پاسخی به پاسخ «حسابرس منافع عمومی»
در ابتدای کلام لازم است از روزنامه «دنیای اقتصاد» به جهت سیاست آزادپنداری و ارائه شفاف گفتمانهای رقیب تشکر و قدردانی کنم.
مهدی غلامزاده
در ابتدای کلام لازم است از روزنامه «دنیای اقتصاد» به جهت سیاست آزادپنداری و ارائه شفاف گفتمانهای رقیب تشکر و قدردانی کنم. همچنین از همکاران حرفه حسابرسی که نسبت به مباحث مرتبط با حرفه خود حساس هستند و اخبار مرتبط با این حرفه را دنبال میکنند، بر خود لازم میدانم تشکر و قدردانی کرده و آرزوی توفیق روزافزون ایشان را خواستارم و اما بر خود لازم میدانم که به جهت حمایت از منافع عمومی و افراد حرفه در خصوص مقاله «حسابرس منافع عمومی» مورخه ۱۱/۹/۱۳۸۶نکاتی به شرح ذیل عرض کنم:
۱ - آنچه که در مقاله «معتمد بورس یا مدیران» به قلم بنده درج شد، حمایت از آنچه بوده که شما تحت عنوان منافع عمومی از آن یاد میکنید. بنابراین در این خصوص به ظاهر اختلاف دیدگاهی وجود ندارد؛ چرا که فرض بر این است که بورس به منافع اکثریت جامعه نگاه میکند، بنابراین خواستار برقراری عدالت و انصاف بین تمامی ذینفعان است و در این حالت است که اگر حسابرسان به تبعیت از دستورالعمل بورس بپردازند، در حقیقت به دنبال حداکثر کردن منافع عموم در برابر منافع خصوص پرداختهاند.
۲ -دیدگاهی که جنابعالی از حرفهای بودن ارائه فرمودید، قاعدتا مورد قبول بسیاری از افراد همین حرفه نیز نخواهد بود؛ چرا که با این دیدگاه از مجموع ۱۵۰۰نفر حسابدار رسمی صرفا ۵۰۰نفر مشمول تعریف میشوند که به ازای هر ۱۴۰هزار نفر جمعیت ایران یک نفر در حرفه حسابرسی به صورت حرفهای مشغول به کار تلقی میشود که این نسبت در مقایسه با سایر کشوها بسیار پایین است و هیات تشخیص صلاحیت حسابدار رسمی نیز زیر سوال میرود.
در مقام پاسخگویی باید شفاف توضیح دهد که چگونه بعد از چندین سال از تاسیس جامعه این تعداد را واجد صلاحیت دانسته است. علاوه بر این، این دیدگاه موجب حذف بسیاری از اعضای هیات علمی و غیرشاغلان و شاغلان انفرادی را موجب خواهد شد که در حقیقت تمامی اینها با عقیده جنابعالی از حرفهایگری، به احتمال قوی موافق نباشند.
۳ - جنابعالی در این مقاله به گونهای افراد زیادی از خودی و غیرخودی و حرفهای و غیرحرفهای دولتی و غیردولتی را مسوول وضعیت فعلی حرفه دانستهاید. واضح است که وقتی حرفهای از درون نجو شد و به اصلاح خود نپردازد، عوامل محیطی و بیرونی اقدام به تغییر در حرفه خواهند کرد. بنابراین کم کاری اعضای حرفه را به پای دیگران گذاشتن به نظر درست نمیرسد. همین بحثی که اخیرا رییس سازمان بورس در خصوص گزارشهای مبهم ارائه کردند. جواب دهید تا برسد به سایر موارد. چرا حرفه باید به قول جنابعالی زبان به سکوت ببندد. شما که به قول خود حرفهای هستید آستین بالا بزنید و راهکار ارائه دهید.
۴ - ایشان در خصوص موضع حرفهای خود به گونهای عمل میکنند که انگار رهبری و هدایت حرفه را به ایشان سپردهاند؛ در حالی که از بسیاری از همین اعضای حسابدار رسمی که با تعریف ایشان حرفهای خوانده نمیشوند، باید پرسید که آیا شما ایشان را به نمایندگی خود قبول دارید تا اینگونه در خصوص حرفهای بودن سخن بگویند.
۵ - سوال دیگری که لازم است در خصوص آن پاسخ داده شود، این است که اگر دوستانی که مدارک دانشگاهی حسابداری دارند، در خصوص مسائل حرفه حسابداری و حسابرسی اظهار نظر نکنند، لابد انتظار جنابعالی این است که فلسفه خواندهها، تاریخ خواندهها، اقتصاد خواندهها و... که صرفا در حرفه حسابرسی از بد یا خوب روزگار سر در آوردهاند، باید اظهار نظر داشته باشند.
۶ - این موضوع را که متاسفانه تعاریف ماندگار و مشاهیر در رشته حسابداری و حسابرسی با آنچه که در سایر کشورها و در سایر رشتهها حاکی است، فرق میکند مورد اختلاف ما نیست، بلکه فرآیندی است که طی آن فردی که در طول عمر خود حداقل یک تعریف منحصر به فرد از یک عنصر صورتهای مالی را ارائه نداده و صرفا دارای یک تالیف دانشگاهی بوده و یا دارای سی سال سابقه تدریس بوده چند مقاله ای را (آن هم با ترجمه از سایر متون) به رشته تحریر در آورده و ماندگار شده است از خندههای روزگار ما است که وظیفه ما صرفا نقد این فرآیند است. از نظر بنده (ضمن احترام به تمامی استادان نمکخورده) ما مشاهیر حسابداری به آن مفهوم حداکثری آن در ایران نداریم، اما با یک تعریف حداقلی کسانی وجود دارند که شناسایی و به عنوان چهره ماندگار مورد تقدیر و به جامعه معرفی شوند.
۷ - تفکری که در پی قداست بخشیدن به حرفه و کوتاه کردن دست تمامی عناصر خارج از حرفه است، میتواند در بلند مدت به ضرر حرفه تمام شود (مفهوم خود انتظامی به مفهوم عدم نظارت توسط سایرین محسوب نمیشود)؛ چرا که مقدس کردن راه نقد و انتقاد را بسته و عنصری از خارج از حرفه به حرفه تلنگر نخواهد زد. با این توصیف برای بهتر برآورده شدن خواسته ایشان به وزارت علوم پیشنهاد میشود که رشته حسابداری جزو زیرشاخههای دین و مذهب در آید و از زیر شاخه علوم اداری و اقتصادی حذف شود.
ارسال نظر