دنیای اقتصاد- آیا تغییر «دلار» به عنوان ارز مسلطی که ایران بیش از 80درصد صادرات خود را با آن محاسبه و دریافت می‌کند، روی بازار سرمایه کشور (مدرن‌ترین بخش اقتصاد کشور) که کمترین ارتباط مالی را با سایر بازار‌های بین‌المللی دارد، تاثیر خاصی خواهد داشت؟

گروه بورس- محسن ایلچی: تغییر «دلار» به عنوان ارز مسلطی که ایران بیش از ۸۰درصد صادرات خود را با آن محاسبه و دریافت می‌کرد، روی بازار سرمایه کشور (مدرن‌ترین بخش اقتصاد کشور) که کمترین ارتباط مالی را با سایر بازار‌های بین‌المللی دلار دارد، چه اثری می‌گذارد؟
دولت ایران با تصمیمی که به تازگی برای یورویی شدن اقتصاد کشور به عنوان یک ارز بلندمدت اخذ کرده، سناریوی تضعیف دلار را سرانجام این‌گونه اجرا کرد. اما آیا این یک تصمیم اقتصادی است؟ هرچند که ارزش دلار در برابر یورو طی آذر ماه 5/2درصد تضعیف شده است، ایران پیش از این با راه‌اندازی بورس نفت با ارز پایه یورو تصمیم داشت، از توجه بازار‌های جهانی با نماد اقتصاد ایالات‌متحده یا آن سوی اقتصاد پرقدرت اتلانیتک بکاهد. اگرچه این تحلیل از سوی رسانه‌های غربی نیز تایید شد، اما یکسوی واقعیت این است که راه‌اندازی بورس نفت با تاکید بر معاملات یورویی، تمایلات بازار بر انجام دادوستد نفت با ارز منطقه یورو را تحریک می‌کرد و این یک تعبیر سیاسی را به همراه داشت.
این سناریو اگرچه در درون ماهیت خود دارای استدلال‌های قوی اقتصادی بود، اما از سوی اکثر تحلیلگران مالی به صورت یک پیگیری یک راهبرد سیاسی برای تضعیف دلار تعبیر شد. به ویژه آنکه همزمان با اجرای این ایده، ایالات متحده فشار‌های سیاسی خود را برای توقف برنامه هسته‌ای ایران تشدید کرد، اما کاهش نرخ دلار در برابر یورو زمینه را برای اتخاذ تصمیم از سوی ایران فراهم ساخت و آن فروش و صدور نفت براساس یورو، پول اتحادیه اروپا است.
حالا دیگر تصمیم ایران، دارای استدلال‌های اقتصادی است. فقط طی آذرماه ارزش دلار در برابر یورو 5/2درصد تضعیف شده است. بسیاری از کشورها به تغییر ترکیب و متنوع‌سازی ذخایر ارزی و یا فروش محصولات راهبردی خود بر اساس یورو روی آورده‌اند. با این حال این به معنی پیروی آنها از تصمیم ایران نیست، بلکه دولت‌ها آربیتراژهای حرفه‌ای هستند.
حال از زوایه تحلیل هزینه و فایده می‌توان گفت این تصمیم برای ایران دو مزیت دارد. اول اینکه چون بیشتر واردات ایران از اتحادیه اروپا بر اساس یورو انجام می‌شود و ارزش پول مزبور در برابر سایر اسعار خارجی در حال تقویت شدن است، بنابراین از این پس بخش اعظم از ۸۰درصد از ارزش صادرات خود یعنی نفت را با دلار نمی‌فروشد که با یورو (پول قوی‌تر) هزینه واردات را بپردازد.
از سوی دیگر ایران قدرت خرید خود را در برابر دلار و یورو حفظ می‌کند.
افزون‌بر این، مدیریت ارزی کشور با تغییر ترکیب ذخایر ارزهای خارجی می‌تواند، دارایی‌های کشور را در برابر نوسانات نرخ ارز مصون نگه‌دارد.
حال این پرسش وجود دارد که این تصمیم که یک تدبیر حاکمیتی و دولتی است، روی سایر بخش‌های اقتصادی از جمله فعالیت بخش خصوصی به‌ویژه بنگاه‌های حاضر در بورس تهران چه پیامدی دارد؟
این تصمیم به طور مستقیم نمی‌تواند از جنبه‌های مختلف روی اقتصاد شرکت‌های بورسی اثر داشته باشد. اما به طور غیرمستقیم افزایش ارزش یورو در برابر دلار می‌تواند اثرگذار باشد.
بخشی از آثار یورویی شدن مبادلات خارجی و افزایش نرخ یورو بر روی رشد هزینه بنگاه‌های ایرانی است.
با توجه به اینکه دولت ایران، نرخ دلار آمریکا را ثابت نگاه داشته است و تقویت یا تضعیف دلار نسبت به سایر ارزها، تنها بر قیمت آن ارز تاثیرگذار است، در صورت تضعیف دلار در برابر یورو که مترادف افزایش قیمت یورو در داخل ایران است، شرکت‌هایی که مبادلات تجاری با کشورهای عضو اتحادیه اروپا دارند، به‌دلیل افزایش قیمت تمام شده، با کاهش سودآوری مواجه خواهند شد. اتفاقی که طی یکسال گذشته برای شرکت‌های بزرگی از جمله ایران‌خودرو دیزل و سایپا دیزل که قطعات خودروهای سنگین را از کشورهای آلمان و سوئد وارد می‌کنند، رخ داده است.
از طرف دیگر تضعیف ارزش دلار در سطح جهانی، می‌تواند باعث افزایش قیمت مواد اولیه شود که این موضوع منجر به افزایش سود شرکت‌های تولیدکننده مواد اولیه از جمله شرکت‌های پتروشیمی و شرکت‌های معدنی خواهد شد.
به میزانی که یورو تقویت شود و هزینه واردات مواد اولیه و نهادهای تولید افزایش یابد، قیمت تمام‌شده محصول شرکت‌هایی که با منطقه یورو یا پول این منطقه مبادلات تجاری دارد، افزایش می‌ِیابد.
رشد ارزش یورو هم برای شرکت‌های بورس که حجم قابل‌ توجهی از محصولات‌شان با یورو صادر می‌شود، این مزیت را دارد که آنها بتوانند بر روی موج رشد ارزش یورو در برابر سایر ارزها، سوار شوند.
افزایش ارزش یورو نسبت به دلار و ریال یک پیامد مرئی دیگر هم دارد. تسعیر یورو باعث کاهش هزینه سرمایه‌گذاری ارزی برای سرمایه‌گذاران خارجی حاضر به مشارکت در پروژه‌های ایرانی می‌شود. به بیان ساده‌تر سرمایه‌گذاری خارجی چنانچه بخواهند در پروژه‌ها و طرح‌های داخل کشور مشارکت کنند، به دلیل تقویت یورو با آورده (یورویی) کمتر می‌توانند در پروژه مورد نظر شراکت کند.
در عین حال نباید فراموش کرد که افزایش ارزش پول‌های خارجی در برابر پول داخلی، ارزش دارایی سرمایه‌ای بنگاه‌های ایرانی را نیز تقویت می‌کند.
به بیان دیگر، خالص ارزش دارایی بنگاه‌ها افزایش یافته و بعد از یک دوره، با تجدید ارزیابی دارایی‌ها، ارزش دارایی واحدها (با کسر هزینه استهلاک) واقعی‌تر می‌شود. بسیاری از تحلیلگران بر این عقیده‌اند که به دلیل کاهش تداوم ارزش ریال در برابر سایر ارزها، ارزش دارایی شرکت‌های بورس تهران حتی زیر ارزش واقعی (under value) ارزش‌گذاری شده‌اند و هیچ‌گاه ارزش بازار در حد ۳۶هزار میلیارد تومان (۱۷درصد تولید ناخالص داخلی) نیست. حال با افزایش ارزش ارزها در برابر ریال، این دیدگاه واقعی جلوه می‌کند.
بخش دیگری از اثر افزایش ارزش یورو به حوزه تعامل بنگاه‌های بورس با دولت باز می‌گردد، بنگاه‌هایی که بالطبع از منابع حساب ذخیره ارزی استفاده کرده‌اند و باید تسهیلات خود را با ارز یورو بپردازند با تسعیر یورو، هزینه تامین منابع از حساب ذخیره ارزی افزایش می‌یابد. از این رو فشار هزینه‌های مالی و سرمایه‌گذاری یکی دیگر از آثار افزایش ارزش یورو در برابر دلار داشت.
در همین حال این تصمیم از بدو اجرا با یک پرسش جدی روبه‌رو است: «اگر ارزش دلار در برابر یورو مجددا تقویت شود، آیا ایران مجددا بخشی از ذخائر ارزی خود را به دلار تبدیل می‌کند؟ آیا آن روز تصمیم کاملا اقتصادی خواهد گرفت؟ آیا آن روز مجددا ارز پایه مبادلات نفتی را از یورو به دلار تغییر می‌دهد؟ این تحلیل که ایالات متحده به منظور کاهش هزینه تولید، رشد صادرات به حوزه یورو و یوان، حفظ بازارهای صادراتی، جبران کسری بودجه و رشد اقتصادی در یک نبرد تجاری دلار را تعمدا تضعیف کرده است، برای «تهران» ظاهرا غیرقابل قبول است.