حسین خزلی خرازی *

مهم‌ترین دغدغه شرکت‌ها (مدیران و سهامداران) آن پس از خصوصی سازی آن است که آیا شرکت به درآمدهای قبل از خصوصی سازی خواهد رسید؟ آیا هزینه‌های آن افزایش نخواهد یافت؟ در یک کلام آیا سود شرکت در همان سطح قبل باقی خواهد ماند؟ کمتر و یا بیشتر می‌شود؟ فرصت‌های شرکت چه تغییراتی خواهد کرد؟ تهدیدات آن چه؟ شرکتی که در گذشته متعلق به دولت بوده و مدیریت دولتی برای آن حاکم بوده به دلیل معذوریت‌های دولت و نوع فرهنگ حاکم بر مدیریت دولتی از مزایا و معایب برخوردار بوده که وزن قیمتی این مزایا و معایب خودش را در تداوم سود یا زیان آن نشان می‌داده است.

اگر شرکتی به واسطه وابستگی به دولت از تسهیلات ارزان و راحت برخوردار بوده آیا پس از خصوصی سازی هم خواهد بود؟ اگر محصولات و خدمات شرکت با هر کیفیتی قبل از خصوصی سازی به فروش رفته و بیشتر خود دولت هم خریدار آن یا تضمین کننده فروش آن بوده، پس از خصوصی سازی هم خواهد توانست بفروشد.

اگر شرکت با مازاد منابع انسانی و ضعف شدید تخصصی نیروهای انسانی مواجه بوده پس از خصوصی سازی خواهد توانست آن را جبران کند یا خیر؟ آیا قیمت محصولات و خدمات شرکت قبل و بعد از خصوصی سازی یکسان است؟ آیا خصوصی شدن این اجازه را به شرکت می‌دهد که محصولات خود را خارج از نظام کنترلی قیمت دولتی بفروشد؟ و یا برعکس خصوصی شدن تعداد و میزان فروش شرکت را پایین خواهد آورد؟

به طور قطع شرکت‌ها برای دوام و بقا به منابع مالی نیاز دارند. آیا خصوصی شدن افزایش سرمایه، استقراض همه را راحت‌تر خواهد کرد یا سخت‌تر؟

قیمتی که خود شرکت هم فروخته شده است، رابطه مهمی‌ با نرخ بازده آن دارد؟ آیا دولت سهامش را گران فروخته و در شرایط فروش و سودآوری شرکت به دلیل گران فروشی دولتی، بازده مناسبی برای سهامداران ایجاد می‌شود؟ یا بر عکس گنج پنهانی در شرکت نهفته است مانند: زمین، دارایی، اجناس انبار، نام تجاری، خصوصی سازی با هر تولید و فروشی بازده مناسب و در خوری را به دست خواهد آورد؟

همواره شنیده و خوانده‌ایم که خصوصی‌سازی اگر درست اجرا شود، کارایی و اثربخشی بنگاه‌ها را بالا می‌برد. اما ده‌ها عامل مهم مانند آنچه در بالا ذکر شد، می‌تواند وجود داشته باشد تا خصوصی سازی را نه تنها بی‌نتیجه بلکه مضر و مهلک برای اقتصاد کشور کند.

اگر دولت سهام یک شرکت تولیدی را فروخته و پس از آن قیمت محصولات آن را کنترل کرد، اگر دولت سهام یک شرکت خدماتی که بیشتر پروژه‌های خود دولت را اجرا می‌کرد را فروخت و پس از آن دیگر پروژه به آن شرکت نداد و اگر دولت شرکتی که با ۴ برابر نیروی انسانی مواجه است ولی اجازه تعدیل نیرو را نداد و با بحران‌های کارگری پیش آمده به صورت مناسب برخورد نکرد.

اگر دولت وظیفه‌ای را خصوصی کرد و بعد خودش رقیب جدی آن محصول و خدمت شد و ده‌ها اگر دیگر باعث خواهد شد که خصوصی‌سازی در نطفه بمیرد و به ثمر نرسد.حال اگر دارایی‌های دولت از طریق خاص به افراد خاص فروخته شود، دشمنان جدی برای خصوصی سازی در فرهنگ عدالت محور شیعی پیدا خواهد کرد.

خصوصی سازی یک فرآیند زمان بر است و وظایف دولت پس از خصوصی سازی به مراتب بیشتر و مهم‌تر از قبل از آن است.

تجربه گران‌سنگ کشورهای موفق در خصوصی سازی را نادیده نگیریم.

منبع: خبرگزاری مهر