آزمون انتخاب حسابدار رسمی، سدی مقابل حسابداران جوان
مدت ۴ سال است شکایت جوانان فارغالتحصیل رشته حسابداری از آزمون و انتخابات حسابدار رسمی بهطور جدی مطرح است، (ضمن آنکه حسابرسانی که عمری در رشته حسابرسی گذراندهاند در آزمون پذیرفته نمیشوند و نمیتوانند کار جدیدی را شروع کنند، نیز جزو معترضان هستند.)
عباس هشی
مدت ۴ سال است شکایت جوانان فارغالتحصیل رشته حسابداری از آزمون و انتخابات حسابدار رسمی بهطور جدی مطرح است، (ضمن آنکه حسابرسانی که عمری در رشته حسابرسی گذراندهاند در آزمون پذیرفته نمیشوند و نمیتوانند کار جدیدی را شروع کنند، نیز جزو معترضان هستند.) بهرغم پیشنهادات اصلاحی، طی ۵ سال گذشته متاسفانه مسوولان، اقدامی جدی برای رفع این مشکل انجام ندادهاند. از طرف دیگر محدودیت در تعداد حسابدار رسمی واجد شرایط در جامعه (۱۴۰۰ نفر) که به نوعی، تبدیل به انحصار در حسابرسی کشور شده است نیز تاکید بر حقانیت این اعتراض است، در حالی که جامعه حسابداران رسمی هیچ نقشی در پذیرش و آزمون حسابداران ندارد و این امتحان و انتخاب با وزارت اقتصاد است.
مراجع تصمیمگیر برای انتخاب حسابداران رسمی در سالهای ۱۳۷۴- ۱۳۶۸ بیشتر افرادی بودهاند که در سالهای ۵۷-۴۵ با انحصار موجود در حسابرسی، محدودیت برای انتخاب جوانان در رشته حسابداری و حسابرسی را تجربه کرده و از این موضوع رنج برده و خود در آن سالها معترض بودهاند. اما حال که خود در مقام اتخاذ تصمیم برای سرنوشت جوانان حسابدار کشور هستند، مقررات توام با مشکل و موانعی را تصویب کردهاند که به نظر میرسد تکرار همان سوابق قبلی است و متاسفانه نه به اعتراض توجه دارند و نه زمینه مساعدی فراهم میکنند. چه کسانی باید پاسخگوی این رفتار باشند؟
طی سه سال گذشته دهها اعتراض شدید توسط داوطلبان جوان به انتخابات شده که جوابی نداشته است، افزون بر آن گروهی از اعضای هیات علمی دانشگاهی و حسابداران رسمی (از جمله اینجانب) در سال ۸۲ و ۸۳ اعتراض کتبی به رییسجمهور و وزیر محترم دادهایم که طی روال معمول به مدیران دولتی مربوطه ارجاع شد و آنها هم پاسخ را با توهین و حتی ترور شخصیتی دادند و متاسفانه برخی وزرا در مقابل این توهینها سکوت کردند! متاسفانه تعدادی معدود مدیر انتقادناپذیر آن هم با منش شاه سالاری که به نظر میرسد جاودانه هستند، مسوول اتخاذ تصمیم بوده و خواهند بود! بنابراین در این مقاله شکایت را به خدا مینویسم که شاید به دل وزیر و مقامات ارشد بیفتد که مشکل را رفع کنند. در بیشتر کشورهای دنیا حسابدار رسمی (حسابرس مجاز به انجام کار حرفهای حسابرسی) را براین اساس انتخاب میکنند که در رشتههای حسابداری، حسابرسی، قوانین مالیات و تجاری و دیگر دروس (حسب ضرورت) از آنها امتحان گرفته، سپس فرد قبول شده در رشته حسابداری و حسابرسی کار میکند تا موفق به کسب حداقل ۵ الی ۶ سال تجربه شود (آن هم در سطح مدیر حسابرس خبره) سپس به او حق امضا داده میشود. به عبارت ساده فردی در رشته حسابداری و حسابرسی (و یا حتی سایر رشتههای مهندسی وکالت، قضاوت و غیره ) ادامه کار میدهد و زندگی و سرنوشت کاری خود را در آن کار خلاصه و متمرکز میکند که امتحان اولیه را بگذراند.
اما در ایران برعکس این روش عمل میشود و سرنوشت جوانانی که در رشته حسابداری فارغالتحصیل شده و کار میکنند، طور دیگری ورق خورده است.
(الف): طی ۴۰ سال گذشته همواره با سد و مانع روبهرو بودهاند، بهطوری که در دهه ۴۰ و ۵۰ با موانع ناشی از انحصار تحت عنوان فارغالتحصیل داخل و خارج روبهرو بودیم و تعداد حسابداران رسمی از ۵۰ نفر شروع شد و به ۱۸۰ نفر در سال ۵۹ رسید آن هم اکثریت فارغالتحصیل خارج بودند.
(ب): در دهه ۶۰ حسابرسی خصوصی را تعطیل کردند و حسابرسی دولتی جایگزین شد، ضمن آنکه با توجه به ضرورت امر تعدادی اندک موسسه حسابرسی خصوصی به کار خود ادامه دادند و افزون بر آن با توجه به نیاز به استفاده از خدمات حسابرسی بخشخصوصی دولت به سرعت تعدادی موسسه حسابرسی را تحت عنوان شخص حقیقی توسط اداره نظارت سازمان حسابرسی شناسایی کرد.
(ج): در سالهای ۶۸ - ۷۰ حسب ضرورت نیاز به حسابدار و حسابرس بخشخصوصی، دولت قانون استفاده از خدمات حسابداران رسمی را تهیه و در سال ۷۲ به تصویب مجلس رسید.
(چ): طی سالهای ۷۴-۸۰ اساسنامه جامع موسسه نوشته شد و با توجه به طولانی شدن زمان برای برقراری انضباط مالی، ۱۰۰۰حسابدار رسمی بدون امتحان از بین فارغالتحصیلان رشته حسابداری و حسابرسی که حسب مورد، سابقه ۶سال کار به عنوان مدیر حسابرسی (در سازمان حسابرسی و یا اشخاص حقوقی)، مدیران دولتی (با سه سال سابقهکار حسابرسی) و حتی سرپرستان سازمان حسابرسی انتخاب شدند.
(د): با شروع فعالیت جامعه حسابداران رسمی در سال ۱۳۸۰، امتحانات از سال ۱۳۸۱ به بعد شروع شد. دراین مدت تعداد داوطلبان از ۱۹۰۰نفر به ۱۲۲۶نفر، صدور کارت (پذیرش) از ۱۴۳۳نفر به ۱۰۱۱ نفر، تعداد شرکتکنندگان در آزمون ۱۲۱۷ نفر به ۶۹۷ نفر و آمار قبولی از ۱۵۰ نفر به ۶۷نفر رسیده است.
(ه): از ۱۴۰۰ نفر حسابدار رسمی ۲۰درصد بالای ۶۰ سال، ۵۱درصد بالای ۵۰ سال و ۲۰درصد جمعیت جوان ۳۰ تا ۴۰ سال است. اینطور به نظر میرسد که نسل حسابرسی روبه انقراض است، مگر آنکه بپذیریم که حسابداران به طبع افراد خارقالعادهای هستند و کار حسابرسی را در ۳۰ سال دوم زندگی کاری خود شروع میکنند، در حالی که در بیشتر کشورهای دنیا بیش از ۵۰درصد اعضای انجمن حرفهای را جوانان بین ۲۳ تا ۲۵ سال تشکیل میدهند.
(و) در دنیا درصد قبولی اعضای انجمنهای حرفهای هر سال حدود ۷۰ الی ۸۶درصد کل داوطلبان است، اما در ایران طی ۵ سال گذشته بین ۱۰ تا ۱۵درصد بوده است.
(ز): در سال ۸۰ جامعه حسابداران رسمی با ۱۰۰۰ نفر راهاندازی شد.
(د): طی سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ جوانان حسابدار کشور با موانع جدی روبهرو شدند، البته با تمهیدات فراهم آمده در سال ۸۴ - ۱۳۸۳ تعداد قبولی با تک درس تجدیدی اعلام شد.
واقعیت این است که برخی افراد در مقام مسوول نظام حسابداری کشور بر این اعتقاد هستند که باید حسابداران رسمی مورد نیاز از بین افرادی انتخاب شوند که دارای تجربه کافی آنهم در سطح مدیر حسابرسی باشند. اما حال با ارفاق در سال ۷۴ برای پذیرش آنها به ۶ سال سابقه کار در حد سرپرست اکتفا کردند. البته این نظریه برای سال ۷۴ که مقرر بود جامعه حسابدار رسمی کشور راهاندازی شود و صدها حسابرس در حد مدیر حسابرسی دولتی و حسابرسی بخش خصوصی حضور داشتند، موجه بود ضمن اینکه این مقامات محترم بر این عقیده بودند چون برخی حسابداران به کار در بخش دولتی (و نه خصوصی و کسب منافع میلیونی!) آن هم با حقوقهای کم، کار کردهاند و در این سالها مدیر دولتی در بخش مالی، ذیحسابی و یا مالیاتی بوده و به دنبال پول در حسابرسی نبودهاند! آنها هم باید حسابدار رسمی شوند. با این تفکر و ایده، اولین آییننامه پذیرش، نگارش یافت و با برخورداری از امکانات «عدم امتحان» حدود ۱۰۰۰ نفر حسابدار رسمی شدند آن هم در شرایطی که سوابق حسابرسی در حد سرپرستی حسابرسی برخی از آنها زیر سوال بود و یا حسابرسانی که اطلاعات مالیاتی و آگاهی از قوانین نداشتند. این نقاط ضعف ناشی از کمبود سوابق علمی به دلیل عدم پذیرش طی امتحان و نداشتن سابقه کار مورد نیاز بود. طی سه سال اخیر اشتباهات گزارشهای امضا شده کلیدی توسط اندکی افراد که بدون سابقه کار حسابرسی و حتی ذیحسابی، انتخاب شده بودند آشکار شده و آثار نامطلوب آن طی سه سال اخیر خود را نشان داده است. (که البته جامعه حسابداران رسمی با این تخلفات برخورد انتظامی کرده است)
تفکر انتخاب حسابدار بعد از تکمیل سابقه کار بالا در سال ۷۴ به دلایل عدیده حاکمیت داشته اما این تفکر در ۵ سال اخیر جواب نمیدهد زیرا که یک عده جوانان کشور زندگی خود را در حسابرسی متمرکز کردهاند و بعد از ۶ سال که امتحان میدهند به دلایل عدیده در امتحان پذیرفته نمیشوند و در عمل حسابدار رسمی شدن از پزشک شدن مشکلتر شده است. از طرف دیگر به ابتکار رییس وقت هیات ۷ نفره، سابقه کار از ۶ سال به ۳ سال کاهش یافت با این هدف که افراد قبول شده بعد از پذیرش در امتحان دوره کارآموزی را تکمیل کنند. امیدواریم که با پیگیری این موضوع توسط شورای عالی جامعه زمینه مناسب برگزاری امتحان و حتی ضوابط مناسب برای امتحان فراهم شود تا با بقیه انجمنهای حرفهای دنیا یکسان شویم.
از طرف دیگر بهرغم کاهش مدت سابقه کار به سه سال و ایجاد زمینه حضور جوانان در امتحان (سال ۸۵ در مقایسه با سال ۸۴) نتیجه قبولی ۲ سال اخیر باز هم امیدوارکننده نیست، اشکال در کجا است؟ اصولا وظیفه هیات ۷ نفره بررسی سوابق کار تجربی و تحصیلی داوطلب و سپس برگزاری امتحان است که به طور قطع حضور اعضای هیات علمی را میطلبد در دوره ۸۰ -۸۳ بیشتر اعضا از سازمان حسابرسی بودند ضمن اینکه یک عضو محترم به دلیل عدم تطبیق شرایط امتحان با ضوابط منطقی استعفا داد. با اعتراض به وزیر محترم در سال ۸۲ (از جمله اینجانب آنهم به صورت مکتوب) دو عضو هیات از بین افرادی که سابقه تدریس و عضویت در هیات علمی داشتند در اواخر ۸۲ جایگزین شدند. رییس جدید هیات هم در اواخر سال ۸۴ دو عضو دیگر را تغییر داده و در عمل زمینه حضور اعضای هیات علمی بیشتری در هیات فراهم شد. باز هم نتایج آزمون با درصد پایین قبولی است چرا ؟
این نوع نتایج قبولی، یا حکایت از سطح پایین سواد دانشگاهی دارد که مقامات آموزشی کشور از جمله اعضای هیات علمی باید پاسخگو باشند و یا حکایت از عدم وجود برنامه مدون و مطلوب برگزاری امتحان است، که باید این موضوع در هیات مورد بررسی قرار گیرد.
در خاتمه یادآور میشود که ترکیب حسابداران رسمی عضو جامعه به ترتیب حدود ۴۰۰نفر در سازمان حسابرسی، ۵۵۰نفر حسابدار رسمی شریک در موسسات حسابرسی و شاغل در موسسات و شاغل انفرادی و ۴۵۰ نفر غیر شاغلند. اما همه نظارت بر فعالیت ۵۵۰ نفر است، یک درصد حق عضویت متغیر را این حسابداران رسمی پرداخت میکنند اما تصمیم بر سرنوشت آنها در شورایعالی ورق میخورد که از ۱۱ نفر در این دوره تنها ۵ نفر و در دوره قبلی ۲ نفر حسابدار رسمی شاغل بودند و بقیه بیشتر از سازمان حسابرسی و اعضای غیرشاغل بوده که نه مشمول نظارت حرفهای جامعه نه غیرشاغل بوده که نه مشمول نظارت حرفهای جامعه نه پرداختکننده یک درصد حقالزحمه متغیرند. در تمام دنیا اعضای شورایعالی را ترکیبی متناسب با اعضا حسب شمول نظارتبر آنها و تامین مخارج تشکیل میدهد ضمن آنکه دیگر گروهها نیز در شورایعالی آن جامعه حرفهای حضور دارند. امیدواریم که در شورایعالی بعدی جامعه افرادی جوان و حسابداران شاغلی انتخاب شوند که بتوانند زمینهساز ایجاد تسهیلات مناسب برای رفع مانعی به نام آزمون باشند. البته با این اساسنامه دولتی اعضای جامعه، تنها شورایعالی را انتخاب میکنند و شورایعالی هیچ گونه پاسخگویی به اعضا ندارد و اصلاح اساسنامه که محور اصلی آن ایجاد رکن مجمع در اساسنامه به معنی واقعی ایجاد زمینه حسابدهی و حسابخواهی است و در دوره دوم شورایعالی مصوبه نهایی آن تهیه و سال ۱۳۸۳ به وزارت امور اقتصادی ارسال شده و هنوز جامعه در حال تردید است که تاکنون از طرف وزارت بر آن اتخاذ تصمیم نشده است.
ارسال نظر