موفقیت بازار شده است، آسیب‌های جدی به بازار وارد کرده است ۶/۶ به عنوان نمونه با رشد ۶/۶ ریالی هرسهم «سایپا» شاخص می‌تواند یک‌واحد رشد کند و شاخص را از یک مرز چهار رقمی به مرز پنج‌رقمی شدن برساند. مشکل زمانی بیشتر خود را نمایان می‌کند که تاکنون شاخص کل با «تکنیک‌ بازی با نماد‌ها» بر روی سطح مطلوب روانی مانده است و رفته‌رفته تعداد نماد‌های دارای تعدیل و پرپتانسیل برای نگهداشت شاخص رو به پایان رسیده و «سازمان» ابزار نگهدارنده (STOPPER) جدیدی را در اختیار ندارد، حال چنانچه سازمان اثر سهم شرکت‌های تابلوی چهارم را از شاخص بیرون بکشد، (‌همان‌طور که معاملات روزانه‌شان روی حجم معاملات و شاخص کل اثری ندارد) و شاخص اصلاح شود، «سازمان» امروز و فردا با مشکل پاسخگویی به نماد‌های بیرونی و بازار و سایر تبعات آن مواجه نخواهد بود. به نظر گروه بورس «سازمان» به طور جدی باید به این مساله فکر کند. یا اینکه همان‌طوری که در قبل نوشتیم، در یک حرکت رادیکال (که همه فعالان نسبت به اقدام اصلاحی آن توجه کاملا دارند) محدودیت‌ها را بردارد، تا دردسر شاخص ۱۰هزار درصدی برای همیشه ملاک داوری درباره وضع بازار و مدیریت آن نباشد.

گروه بورس