«غیر شفاف» ها از پیگیری خبرنگاران می‌ترسند

عکس: حمید جانی‌پور

گروه بورس- مجید اسکندری: «من هیچ کاری در دنیا بلد نیستم، اما خبرنویسی را فکر می‌کنم بلدم» این جمله را کم و بیش همه خبرنگارانی که با «محسن ایلچی» کار کرده‌اند، هنگام انتقاد او از نحوه کارشان، از وی شنیده‌اند، چه آنها که دانش آموخته رشته روزنامه‌ نگاری‌اند و چه آنها که مثل من به قول او «از چهار راه ولیعصر رد می‌شده‌اند و .... » ایلچی ۳۸ ساله که بخشی از عمرش را در مطبوعات گذرانده، جزو تربیت یافتگان نسل حروف سربی است که به دیجیتالی‌ها پیوند خورده است. او که حدود ۴ سال دبیری گروه بورس دنیای اقتصاد را بر عهده داشت، همواره از دبیران متعددی یاد می‌کند که نزد آنها «شاگردی» کرده است، از نظر او این پارامتر برای «خبرنگار موفق شدن» لازم است. ایلچی دوره کارشناسی ارشد روزنامه‌‌نگاری را در دانشگاه آزاد تهران گذرانده و خود نیز مدرس دانشگاه است. او به همراه «کتایون مصری» همسرش برای نخستین بار در کشور، با نگاهی میان رشته ای به ادبیات خبر در حوزه بازار سرمایه، کتابی با عنوان «تکنیک‌های خبرنویسی در بورس» را تالیف

کرده اند. کتابی که به قول خودش تالیف نیست، اما وامدار کسانی است که به او خبرنویسی آموخته‌اند. گفت‌وگو با او درباره «خبر و خبرنگاری در بورس» به بهانه کتاب منتشر شده، شاید بیشتر شبیه به حال و روز روزنامه نگاری دربازار سرمایه باشد. شاید برای روزنامه‌نگاران و فعالان بازار سرمایه خواندنی باشدو...

به هرحال وی معتقد است: «فعلا در دانشکده‌های روزنامه‌نگاری زمینه تبلور روزنامه‌نگاری اقتصادی وجود ندارد.شاید بعدا...»

چگونه به فکر نوشتن این کتاب افتادید؟

مدت‌ها ذهن من با این موضوع درگیر بود که چرا ما نباید در حوزه روزنامه‌نگاری اقتصادی، صاحب آثار آموزشی باشیم. به عبارت دیگر در شرایطی که روزنامه‌نگاری اجتماعی و سیاسی‌مان توسعه پیدا کرده و نقش موثری در افزایش آگاهی‌ افراد جامعه و فرآیند توسعه سیاسی و اجتماعی داشته است، همیشه این سوال مطرح بوده که چرا روزنامه‌نگاری اقتصادی که شاید نسبت به حوزه‌های دیگر از جمله روزنامه‌نگاری سیاسی، اجتماعی و ورزشی، تخصصی‌تر هم است، چرا نباید شاهد آثار آموزشی باشد؟ و دیگر اینکه آیا می‌توان میان اقتصاد، حسابداری و مدیریت مالی با ادبیات روزنامه‌نگاری پیوندهایی ایجاد کرد؟

انگیزه دیگر برای نوشتن این کتاب این بود که چون در دانشکده‌های روزنامه‌نگاری، فعلا زمینه تبلور روزنامه‌نگاری اقتصادی وجود ندارد، بیشتر استادان به صورت تجربی و تئوریک در حوزه روزنامه‌نگاری اجتماعی و سیاسی تخصص دارند، اما بیشتر آنها با روزنامه‌نگاری اقتصادی مانوس نیستند و دروس اقتصادی هم که در دانشکده‌ها ارائه می‌شود مربوط به اقتصاد ایران، مبانی علم اقتصاد و در بهترین حالت، کتاب وجزوه اقتصاد خرد و اقتصاد کلان است.

شما در سایر حوزه‌های خبری- اقتصادی نیز فعالیت کرده‌اید، چگونه به کار نگارش در حوزه بازار سرمایه افتادید؟

حوزه خبری بورس با سایر حوزه‌ها تفاوت اساسی دارد. این حوزه، یک حوزه پویایا دینامیک است، زیرا با یک بازار فعال متصل است هر روز دارایی‌های معامله‌گران در این بازار ارزش‌گذاری می‌شود اما سایر حوزه‌های خبری ایستا هستند مثل صنعت و معدن، نفت و گاز و پتروشیمی، بانک و بیمه، مخابرات و... یعنی در این حوزه‌های خبری، خبرنگاران با یک یا دو رویداد روبه‌رو هستند و شمار زیادی از اخبار آنها ساختگی است. اما در حوزه بورس وضعیت سراسر این‌گونه نیست. ما در این حوزه با چندین رویداد موازی مواجه هستیم که الزاما کسی از وقوع آن اطلاعی ندارد. این زمینه‌ای را فراهم می‌آورد که در بقیه حوزه‌ها نیست. خبرنگاری در حوزه بورس تا اندازه‌ای شبیه به کار خبری در گروه حوادث است. یعنی خبرنگار از رویدادی که قرار است در آینده اتفاق بیفتد، اطلاعی ندارد.

تجربه کار در گروه بورس تا چه حد در نوشتن این کتاب موثر بود؟

این کتاب تا حدود زیادی حاصل همکاری با خبرنگاران بازار سرمایه است، این کتاب حاصل تعامل و تجربیات خبرنگاران با فضای حرفه‌ای بازار سرمایه است و فقط در فضای کاری، اجازه تولید ادبیات خبر برای بازار سرمایه و نیز مطالعات میان رشته‌ای فراهم می‌شود.

فکر می‌کنید سازمان‌ها و نهاد‌های فعال در بازار سرمایه تا چه اندازه به اهمیت کار رسانه‌ها پی برده‌اند؟

سازمان‌ها و نهادهای مرتبط با بازار سرمایه به طور تئوریک به نقش و اهمیت اطلاعات و اطلاع‌رسانی در بازار پی برده‌اند. در بسیاری از مقررات و دستورالعمل‌ها و قوانین به موضوع و نحوه انتشار اطلاعات در بازار سرمایه توجه شده است، زیرا خبر و اطلاعات در بازار، نقش خون در بدن را بازی می‌کند. اما اینکه خودشان را در مقابل اطلاع‌رسانی و ماموریت‌های خبری خبرنگاران مسوول و همراه بدانند، خیر. هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است.

به نظر من، این موضوع نیاز به تغییر نگرش و رویکرد این سازمان‌ها به مدیریت و راهبردهای اطلاع‌رسانی دارد.

در شرایط فعلی، اطلاع‌رسانی دو جنبه دارد: نخست اطلاعاتی که خودشان می‌خواهند رسانه‌ها منتشر کنند و دیگر اطلاعاتی که رسانه‌ها می‌خواهند منتشر کنند. پس بین این دو رویکرد، یک خلاء تفسیری وجود دارد که نمی‌گذارد این دو طرف به هم نزدیک شوند. بنابراین کار خبری در این حوزه‌ دارای دشواری‌های خاص است؛ چون این سازمان‌ها با فوریت‌های خبری، هنجارها و استانداردهای فعالیت رسانه‌ای آشنا نیستند.

چرا رشته‌ دانشگاهی روزنامه‌نگاری اقتصادی در کشور ما تخصصی نشده است؟

این سوال را باید از تصمیم‌گیران نظام آموزشی پرسید. شاید کمبود استادان در رشته روزنامه‌نگاری اقتصادی به طور جدی مطرح است. مساله دیگر، کمبود مواد آموزشی برای رشته روزنامه‌نگاری اقتصادی است. در شماری از کشورهای در حال توسعه، دوره ‌های آموزشی متنوعی برای خبرنگاری خودرو، خبر‌نگاری انرژی و خبرنگاری مالی وجود دارد اما در کشور ما خیر.

سومین مساله نبود بازار کار خبرنگاران است. با توجه به فضای موجود، صنعت روزنامه‌نگاری چندان سودآور نیست. ما هنوز به دلیل منع قانونی، یک شبکه خبری تلویزیونی حرفه‌ای اقتصادی نداریم و امکان فعالیت بخش خصوصی در حوزه تلویزیون‌های اقتصادی وجود ندارد. وقتی در بازار فعالیت رسانه‌ای وجود داشته باشد و نهادهای حرفه‌ای در این بازار حضور داشته باشند، نظام آموزشی نیز باید به آن توجه کند. به عنوان مثال در حوزه بازار سرمایه شبکه‌ای گسترده مانند «بلومبرگ» وجود دارد و ما هم در کشورمان تجربه «رادیو تجارت» راداریم که اگر این شبکه، توسعه پیدا می‌کرد و به دنبال آن اجازه فعالیت به بخش خصوصی را می‌دادند و صنعت روند رو به رشدی را دنبال می‌کرد می‌توانست زمینه نیاز برای توسعه نظام آموزشی باشد. شاید صرف اینکه چند روزنامه اقتصادی و تجاری در این حوزه فعالیت ‌کنند، زمینه ایجاد این رشته در دانشگاه‌ها فراهم نشده است. البته تلاشهایی در دانشکده خبر انجام و نیروهای خوبی نیز تربیت شده‌اند.

یک سوال همیشگی، یک خبرنگار بورس لزوما باید در بورس نیز فعالیت سرمایه‌گذاری داشته باشد؟

این یک سوال همیشگی در بازار است که به صورت یک دغدغه برای من در زمانی که در گروه بورس کار می‌کردم، وجود داشت. از نظر اخلاقی و اخلاق حرفه‌ای و شاید مسوولیت‌های اجتماعی حرفه خبرنگاری، نداشتن سهام شرکت‌ها برای خبرنگار شاید مناسب باشد و به عنوان یک نکته ارزشی، این امر یک مزیت محسوب شود، زیرا مخاطبان این حوزه معتقدند خبرنگاری که در بورس سرمایه‌گذاری می‌کند نسبت به یک سهم گرایش دارد، اما این یک روی سکه است، روی دیگر سکه کاملا متفاوت است.

تجربه من و همکاری با خبرنگاران این حوزه، نشان می‌دهد خبرنگاری که سهم داشته باشد، حس و انگیزه‌ بیشتری برای پیگیری رویدادهای مالی شرکت‌ها دارد و صورت‌های مالی شرکت‌ها را به دقت، مطالعه می‌کند و از دل آنها برای مخاطبان خود و روزنامه‌‌ای که به اخبار دارای ارزش تجاری و پاداش اهمیت بیشتری می‌دهد گزارش‌های خبری واقعی تهیه می‌کند.

شاید خرید سهام برای خبرنگاری که در حوزه حسابداری و حسابرسی فعالیت می‌کند یا اخبار کلان بازار سرمایه را منتشر می‌کند، چندان کارساز نباشد، اما برای خبرنگار حوزه بازار که از شایعات بازار و صورت‌های مالی شرکت‌ها گزارش تهیه می‌کند، می‌تواند انگیزه حرفه‌ای دو چندانی باشد. به نظر می‌رسد این خبرنگار است که باید میان منافع شخصی و منافع جمعی بازار با توجه به اینکه می‌تواند به طور بالقوه به اطلاعات محرمانه بازار دسترسی داشته باشد، یک کدام را انتخاب کند و به ارزش‌های اخلاقی حرفه‌ای خود توجه داشته باشد. در هر صورت مخاطب بازار بسیار فهیم است و متوجه تعارض و همسویی منافع خبرنگار با فرآورده تولیدی‌اش می‌شود.

کتاب شما چه شباهت‌ها و چه تفاوت‌هایی با بقیه کتب منتشر شده در زمینه روزنامه‌نگاری دارد؟

این کتاب از منابع چهار حوزه مطالعاتی اقتصاد، حسابداری، مدیریت مالی و روزنامه‌نگاری استفاده کرده است . این کتاب اگر چه تالیف نیست، اما نویسندگان آن به شدت وا‌مدار نویسندگان آثار خبر‌نوبسی از جمله کتب دکتر یونس شکرخواه و استاد حسین قندی هستند، زیرا اگر آثار این پیشکسوتان عرصه خبر وجود نداشت امثال من الفبای خبرنویسی آکادمیک را یاد نمی‌گرفتند.

این کتاب تا چه اندازه می‌تواند در این حوزه کاربرد عملی داشته باشد؟

تلاش‌ کرده‌ام این کتاب کاربردی باشد و با جداول، توضیحات و مثال‌های واقعی، سعی شده یک کتاب کاملا عملیاتی نوشته شود.

آیا متخصصان مالی و بازار سرمایه، پیش‌نویس این کتاب را مطالعه کرده‌اند؟

دوست و همکارم «علیرضا کدیور» نیز با ارائه نقطه‌نظرات خود، کمک زیادی به من کرد.

آیا از منابع خارجی نیز در تالیف این کتاب بهره گرفته‌اید؟

از منابع خارجی استفاده چندانی نشده، زیرا بازار سرمایه ما محلی است و مسائل بازار سرمایه نسبت به بازارهای خارج خیلی متفاوت است. مثلا توقف نمادها برای چند سال در کشورهای دیگر وجود ندارد، اما به طور ساده کاربرد «لید» و «تیتر» در همه جای دنیا یکسان است. یا به طور مثال شاخص‌های بازار ما با آنها متفاوت است. روزنامه‌‌نگار بازار سرمایه ما باید بر اساس مختصات بازار خودمان و با قوانین و مقررات این بازار خبر تولید کند.

تا چه اندازه از منابع موجود در رسانه‌ها بهره برده‌اید؟

بهره زیادی برده‌ام. برای کاربردی کردن روش‌های نگارش خبر در بازار سرمایه، مجبور بودیم مثال‌های عینی و مصادیق قابل دسترسی را بیان کنیم که همه از آثار رسانه‌ها بود.

مطالعه این کتاب تا چه اندازه می‌تواند برای مخاطبان موثر واقع شود؟ آیا دست‌اندرکاران بازار سرمایه نیز می‌توانند از مطالب این کتاب بهره‌مند شوند؟

اگر منظور شما از مخاطبان، خبرنگاران باشند، تصور می‌کنم که می‌تواند مفید باشد و هدف اصلی از نگارش آن، آشنایی مخاطبان اولیه، خبرنگاران فعال و آنها که تمایل دارند در حوزه خبرنگاری اقتصادی با مفاهیمی در این حوزه آشنا شوند، است.

برای دست‌اندرکاران و دانشجویان برای آنکه از فعالیت رسانه‌ها بیشتر آگاه شوند و به نقش و جایگاه رسانه‌ها بیشتر واقف شوند و محیط رسانه‌ها را در قالب متن متصور شوند، مفید است. به عنوان مثال، تاکنون تحقیقات زیادی در ارتباط با تاثیرات آثار خبر در بازار سرمایه، صورت گرفته اما همیشه برای بسط تئوریک این تحقیقات، آثار اندکی به اثر خبر در رفتار بازار سرمایه و قیمت‌ها پرداخته است که در این کتاب در بخشی به این موضوع به طور مبسوط، اشاره شده و مدل‌های جریان خبر معرفی شده است.

برای جلوگیری از سانسور و خودسانسوری چه پیشنهادی به خبرنگاران این حوزه دارید؟

سوال شما به حوزه رفتار شرکت‌ها و روابط آنها با سرمایه‌گذارانشان برمی‌گردد، در واقع اینکه تا چه اندازه شرکت‌ها به حقوق ذی‌نفعان یعنی سهامداران حقوقی و حقیقی توجه می‌کنند تا حدود زیادی به رویکردهای مدیریتی و ساختار شرکت‌ها برمی‌گردد و به میزانی که شرکت‌ها از شفافیت بیشتری برخوردار باشند، ابایی و نگرانی در انتشار اطلاعات مالیشان که مورد توجه سهامداران است، ندارند.

اما همان‌قدر که یک شرکت از شفافیت برخوردار نباشد، خبرنگاران انگیزه بیشتری برای پیگیری وضعیت این شرکت‌ها دارند به ویژه اگر منافع شرکت با منافع بخش عمده‌ای از بازار سرمایه گره خورده باشد، در اینجا خبرنگاران جدای از آنکه مقررات افشای اطلاعات به کمکشان می‌آید،‌ خودشان نیز برابر با قانون و فشار حوزه مخاطبان، به رسالت خودشان می‌پردازند. البته سازمان بورس، مقررات ویژه‌ای برای افشای اطلاعات وضع کرده، بر اساس ماده ۲۵ دستورالعمل انضباطی ناشران، ارائه اطلاعات به خبرنگاران، تخلف محسوب شده و مدیران شرکت اخطار کتبی دریافت می‌کنند. یا از سوی دیگر، بر اساس ماده ۱۴ دستورالعمل اجرای افشای اطلاعات بورسی در صورتی که انتشار شایعه یا گزارشی که حاوی اطلاعات خلاف واقع یا گمراه‌کننده یا مستندات جعلی باشد، ناشر مکلف است اطلاعات یا توضیح کافی را در خصوص شایعه یا گزارش مزبور به سازمان ارسال و برای عموم مردم افشا کند. خبرنگار باید روی مرزی حرکت کند که با مقررات و نیاز مخاطبان تصادم پیدا نکند، یعنی هم به نیاز مخاطبان توجه کند و هم قوانین موضوعه در بازار سرمایه را رعایت کند. در یک کلام، خبرنگار باید رویکرد حرفه‌ای داشته باشد.

در بسیاری مواقع، افشاگرهای خبرنگاران بورسی باعث توجه بیشتر ناظران بازار به یک شرکت شده است، شرکتی که حاضر به اطلاع‌رسانی نبوده است و در بسیاری از مواقع موشکافی خبرنگاران و کند و کاو در صورت‌های مالی شرکت‌ها باعث برجسته شدن برخی از رویدادهای مالی که از دید کارشناسان نیز پنهان ماند، می‌شود. در مجموع در بازار سرمایه با توجه به اینکه خبرنگاران با اعداد و ارقام و گزاره‌های عددی قابل اثبات و تغییرناپذیر سروکار دارند تا اندازه زیادی، تایید، تکذیب و انکار واقعیت‌ها همانند سایر حوزه‌های خبری کمتر وجود دارد. به عنوان مثال، رسانه‌ها با اتکا به گزارش حسابرس «صدرا» در شفاف شدن وضعیت شرکت در قبل و بعد از واگذاری نقش موثری داشتند.

آیا قصد دارید در آینده کتابتان را با اضافات یا بدون آن، تجدید چاپ کنید؟

نقد کارشناسان در این حوزه، چراغ راه نویسندگان هر کتابی است، ضمن اینکه زمینه تولید ادبیات را فراهم می‌کند. اولین کتاب روزنامه‌نگاری در بازار سرمایه به هیچ وجه نه آخرین است نه کامل‌ترین.

سرعت ادبیات مالی در بازار سرمایه خیلی زیاد است و این ادبیات، تا حدود زیادی وارداتی است و نهضت ترجمه هم سهم بسیار بالایی در آن دارد، ضمن اینکه بازار سرمایه ما نسبت به سایر بخش‌های اقتصاد از رشد سریعی برخوردار است.

شاید بتوان گفت رشد ادبیات و دانش مالی در بازار سرمایه نسبت به سایر بخش‌های اقتصادی بیشتر است و این مساله زمینه نگارش کتاب‌ها و آثار جدید را فراهم می‌کند و به طور قطع، سایر حوزه‌های مطالعاتی وابسته، می‌توانند پیرو توسعه بازار به بسط تئوریک خود اقدام کنند، حوزه روزنامه‌نگاری نیز قاعده مستثنی نیست.

اینکه همچنین علاقه‌مندم در حوزه روزنامه‌نگاری اقتصادی فعالیت کنم و به پاس زحمات افرادی که به عنوان دبیران، سردبیران و اساتید دانشگاه زحمات زیادی را برای نسل من کشیده‌اند، آثار جدیدی را تالیف کنم مشکلی نیست.

نقش همکار نویسنده‌تان در این کتاب چه بود؟

در ادبیات حوزه خبر و گردآوری ادبیات خبر نقش موثری داشتند و با استفاده از تجربه ایشان، این کتاب سه بار بازنویسی شد تا به شکل فعلی برسد.

روزنامه‌نگاران در اجرای اصل۴۴ چه نقشی ایفا کردند؟

اصل ۴۴ نقطه تلاقی منافع بازار یا سرمایه‌گذاران با دولت بود. از یک سو دولت تلاش می‌کند دارایی‌ها و مسوولیت‌های خود را واگذار کند و از یک سو فعالان بازار به خرید و تقبل مسوولیت‌های دولت تمایل دارند. ما شاید در حوزه روزنامه‌نگاری تجاری و انتشار صورت‌های مالی شرکت‌ها نمره خوبی به رسانه‌ها بدهیم با وجود اینکه همیشه تمایلی بر افشای اطلاعات از سوی شرکت‌های قابل واگذاری وجود ندارد، اما در حوزه روزنامه‌نگاری اقتصادی و تحقیقی و افشاگرانه، نمره چندان خوبی را نمی‌توان به رسانه‌ها داد. زیرا فضای موجود و مقررات جاری از رسانه‌ها برای رویکردهای افشاگرانه حمایت نمی‌کند.

رسانه‌ها به دلیل نبود مقررات حامی و تسهیل کننده برای شفاف‌سازی در اجرای اصل ۴۴ و خصوصی‌سازی جدال نمی‌کنند و در نتیجه در بسیاری از واگذاری‌ها ابهامات زیادی وجود دارد.