یادداشت روز
بورس در رکود
حرکت جریان سرمایه به سوی بازار سهام کشور به شدت تضعیف شده است.
حرکت جریان سرمایه به سوی بازار سهام کشور به شدت تضعیف شده است.
علایم متعددی وجود دارد که سرمایهها در بورس تهران، مهاجرت معکوس خود را آغاز کردهاند. بورس تهران به طور کاملا محسوسی با کمبود نقدینگی و نبود تعادل در روند سرمایهگذاری رو به رو است. یک گمانههای همگانی پیش از این وجود داشت که نبود رونق دادوستد سهام در بورس به دلیل دریافت اخبار ناامیدوار کننده هستهای است، اما وقتی از ابتدای سال 86 خبرهای مثبتی هم منتشر شد، بازار تکان و واکنش قابل انتظاری نداشت. خوبی بازار سهام این است که شما متوجه میشوید، وقتی رشد عرضه پول از پایان پاییز سال 85 (ابتدای زمستان) شتاب گرفته است.
بازار با کمبود نقدینگی در همان مقطع روبهرو شده و به تدریج کمبود نقدینگی یا خروج سرمایه از بازار به اشکال مختلف خود را نشان داده است. فشار حقیقی برای بازگشایی نمادها و عرضه سهام و خروج از بازار، نوسانگیری حقوقیها برای شناسایی سود و استفاده از فرصتهای نادر، کشدار شدن، موفق نشدن و به تعویق افتادن عرضههای اولیه سازمان خصوصیسازی به دلیل نبود فشار تقاضا، کاهش حجم و ارزش معاملات به ویژه از ابتدای سال به این سو، تشکیل صف فروش همه نمادها برای خرید یک سهم، تغییر گسترده ذائقه حقیقیها به نوسانگیری و بازده دو درصدی طی یک روز (و حتی کمتر از این)، امتناع از خرید حق تقدمها، مخالفت با افزایش سرمایه شرکتها، کاهش فعالیت بازارگردانی، نبود چشمانداز روشن در برابر حقوقیها برای حمایت از سهمها، نبود تقلا برای جلوگیری از کاهش ارزش پرتفوها، تغییر برخی مدیران و افزایش ریسک فعالیت به دلیل نبود قطعیت،کارا نبودن ابزارهای غیرفیزیکی نظیر «لابی - اجماع و هماهنگی» میان حقوقیها و اثربخش نبودن توصیهگری سازمان و توصیهپذیری شرکتها و... نشان میدهد که بازار سرمایه با ریزش سرمایه (کانسر خون) روبهرو است.
از همه مهمتر این که در این لحظات نبود کارایی و اثربخشی مدیریت شاخص و اعمال محدودیت قیمتی (مدیریت بازار براساس خواستههای سیاسیون) خود را بیش از پیش نشان میدهد.
از نظر تعداد و ارزش معاملات، فروردینماه امسال نسبت به سال گذشته به ترتیب ۹۹/۵۴ و ۴۱/۶۴درصد کاهش یافته است.
بنابراین در این شرایط اگر دولت بر این باور است که رفتار بازار سرمایه به کل وضعیت اقتصادی کشور قابل تعمیم است، با توجه به مسوولیت تصدیگرانه خود در بازار باید بار دیگر در نقش ارشادی خود ظاهر شده و با تزریق «پول جدید» بازار را به صورت دولتی متعادل سازد.
اما منابع جدید وارد بازار نشود چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
1 - اصولا فلسفه وجودی بورس یعنی ایجاد بازاری برای تامین سرمایه بنگاهها در میان مدت، مورد پرسش قرار گرفته و بسیاری از بنگاهها با هزینه کمتر به تامین منابع از بانکها و موسسات مالی بینالمللی نظیر بانک توسعه اسلامی روی آوردهاند. حال آیا با توجه به احتمال کاهش نرخ سود بانکی، مقاومت بانکها برای اعطای تسهیلات به شرکتهای بورسی و غیر بورسی (به دلیل پرداخت هزینه هنگفت برای جمعآوری منابع) بازار پول تا چه اندازه میتواند به تقاضای شرکتهای بورسی پاسخ دهد؟
۲ - مدیریت و کنترل و نگهداشت شاخص بورس دیگر کارایی ندارد و لوث شده است.
رشد دو سه واحدی شاخص و کاهش و حجم و ارزش معاملات طی روزهای متعدد نشان از تعمیق رکود در بورس دارد.
۳ - دولت رشد شاخصها و رونق بورس را نشانگر موفقیت اجرای برنامههای اقتصادی یا بهبود فضای کسب و کار فرض میکند، حال چنانچه رکود در بورس تهران تعمیق یابد، جایی را برای این «اشاره» و «ارجاع» باقی نمیگذارد.
4 - یکی از توصیههای اخیر رییسجمهور در سفر به شیراز، آموزش سرمایهگذاری و هدایت سرمایهها به سمت بورس است که با این وضعیت جایی برای تشویق و هدایت سرمایهگذاران به سمت بازار سهام، باقی نخواهد ماند.
بنابراین دولت نه فقط از سر ملاحظات یا ارشادات اقتصادی بلکه از سر مصلحت و الزامات سیاسی هم که شده ، باید بازار را دریابد.
ارسال نظر