سید حسن مرتضوی کیاسری*

بخش پایانی

اصل غافلگیری - محوری‌ترین اصل در تئوری بازی، در پیش‌گرفتن رفتار‌های پیش‌بینی‌ناپذیر است. در حسابرسی، بخش بیشتر عملیات، بر پایه برنامه‌ها و چک لیست‌های شناخته شده انجام می‌شود. از طرفی بسیاری از حسابداران، از بین افراد با پیشینه حسابرسی گزینش می‌شوند. بنابراین ویژگی پیش‌بینی‌پذیر بودن حسابرسی بسیار بالا است و این ویژگی، اثر بخشی کار را در محیط‌های پرخطر پایین می‌آورد. برای پوشش این کاستی، سه گونه چرخش کار پیشنهاد شده است: چرخش در زمان‌بندی آزمون‌ها / چرخش در اندازه آزمون‌ها / چرخش در چگونگی (محتوای) آزمون‌ها... نمونه۱) فرستادن تاییدیه‌ها همزمان با شروع رسیدگی‌ها ممکن است فرصت پیگیری‌های بعدی و بررسی‌های بیشتر را از حسابرس بگیرد و برای شرکت هم عذری برجا نگذارد. چرخش در زمان‌بندی و تاییدیه خواهی زود هنگام، حتی برای تاریخ‌هایی پیش از تاریخ ترازنامه، شاید به از بین بردن محدودیت انجامد یا وضعیت عدم توافق پیش آورد و در نتیجه اثر بخشی کار را افزایش دهد. نمونه۲) بررسی عینی موجودی‌ها و دارایی‌ها اغلب در پایان سال انجام می‌شود؛ چرخش زمان‌بندی در این باره موجب یافتن سوء بهره‌برداری‌هایی می‌شود که تا پایان سال فرصت پوشش یا جایگزینی داشته است. نمونه۳) در تاییدیه‌های درخواستی، مانده حساب‌ها بیشتر در نظر‌گرفته می‌شود؛ این روش در خور انحراف‌هایی نخواهد بود که با حذف چرخه کامل یک رویداد، پنهان شده باشد. این چرخه می‌تواند خرید تا پرداخت یا فروش تا دریافت نقد باشد. تاییدیه خواهی درباره میزان معامله‌ها و‌گردش حساب در این باره چرخش در محتوای آزمون است. نمونه۴) رویکرد حسابرسان در اثبات مانده حساب‌ها در باره برداشت نقدی و جایگزینی پایان سال اثر بخش نیست. چرخش در محتوای آزمون‌ها به شکلی که

در بر گیرنده‌گردش کار باشد، مناسب خواهد بود. نمونه۵) خرد کردن مبلغ انحراف‌ها در سطح مانده‌ها و‌گردش حساب، موجب‌ گریز از دام نمونه‌گیری منظم می‌شود. انتخاب مبالغ خرد از طریق مداقه در شرح و انتخاب نمونه‌هایی به طور تصادفی نامنظم، چرخش اثر بخش در اندازه آزمون‌ها است. افزون بر آنچه گفته شد، چرخش در ترکیب تیم و مدیران فنی و ارشد هم می‌تواند در الزام‌های حرفه‌ای جای گیرد.

*کارشناس رسمی دادگستری