پیدا و پنهان وضعیت بورس نفت ایران در گفت و گو با یک مشاور خارجی
بورس نفت یک بازار محلی نیست
گروه بورس- همایون دارابی: بورس اوراق بهادار چندی پیش میزبان هیاتی خارجی به مدیریت کریستوفر کوک، مدیر سابق دایره قوانین و مقررات بورس نفت انگلیس و مشاوره راهاندازی بورس نفت ایران بود. این هیات در دو روز اقامت در تهران به بیان تجربیات کشورهای مختلف در راهاندازی بورس نفت و ملاحظات و الزامات راهاندازی یک بورس موفق در کشور ایران پرداختند. کوک در حال حاضر مشاور وزارت انرژی نروژ بوده و برنامههایی برای راهاندازی واحدهای انرژی تجدید شونده در برخی از کشورهای اروپایی دارد. حضور وی در ایران فرصتی برای گفتوگو با وی شد که اینک مشروح آن را میخوانید:
آقای کوک شما از ابتدای طرح اندیشه راهاندازی بورس نفت در ایران در کنار این طرح بودید و تاکید زیادی بر راهاندازی این بورس داشتید. ایده این بورس از کجا مطرح شد و شما چگونه درگیر آن شدید؟
ایده راهاندازی بورس نفت ایران به آن زمانی که من مدیر امور قوانین بورس نفت لندن بودم بازمیگردد. در آن هنگام دو نمادمالی آمریکایی گلدمن ساچه و مورگان استانلی اقدام به خرید سهام بورس نفت لندن و کنترل مدیریتی این بورس از طریق نامطلوبی کردند. با کنترل امور مدیریتی بورس بینالمللی نفت لندن i(international petroleum Exchange) IPE به i(nternational Cantinental Exchange) ICE تغییر نام یافت. برای مقابله با اقدامات این دو نماد آمریکایی به آمریکا رفته و به بیان مخالفت خود با این دستاندازی کردیم و در این رفت و آمدها با مدیران Nymex بورس نفت نیویورک راه جلوگیری از یک انحصار در بازار نفت را راهاندازی یک بورس خاورمیانهای دیدیم. با طرح این ایده از طریق یکی از دوستان، بامرحوم نوربخش، رییس کل فقید بانک مرکزی ایران در هنگامی که وی در لندن بود، تماس برقرار شده و ایده به تهران فرستاده شد. اگرچه در آن هنگام کار زیادی نشد، اما در سال ۲۰۰۳ طرح جدی و کنسرسیوم راهاندازی بورس نفت تشکیل شد. در این کنسرسیوم ما از طریق «وینپل» طرف خارجی و شرکت خدمات بورس طرف داخلی بود، در ۱۷ مه ۲۰۰۴ کنسرسیوم مناقصه راهاندازی را برنده شده و فاز مطالعاتی از سوی وینپل با کمک ۱۸نفر کارشناس طراز اول آغاز شد و در آگوست ۲۰۰۴ طرح مطالعاتی به وزارت نفت داده شد، اگرچه انتظار میرفت این کار سرعت بگیرد، ولی متاسفانه کار در همان مرحله باقی ماند و با عدم پرداخت بودجه به کنسرسیوم کار متوقف شد.
شرایط کنونی راهاندازی بورس نفت چگونه است؟
بهرغم طرح مطلب و به دنبال تغییرات رخ داده، خلاءهای زیادی وجود دارد، راهاندازی بورس نفت در ایران با دو طیف مواجه است. یک طیف، شدیدا موافق راهاندازی این بورساند و یک طیف هم شدیدا مخالف. متاسفانه این طیف مخالف الان احساس میشود سعی کردهاند بورس را از حالت بورس بودن خارج کنند و بیشتر دنبال نوعی ادامه نظام قبلی در قالب یک بازارچه محلیاند. آنچه من میدانم این است که به تازگی رییسجمهوری ایران آقای احمدینژاد خواستار راهاندازی این بورس است، اما هنوز بودجهای به کنسرسیوم حتی برای کارهای گذشته تخصیص داده نشده است.
شما کمبودهای زیرساختی ایران را در بورس نفت چطور میبیند؟
مفاهیم را باید اساسی دید. یک بورس، مجموعهای از تعداد زیادی فروشندگان و خریداران است که با فاکتوری به نام قیمت، به تعادل و دادوستد برسند. در کنار این شرایط پوششهای حقوقی و بانکی و بیمهای لازم است.
توجه کنید هر کمبودی در این ساختار مانع از موفقیت است، ولی اگر بورس بر مبنای این شرایط تشکیل شود منافع آن بیاندازه است و ایجاد شفافیت برای فروش نفت ایران را به دنبال دارد. از سویی از کل حجم معاملات بورس نفت تنها ۸ درصد آن کالای واقعی است و بقیه نقل و انتقالات مالی است که در حال حاضر حتی یک سنت سود آن به جیب ایران نمیرود.
آیا ایران میتواند یک بورس نفت مستقل داشته باشد و آیا در ساختار جهانی اقتصاد جایی برای یک بورس ایرانی میتوان تعریف کرد؟
این طرح اگر اجرایی شود ایران را به هاب یا نقطه پرتماس مالی (Financial HUB) منطقهای تبدیل میکند. منطقه خاورمیانه میتواند در این بورس نقل و انتقال نفتی داشته باشد. میدانید در حال حاضر این منطقه هیچ تاثیری بر بازار جهانی نفت، به لحاظ قیمتگذاری ندارد. نفت ایران به تایلند و سنگاپور میرود، ولی قیمت آن در نیویورک تعیین میشود، اگر به این موضوع فکر کنید بورس نفت شما حداقل در مورد نفت شما و کشورهای همراه شما موثر است. شنیدهام ونزوئلا و قطر حداقل به این بورس خواهند آمد، این امر میتواند آغاز خوبی باشد.
یک بورس نفت موفق نیازمند چه زیرساختهایی است؟
روند کار، سخت و پیچیده است. فاز مطالعاتی آن انجام شده و پس از آن نیاز به مکانیزم قیمتگذاری نفت براساس ترکیب نفتها است که حداقل ۱۲ ماه زمان میبرد. تعریف قراردادها و شناسایی ریسک آنها مهم است. این قراردادها مهماند، اما در IPE هم ۲۸ قرارداد وجود دارد، ولی یکی دو قرارداد و محصول معامله میشود. در NYMEX، بنزین قرار دارد و محصول مورد اقبال است پس از آن نوبت عملیات بانکی و نقل و انتقال پول است، حداقل ۵ بانک بینالمللی در کنار بورس باشند. نظام حمل و نقل و گمرکی و بیمهها هم باید متناسبسازی شود. بعد نوبت طراحی نرمافزار است و بعد از آن ساختمان و راهاندازی بورس، آنچه جالب است در کشور ما در حال حاضر ساختمان بورس را گرفتهاند و دنبال نرمافزار هستند که تعجبآور است.
آیا بورس نفت ایران با اقبال مواجه خواهد شد یا در حالی که چند بورس دیگر در منطقه در حال تشکیل است، شانسی برای ما وجود دارد؟
بازار خودش اعتبار و جذابیتش را تعریف میکند. بازار باید تعریف، اجرا و محافظت شود. اگر قراردادهای جذاب داشته باشیم مشتری دنبالش میآید. کسی برای آب و هوای لندن یا نیویورک به آنجا نمیرود، منافع است که افراد را به آنجا میکشاند. در منطقه رقبایی در حال کار هستند. در دبی به نظر من کار زیادی پیش نخواهد رفت، چون آنها بورس NYMEX را فتوکپی کردهاند.
خوب مشتری اصل را رها نمیکند به فتوکپی مراجعه کند. در پروژه شهر انرژی قطر Qatar Energy City تمایزی وجود دارد و آن قرارداد LNG است که آن هم درحالحاضر فرمول قرارداد مناسبی ندارد و هر دو بورس در درازمدت باید خود را نشان بدهند.
آیا ما برای راهاندازی وقت داریم؟
در سال ۲۰۰۱ ما طرح را دادیم و در سال ۲۰۰۴ طرح تحویل شد. ایران زمان طلایی را از دست داده است، همین حالا اگر با تمام توان شروع کنیم، از قطر و دبی عقبتریم. هرچند که با عدم پرداخت بودجه کنسرسیوم تردید میان کارشناسان طراز اول دنیا در مورد قصد ایران برای داشتن یک بورس مطرح وجود دارد.
برخی از ایده بورس محصولاتی نفتی و پتروشیمی منهای نفتخام حمایت میکنند، آیا شما با این امر موافقید؟
در هر فضا، هنر ارائه خدمات مناسب است، حال کالا نفت باشد یا قیر یا سولفور (گوگرد) به عنوان مثال محصول قیر ما در سه بندر حاشیه خلیجفارس در بندرعباس، دبی و کویت حراج داریم، حال اگر بتوانیم آنها را در یک سیستم جمع کنیم موفق میشویم، ولی باید زیرساختها برای آنها آماده باشد که بیایند خرید و فروش کنند. قراردادها، بیمهها، حملونقل و نقل و انتقال مالی مناسب داشته باشند، این برای آنها منافع خواهد داشت و برای ایران درآمد در همه بخشهای یادشده، پس مشکل نوع محصول نیست بلکه داشتن یک ساختار مناسب نکته اساسی است.
اگر نفت خام باشد، قرارداد درست نباشد کسی نمیآید ولی اگر باشد و قرارداد و زیرساخت باشد، قطریها، کویتیها، ونزوئلاییها و همه میآیند. الان نفت انگلیس تمام شده است، ولی آنها نفت را در بورسشان مورد معامله قرار میدهند و منافع مستقیم و غیرمستقیم آن را میبرند، اما منطقه خاورمیانه در آستانه تحول است، سیستمهای بسته در حال رخت بر بستن هستند. ما در کویت بهزودی خصوصیسازی را در صنعت نفت خواهیم دید دلیل آن هم این است که همه دریافتهاند منافع سیستم باز بیش از سیستم بسته است، این مسیر برای همه منطقه رخ خواهد داد. ایران هم لاجرم در این مسیر قرار خواهد گرفت. درنهایت منافع راهاندازی یک بورس نفت در ایران در همه منطقه قابل درک خواهد بود. بحث اصلی تقدم و تاخر است که آنهایی که با تاخیر میآیند با دشواری سهم به دست میآورند.
ارسال نظر