سید علی محمودی
بسترسازی خصوصی سازی در درجه اول مستلزم وجود انگیزه در واگذار کنندگان و خریداران سهام از طرفی شفاف سازی حساب‌های معتبر است.
شفاف سازی حساب‌ها یک عمل مدیریتی است. مدیران شرکت‌ها باید به منظور اعمال مدیریت علمی و اتخاذ تصمیمات درست در محدوده مدیریت خود حساب‌های شفاف داشته باشند.

اتخاذ تصمیم در مواردی نظیر: خرید مواد اولیه (این که مواد اولیه‌ را از کجا و در چه زمان و به چه مقدار باید تهیه کرد) تهیه ابزار کار، تاسیس کارخانه، طی کردن مراحل تولید، به کارگیری تکنولوژی یا انتخاب نیروی کار، تدارک بازار مناسب جهت فروش محصولات، تدارک نقدینگی (اعم از فروش سهام، اوراق مشارکت، استقراض و یا تبدیل سایر دارایی‌ها به پول نقد و ...) هر گونه تصمیم مدیریتی مستلزم دارا بودن صورت‌های مالی شفاف و معتبر است.به علاوه شفافیت حساب از معتبر بودن آن جدا است. اعتبار دهی صورت‌های مالی توسط حسابرسان مستقل انجام می‌شود.
حسابرسی در دنیای امروز مثل پزشکی، مهندسی و حقوق به صورت یک حرفه خودگردان اداره می‌شود. این حرفه در دنیای امروز برای بهتر اداره کردن خود استانداردهای حسابداری و حسابرسی را تدوین کرده و به آموزش ضمن خدمت کارکنان و اعضای خود نظارت می‌کند.ارزشیابی دقیق کار اعضا از طریق کمیته‌های کنترل کیفیت موجب حصول اطمینان کاربران صورت‌های مالی می‌شود. درجه اطمینان سرمایه‌گذاران وابستگی شدید به عملکرد حرفه حسابرسی دارد. در صورت وجود حساب‌های شفاف و معتبر انجام کار در تشکیلات و موسسات درگیر در امر خصوصی سازی ممکن و تسهیل می‌شود.بستر اساسی خصوصی سازی مثل اتخاذ سایر سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها وجود حساب‌های شفاف و معتبر است. متاسفانه در کشور ما این بستر آمادگی لازم را ندارد. دادن تسهیلات از طرف بانک‌ها چقدر متکی به صورت‌های مالی معتبر است؟ آیا بانک‌ها دادن تسهیلات را مشروط به داشتن حساب‌های معتبر می‌کنند یا داشتن وثیقه، ملاک اصلی واگذاری تسهیلات است؟موسسات بیمه در قراردادهای خود چقدر به حساب‌های بیمه گذار توجه می‌کنند؟ سازمان امور مالیاتی کشور چند درصد از مالیات خود را از راه توجه به حساب‌های مقبول از طرف حسابداران رسمی وصول می‌کنند؟ و چقدر به درآمدهای خود با توجه به حساب‌های معتبر اشراف دارند.
حتی مدیران شرکت‌ها چقدر از تصمیمات خود را با توجه به اطلاعات قابل اطمینان اتخاذ می‌کنند. سال‌ها قبل روی انضباط مالی و اقتصادی تاکید شد. اگر آن روز بستر لازم را فراهم کرده بودیم و به تهیه تابلو و گرداندن تابلوهای بالا شیشه موتورها اکتفا نکرده بودیم، اگر الان شرایط دیگری داشتیم تمام دستگاه‌های نظارتی اعم از مجلس (از طریق کمیسیون‌های مربوط) دیوان محاسبات کشور، دستگاه قضایی (خصوصا از طریق سازمان بازرسی کل کشور و دیوان عدالت اداری) قوه مجریه
(از طریق حسابدهی در درجه اول و حسابخواهی از زیرمجموعه خود) بستر لازم را فراهم کرده بودند، امروز دچار این ضعف اساسی نبودیم. امروز هم اگر بخواهیم بستر خصوصی‌سازی و اجرای موفق اصل 44 قانون اساسی را جدی بگیریم باید کار را از اول شروع کنیم. بدون رودربایستی باید گفت اغلب مدیران دولتی زیر مجموعه خود را نمی‌شناسند که بخواهند در مورد نحوه واگذاری آن اقدام کنند. بدون حساب‌های شفاف و معتبر بخش خصوصی و تعاون هم نمی‌توانند تصمیم علمی به ورود به بخش دولتی بگیرند.واگذارنده سهام دولتی بخش خصوصی و تعاون باید انگیزه داشته باشند و هر دو از تصمیمات خود و اجرای آن احساس پیروزی داشته باشند. مسوولیت نبود موفقیت در خصوصی‌سازی تنها به سازمانی به این نام در گذشته و حال محدود نمی‌شود، بلکه زیربنای تفکر مدیریت علمی در بخش عمومی و خصوصی لازم دارد و برای موفقیت آن علاوه بر انگیزه به کار و تلاش برنامه‌ریزی شده و همگانی نیاز دارد.
*مدیرعامل شرکت کارگزاری بورس ابزار