درباره کاهش نرخ سود

ابوالفضل صمدی- طی روزهای اخیر بحث‌های متعددی در خصوص کاهش نرخ بهره تسهیلات اعطایی بانکی و تاثیر آن بر بازار سرمایه مطرح شده است. هر کالایی دارای ارزش است، از طرفی پول نیز به عنوان یک وسیله و کالا دارای ارزش از طریق نرخ بهره تعیین ارزش می‌شود. بنابراین اگر پول را کالا به حساب آوریم باید بدانیم چه چیزی تعیین‌کننده ارزش کالا است.

همان‌طور که می‌دانید ارزش هر نوع کالا یا خدمات در اقتصاد باز و بازار رقابتی به واسطه عرضه و تقاضا تعیین می‌شود و بدون تردید هرگونه دستکاری و تغییر خارج از چارچوب منطق، تعادل عرضه و تقاضا را در بازار بر هم می‌زند، این عمل با هر قصدی که همراه باشد، در بلندمدت صدمات جبران‌ناپذیری را بر اقتصاد و صنایع زیر‌مجموعه آن وارد می‌کند.

اما موضوع مهم‌تر این است که بدانیم چه چیزی تعیین‌کننده ارزش پول یا همان نرخ بهره است؟ عوامل متعددی بر این امر می‌تواند اثرگذار باشد. اساسی‌ترین آن در شرایط رقابتی، توقع دارندگان پول یا افراد یا موسساتی است که نقدینگی جامعه در اختیار آنها قرار دارد. به عبارت دیگر دارندگان نقدینگی به چه قیمتی حاضرند وجوه خود را در اختیار دیگران قرار دهند؟

بحث دیگر اینکه چه چیزی بر توقع دارندگان نقدینگی اثرگذار است؟ به طور خلاصه می‌توان گفت نرخ تورم، وجود فرصت‌های سرمایه‌گذاری دیگر، افق سرمایه‌گذاری، امنیت سیاسی و اقتصادی و.... عواملی هستند که صاحبان نقدینگی حداقل با در نظر گرفتن آنها بر وجوه خود قیمت تعیین می‌کنند یا به عبارتی بازده مورد انتظار خود را بدین سان شکل می‌دهند.

نقطه مقابل عرضه وجوه از سوی موسسات و اشخاص، متقاضیان وجوه یعنی موسسات، شرکت‌ها و اشخاص هستند. این به واسطه موسسات مالی یا پولی با هم در ارتباط هستند و از خواسته‌های هم مطلع می‌شوند.

حال باید به این موضوع پرداخت که آیا نرخ بهره در بازار سرمایه تعیین می‌شود یا در بازار پول و به وسیله موسسات پولی؟

اساس تشکیل نرخ بهره در کشورهای پیشرفته، اوراق بهادار کوتاه‌مدت است. این اوراق از سوی دولت به عنوان اوراق بهادار بدون ریسک منتشر می‌شوند. همچنین به تناسب میزان ریسک و اعتبار شرکت‌های منتشرکننده اوراق‌بهادار این نرخ متغیر خواهد بود.

با این مقدمه اکنون به این موضوع اشاره می‌کنیم که نوسانات نرخ بهره می‌تواند چه اثراتی را در بازار سرمایه به جای گذارد.

طبق تئوری اقتصاد رابطه معکوسی بین سرمایه‌گذاری و نرخ بهره وجود دارد. بنابراین هر وقت نرخ بهره کاهش پیدا کند تمایل به سرمایه‌گذاری افزایش می‌یابد.

دلیل این امر آن است که با کاهش نرخ بهره، طرح‌های سرمایه‌گذاری بیشتری توجیه اقتصادی پیدا می‌کند و بخشی از هزینه سرمایه شرکت یا موسسات که از محل بدهی تامین شده کاهش می‌یابد.

اما میزان اثرگذاری کاهش نرخ بهره بر ساختار هزینه تامین مالی شرکت‌ها به واسطه نسبت بدهی تعیین می‌شود.

در اینجا نشان داده می‌شود که اثرات کاهش نرخ بهره بر تمامی شرکت‌ها و صنایع نمی‌تواند اثر یکسانی داشته باشد.

موضوع دیگر این که با توجه به کاهش نرخ بهره آیا بازار سرمایه می‌تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای جذب منابع پولی خارج شده از سیستم بانکی مطرح باشد یا نه؟

هدف اصلی بازار سرمایه تخصیص بهینه منابع به بخش‌های پربازده اقتصادی است. همان طور که از عنوان این بازار مشخص است‌، دوره فعالیت سرمایه‌گذاری به طور معمول بلندمدت و بالای یک سال است.

لازم به یادآوری است که بازار سرمایه تنها بورس اوراق بهادار را شامل نمی‌شود‌، بلکه تمامی فعالیت‌های سرمایه‌گذاری با افق بیشتر از یک سال در دامنه بازار سرمایه قرار می‌گیرد.

بنابراین در ابتدا باید مشخص شود آیا صاحبان نقدینگی تمایل دارند منابع خود را برای مدتی بیش از یک سال در اختیار دیگران قرار دهند؟ اگر تمایل دارند با چه بازدهی مورد انتظاری؟

با در نظر گرفتن اوضاع و شرایط سیاسی و به دنبال آن رویکردهای اقتصادی ناشی از تصمیمات سیاسی عملا قدرت تصمیم‌گیری برای یک دوره بلندمدت از سوی دارندگان منابع سلب شده است.

در نتیجه از این دیدگاه می‌توان گفت که با توجه به شرایط نامناسب سیاسی و به دنبال آن شرایط اقتصادی ریسک و خطر سرمایه‌گذاری برای دوره بلندمدت افزایش یافته است.

در مقابل بازدهی متناسب با این خطر عاید سرمایه‌گذاران نمی‌شود. این امر در بازار معاملات اوراق بهادار به شکل واضحی نمود عینی پیدا کرده است.

با این رویکرد می‌توان گفت که در صورت کاهش نرخ بهره و تمایل نداشتن صاحبان نقدینگی برای سپرده‌گذاری در بانک‌ها، آیا بازار سرمایه و به خصوص بورس اوراق بهادار ایران فضای مناسبی برای جذب این نقدینگی است؟

مهم‌ترین عامل جابه‌جایی منابع برای فرصت‌های مختلف سرمایه‌گذاری تفاوت مربوط به نرخ‌های بازدهی ناشی از انجام فعالیت سرمایه‌گذاری است.

با استفاده از همین تئوری می‌توان گفت، عامل اساسی که می‌تواند به انتقال نقدینگی از بازار پول به بازار سرمایه کمک کند همان SPREAD یا تفاوت بازدهی متناسب با ریسک مشخص در این دو بازار است.

تغییر محدود در نرخ بهره بانکی به تنهایی نمی‌تواند جذابیتی برای گرایش نقدینگی به بازار سرمایه فراهم آورد.

مگر این که تفاضل نرخ بازدهی بازار سرمایه به ویژه بازار سهام در مقایسه با نرخ تورم مثبت و همچنین به میزان قابل توجهی بالاتر از بازدهی سپرده‌گذاری در بازار پول باشد.

* کارشناس سرمایه‌گذاری بانک سامان