نقش گزارشگری و افشای مالی در بهبود کارکرد بورس اوراق بهادار
دکتر احمد احمدپور*
حسین خاکپور**
سوق دادن پس‌انداز‌های راکد به سوی واحدهای تولیدی و ایجاد امکانات و تسهیلات برای مشارکت عمومی در توسعه صنایع و سهیم کردن آنان در سود کارخانه‌ها از اهداف بورس اوراق بهادار به شمار می‌رود.

به لحاظ دارا بودن این خصوصیات، بورس می‌تواند به عنوان یک اهرم مهم در کنترل نرخ تورم و افزایش نرخ رشد پس‌انداز، نقش مهمی را در جامعه ایفا کند. برای رسیدن به این هدف، بورس اوراق بهادار باید بتواند اطمینان و اعتماد سرمایه‌گذاران را جلب کند. این اطمینان و اعتماد جز در سایه وجود یک بازار سرمایه شفاف و روشن تحقق نخواهد یافت و شفافیت بازار سرمایه در گرو گزارشگری صحیح و به موقع شرکت‌های پذیرفته شده در آن بازار خواهد بود. از آنجایی که گزارشگری به موقع باعث کاهش اطلاعات درونی می‌شود، اهمیت فراوان دارد؛ بنابراین شناخت و معرفی فاکتورهای موثر بر این گزارش‌ها می‌تواند عاملی در جهت افزایش این ویژگی اطلاعاتی باشد. در این مقاله نقش گزارشگری و افشای اطلاعات در بازار سرمایه برای رونق بازار و حمایت از سرمایه‌گذاران مورد بررسی قرار گرفته است.
مهم‌ترین عامل موثر بر تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران بالقوه و بالفعل بازار سرمایه، ‌اطلاعاتی است که در دوره‌های زمانی مشخص شده،‌ از طرف شرکت‌ها در این بازار منتشر می‌شود؛ اما از آنجا که این اطلاعات تنها زمانی موثر هستند که در زمان مناسب گزارش شوند، به زمان گزارش آنها توجه بسیاری شده است.
اطلاعاتی به موقع تلقی می‌شوند که بر تصمیم سرمایه‌گذاران موثر باشند؛ بنابراین به موقع گزارش کردن اطلاعات می‌تواند از فاکتورهای کارآیی یک بازار سرمایه تلقی شود. زمان ارائه اطلاعات، یک رابطه دو طرف از مقررات و ضوابط انتشار اطلاعات توسط بازار سرمایه و ویژگی‌های شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار است، بنابراین در صورتی که در یک شرکت مشخصه‌ها و ویژگی‌های لازم وجود داشته باشد، انتشار اطلاعات در سایه یک چارچوب منظم به بازار ارائه خواهد شد. شفافیت اطلاعاتی و دسترسی فعالان بازار سرمایه به اخبار و اطلاعات صحیح و به هنگام به عنوان یکی از مهم‌ترین الزامات بازار سرمایه کارآمد است و طراحی مکانیزم‌های بهینه و نظارت موثر مسوولان و دست‌اندرکاران بازار سرمایه را طلب می‌کند. برای دستیابی به این امر، مراجع تدوین کننده باید نسبت به تدوین استانداردها، قوانین و مقررات،‌ آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌های متعدد در بازار اقدام کنند و حداکثر تلاش را برای شفافیت اطلاعات و گزارش‌های مالی و غیر مالی در سطح ملی و حتی بین‌المللی انجام دهند. در این راستا،‌ توجه به جایگاه و نقش کلیدی بازار سرمایه، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. بازار سرمایه که همان بازار عرضه و تقاضای منابع مالی است، زمانی می‌تواند نقش حیاتی خود را به خوبی ایفا کند که فرآیند عرضه و تقاضای منابع مالی آن از تخصیص بهینه برخوردار باشد. پیش‌شرط اصلی تخصیص بهینه منابع در بازار سرمایه، وجود کارایی در عملکرد آن است. بر این مبنا است که قانون جدید بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران مصوب آذرماه ۱۳۸۴ با توجه بسیار به مباحث شفافیت و اطلاع‌رسانی همراه بوده، به گونه‌ای که فصل پنجم این قانون مشتمل بر ۶ ماده و دو تبصره به اطلاع‌رسانی در بازارهای اولیه و ثانویه اختصاص یافته است. رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی مطلوب، بدون تجهیز منابع مالی بلندمدت، امری غیر ممکن است.استانداردهای گوناگون حسابداری که امروزه در دنیا رایج هستند در جهت نزدیک شدن به هم حرکت می‌کنند؛ لذا گزارشگری مالی از یکپارچگی و هماهنگی بیشتری برخوردار خواهد شد و حسابداری نقش برجسته‌تری را به عنوان زبان مشترک کسب و کار در عرصه جهانی پیدا خواهد کرد. بازار سرمایه و سهامداران به عنوان مهم‌ترین استفاده‌کنندگان از گزارش‌های مالی، محصولات اطلاعاتی متنوعی از مدیران مالی به دست خواهند آورد. این امر به‌ویژه با توسعه و ارتقای تهیه گزارش‌های قابل استخراج از حوزه حسابداری مدیریت و الزامی شدن ارائه آنها به سهامداران، سرعت و دامنه زیادی خواهد یافت. عامل دیگری که بر وسعت بخشیدن به گزارشگری مالی اثر خواهد داشت، ‌الزامات بازار سرمایه بر گزارشگری عملکرد راهبری سازمان است که موجب می‌شود عملکرد راهبری سازمان از ابعاد گوناگون، مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد و به صورت منظم به سهامداران انعکاس یابد. تغییر عمده دیگر در گزارشگری مالی، کوتاه شدن فواصل گزارشگری و امکان گزارشگری به هنگام است که در اثر توسعه کاربردی تکنولوژی اطلاعات میسر خواهد شد و توسعه روزافزون خواهد یافت. بدیهی است اعتبار و اتکاپذیری گزارش‌های مالی به سطح و کیفیت سیستم کنترل‌های داخلی بستگی دارد که مسوولیت اعمال آن به عنوان یک وظیفه اساسی، کماکان بر عهده مدیران مالی باقی خواهد ماند.
محصول نهایی فرآیند حسابداری مالی، ارائه اطلاعات مالی به استفاده‌کنندگان مختلف، اعم از استفاده‌کنندگان داخلی و استفاده‌کنندگان خارج از واحد تجاری، در قالب گزارش‌های حسابداری است. آن گروه از گزارش‌های حسابداری که با هدف تامین نیازهای اطلاعاتی استفاده‌کنندگان خارج از واحد تجاری تهیه و ارائه می‌شود، در حیطه عمل گزارشگری مالی قرار می‌گیرد. صورت‌های مالی، بخش اصلی فرآیند گزارشگری مالی را تشکیل می‌دهد. در حال حاضر یک مجموعه کامل صورت‌های مالی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت سود و زیان جامع، صورت جریان وجوه نقد و یادداشت‌های توضیحی است. دیگر موارد تشکیل‌دهنده گزارشگری مالی مواردی از قبیل گزارش مدیران درباره فعالیت واحد تجاری و گزارش تحلیل مدیران است که همراه با گزارش حسابرس مستقل (و حسب مورد گزارش بازرس قانونی) و صورت‌های مالی، مجموعه‌ای تحت‌عنوان گزارش مالی سالانه را تشکیل می‌دهد. سایر گزارش‌های مالی که به طور موردی و با اهداف خاص تهیه می‌شود، در برگیرنده مواردی از قبیل گزارش‌های مالی تهیه‌شده به منظور دریافت تسهیلات مالی از بانک‌ها، گزارش توجیهی هیات‌مدیره برای افزایش سرمایه در مورد شرکت‌های سهامی و اظهارنامه مالیاتی است.
بازار سرمایه به دلیل ایفای نقش تخصیص بهینه منابع به بخش‌های پربازده اقتصادی، تاثیر بسزایی در رشد و توسعه اقتصادی دارد. به این دلیل هرچه شفافیت اطلاعات (که یکی از عوامل مهم در کارایی بازار است) بیشتر باشد، به همان اندازه این نقش بهتر ایفا خواهد شد. هدف گزارشگری مالی، تهیه اطلاعات مفید برای استفاده‌کنندگان به منظور ارزیابی و اتخاذ تصمیم‌گیری‌های لازم درباره تخصیص منابع کمیاب است. در صورت تامین این اهداف، گزارشگری مالی به عنوان وسیله‌ای تلقی خواهد شد که مدیریت از طریق آن مسوولیت پاسخگویی خود به استفاده‌کنندگان را به‌جا می‌آورد. حفظ منافع عمومی مستلزم گزارشگری مالی قابل‌اتکا و به موقع از عملیات و سلامت مالی شرکت‌ها است و باید بین نیازهای متفاوت برای افشای اطلاعات و خلاصه کردن حجم بزرگی از داده‌ها، نوعی توازن مناسب به دست آمده باشد. موضوع افشای اطلاعات به نحو مناسب، جامع و کامل در گزارش‌های سالانه شرکت‌ها در تصمیم‌گیری تعداد زیادی از افراد جامعه، به‌خصوص سرمایه‌گذاران در بازار موثر است؛ ولی باتوجه به اینکه گروه‌های استفاده‌کنندگان از گزارش‌های مالی از اقشار و افراد مختلف اجتماع با هدف‌ها و سطوح آگاهی متفاوت تشکیل شده‌اند، تنظیم گزارش‌های مالی که بتواند اطلاعات موردنیاز تمام استفاده‌کنندگان را فراهم آورد، میسر نیست. از آنجا که اطلاعات محور اساسی بازار سرمایه محسوب می‌شود، فراهم بودن به موقع و دقیق اطلاعات موجب می‌شود از سردرگمی فعالان بازار هنگام تصمیم‌گیری در مورد خرید و فروش اوراق بهادار کاسته و مهم‌تر از همه، شفافیت اطلاعاتی باعث می‌شود منابع، جذب آن بخش‌هایی از اقتصاد شود که انتظار می‌رود عملکرد مطلوب‌تری داشته باشند. برای افشای مناسب باید به سوالات زیر پاسخ داده شود: اهداف افشای اطلاعات چیست؟ اطلاعات برای چه کسی افشا می‌شود؟ چه مقدار از اطلاعات باید افشا شود؟ اینکه اطلاعات چگونه و چه زمانی باید افشا شود، حایز اهمیت است. از آنجا که روش و زمان افشا، مفید بودن اطلاعات را تعیین می‌کند، روش افشا از اهمیت کمتری برخوردار است. افشا برای چه کسی انجام می‌شود؟ در ایالات‌متحده گزارش‌های مالی برای سهامداران، سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان تهیه می‌شود. هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی(FASB) اظهار می‌دارد که گزارشگری مالی باید اطلاعاتی را بیان کند که برای سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان بالفعل و بالقوه و سایر استفاده‌کنندگان در اخذ تصمیمات مشابه و معقول برای سرمایه‌گذاری‌های عقلایی مفید باشد. در بند اول مفاهیم نظری و گزارشگری مالی استاندارد حسابداری ایران، هدف اصلی از ارائه اطلاعات حسابداری کمک به تصمیم‌گیری‌های اقتصادی افراد بیان شده است.
اطلاعات در بازار سرمایه
برای تصمیم‌گیری‌های اقتصادی نیاز به اطلاعاتی است که بتوان با کمک آنها منابع موجود و در دسترس را به نحوی مطلوب تخصیص داد. یکی از مهم‌ترین عوامل در تصمیم‌گیری صحیح، اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم است که اگر به درستی فراهم و پردازش نشوند، اثرهای منفی برای فرد تصمیم‌گیرنده در پی خواهد داشت. از سوی دیگر، نوع و چگونگی دستیابی به اطلاعات نیز حایز اهمیت است. در صورتی که اطلاعات موردنیاز به صورتی نامتقارن در بین افراد توزیع شود (انتقال اطلاعات به صورت نابرابر بین مردم صورت گیرد)، می‌تواند نتایج متفاوتی را نسبت به موضوعی واحد سبب شود. بنابراین، قبل از اینکه خود اطلاعات برای فرد تصمیم‌گیرنده مهم باشد، این کیفیت توزیع زمانی اطلاعات است که باید به صورت دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد. در بازار سرمایه، پایه اولیه معاملات را وجود اطلاعات مرتبط، شکل می‌دهد. از این رو است که اطلاعات را گرانبهاترین دارایی در بازار سرمایه می‌دانند.
معمولا زمانی که اطلاعات تازه‌ای از وضعیت شرکت‌ها در بازار منتشر می‌شود، این اطلاعات از سوی تحلیل‌گران، سرمایه‌گذاران و سایر استفاده‌کنندگان مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و بر مبنای آن، تصمیم‌گیری نسبت به خرید و یا فروش سهام صورت می‌پذیرد. این اطلاعات و نحوه واکنش به آنها بر رفتار استفاده‌کنندگان، به‌خصوص سهامدارن بالفعل و بالقوه تاثیر می‌گذارد و باعث افزایش و یا کاهش قیمت و حجم مبادلات سهام می‌شود؛ زیرا نحوه برخورد افراد با اطلاعات جدید، نوسانات قیمت‌ها را شکل می‌دهد. بنابراین در صورت انتشار محرمانه و ناهمگون اطلاعات، واکنش‌های متفاوتی از سوی سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه شکل می‌گیرد که تحلیل‌های نادرست و گمراه‌کننده‌ای را از وضعیت جاری بازار به همراه خواهد داشت.
آنچه در بازارهای سرمایه باید مورد توجه قرار گیرد این است که بسیاری از افرادی که اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند، مردم عادی هستند که تنها راه دسترسی آنها به اطلاعات مهم شرکت‌ها، اطلاعیه‌هایی است که از جانب شرکت‌ها در قالب گزارش‌های حسابداری و صورت‌های مالی منتشر می‌شود. اگر چه، هدف نهایی حسابداری نیز تامین نیازهای اطلاعاتی استفاده‌کنندگان از خدمات حسابداری است، باید توجه داشت در شرایطی که دستیابی به اطلاعات استفاده‌کنندگان از خدمات حسابداری است. باید توجه داشت در شرایطی که دستیابی به اطلاعات پرهزینه باشد، سرمایه‌گذاران مجبورند از طریق برآوردهای ذهنی، تحلیل‌های خود را درباره سوددهی آتی شرکت، جریانات نقدی و ... شکل دهند؛ در نتیجه افرادی که از نظر اطلاعاتی نسبت به سایرین در موقعیت بهتری قرار داشته باشند، قادر به برآوردهای بهتری نیز خواهند بود و به دلیل این موقعیت اطلاعاتی، بر عرضه و تقاضای بازار تاثیر می‌گذارند و منجر به نوسانات قیمت سهام می‌شوند.
با توجه به مطالب فوق می‌توان بیان کرد که در صورت نبود ساختاری مناسب برای ارائه و افشای اطلاعات در بازارهای مالی، سرمایه‌های افراد عادی که در این بازارها اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند، همواره مورد مخاطره قرار خواهد گرفت و ضربات جبران‌ناپذیری به اقتصاد کشور وارد خواهد کرد که برای جلوگیری از آن در قانون جدید بازار سرمایه این مساله مورد تاکید قرار گرفته است. ماده 21 فصل سوم قانون بازار اوراق بهادار مصوب آذر 1384 بیان می‌کند که «ثبت اوراق بهادار نزد سازمان، به منظور حصول اطمینان از رعایت مقررات قانونی و مصوبات سازمان و شفافیت اطلاعاتی بوده... .»
با توجه به تحقیقاتی که دیاموند و ورچیا در سال ۱۹۹۱ انجام داده‌اند، زمانی که انتقال اطلاعات مربوط به سهام شرکتی خاص به صورت نابرابر بین مردم صورت گیرد، ارزش ذاتی آن سهم با ارزشی که سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه برای سهام مورد نظر قایل می‌شوند، متفاوت خواهد بود. در نتیجه، ارزش واقعی سهام شرکت‌ها با ارزش مورد انتظار سهامداران تفاوت خواهند داشت؛ بنابراین، اطلاعات در بازارهای سرمایه باید به نحوی باشد که تمامی سرمایه‌گذاران امکان دسترسی به اطلاعات را داشته باشند.
بازار کارای اوراق بهادار و گزارشگری مالی
در طول ۳۰سال گذشته، فرضیه بازار کارآ در صدها مطالعه، به وسیله نویسندگانی چون فاما و فنرچ(۱۹۹۶)، مک کویین، پینگار و تورلی(۱۹۹۶)، ماکیئل(۱۹۹۵)، براون و گوتزمن(۱۹۹۵)، آیکن بری، لاکونیشوک و ورمائلن(۱۹۹۵)، التون، گروبر، دس و لاوکا(۱۹۹۳)، گوتزمن و ایبوتسون(۱۹۹۴)، جگادیش و تیت‌من (۱۹۹۳) چوپرا، لاکونیشوک و ریتر (۱۹۹۲)، سپی(۱۹۹۲)، لی، اشلیفر و تالر(۱۹۹۱)، برنارد و توماس (۱۹۹۰،۱۹۸۹)، هریس(۱۹۸۹)، ایپولیتو(۱۹۸۹)، بال و کوتاری(۱۹۸۹)، دبونت و تالر(۱۹۸۹،۱۹۸۵،۱۹۸۷)، هنریکسون(۱۹۸۴)، فوستر، اولسن و شولین(۱۹۸۴) گروس من و استیگ لیتز(۱۹۸۰)، چارست (۱۹۷۸)، بلک و شواز(۱۹۷۴)، مور (۱۹۶۴) و الکساندر(۱۹۹۱)، مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، اکثر مطالعاتی که برای کاهش ناکارآیی بازار انجام شده بود، بعدا به کمک تجزیه و تحلیل‌های منطقی و جامع‌تر، تشریح شد.
کارآیی بازار اوراق بهادار دلالت بر ا ین دارد که در افشای اطلاعات، محتوای اطلاعات است که توسط بازار ارزش‌گذاری می‌شود نه شکل افشای اطلاعات؛ بنابراین اطلاعات را می‌توان از طریق یادداشت‌ها و گزارش‌های ضمیمه و صورت‌های مالی افشا کرد. کارایی بازار اوراق بهادار تاثیرهای مهمی بر حسابداری مالی دارد. یکی از این تاثیرها «افشای کامل اطلاعات» است. بسیاری از استدلال‌های اولیه در خصوص مقررات افشای اطلاعات شرکت‌ها، بر این موضوع تاکید دارد که سرمایه‌گذاران و به طور کلی بازار سهام نمی‌تواند بین شرکت‌های کارآ و غیرکارآ تفاوت قایل شود. دلایل گوناگونی برای ناتوانی در تشخیص این تفاوت ارائه شده است. با این وجود برخی انتقادها موجب بروز پاره‌ای مشکل‌ها شده است. سوال می‌شود که چرا مدیریت، اطلاعات بیشتری را افشا نمی‌سازد؟ در یک بازار کارآ اگر منابع جایگزین، اطلاعات بیشتری تولید نکنند به آنها پرداختی صورت نخواهد گرفت. در این حالت هزینه‌های تولید اطلاعات از میزان درآمد حاصل از فروش اطلاعات بیشتر خواهد شد. نخستین تاثیر مهم آن است که سیاست‌های حسابداری مورد استفاده شرکت تاثیری بر قیمت سهام شرکت ندارد؛ مشروط بر آنکه سیاست‌ها تاثیری بر جریانات نقدی نداشته باشد و سیاست‌های به کار برده شده افشا شوند. به‌این ترتیب بحث بازار کارآ آن است که تا زمانی که شرکت‌ها سیاست‌های حسابداری مورد استفاده خود را افشا نکنند، سرمایه‌گذاران خود می‌توانند محاسبات لازم را برای تعیین تاثیر این سیاست‌ها بر سود خالص گزارش شده انجام دهند.
دومین عاملی که می‌توان مورد توجه قرار داد، آن است که بازارهای کارآی اوراق بهادار با موضوع افشای کامل اطلاعات رابطه تنگاتنگ دارد. به طور کلی اگر منافع تهیه و گزارش اطلاعات در مورد شرکت برای سرمایه‌گذار بیش از هزینه تهیه آن برای شرکت باشد، مدیریت باید اقدام به افشا کند. این کار باعث بهبود پیش‌بینی‌ها و تصمیم‌های سرمایه‌گذاران می‌شود و از طرفی اعتماد سرمایه‌گذاران و بازار را نسبت به شرکت افزایش خواهد داد.
همچنین بازار کارآ دلالت بر این مفهوم دارد که شرکت‌ها نباید نسبت به سرمایه‌گذاران کم معلومات، بیش از اندازه حساسیت نشان دهند؛ یعنی اینکه لازم نیست که صورت‌های مالی آنقدر ساده ارائه شود که هر فردی بتواند آنها را درک کند، زیرا اگر تعداد کافی از سرمایه‌گذاران اطلاعات افشا شده را درک و براساس آن اقدام به خرید و فروش سهام شرکت کنند، قیمت بازار سهام به سطح کارآی خود خواهد رسید. در نتیجه منافع دیگر سهامداران (غیرآگاه) نیز تامین خواهد شد. این مفهوم اصطلاحا حمایت از سرمایه‌گذاران توسط قیمت بازار نامیده می‌شود. در یک بازار کارآ قیمت‌ها به درستی تمام اطلاعات در دسترس را منعکس می‌کنند و طی یک دوره نسبتا طولانی قیمت بازار اوراق بهادار به صورت تصادفی نوسان دارد. کارآیی بازار نسبت به اطلاعات موجود تعریف می‌شود. اگر این اطلاعات مثلا به علت اطلاعات درون سازمانی کامل نباشد یا اشتباه باشد، آن گاه قیمت اوراق بهادار اشتباه خواهد بود. بنابراین کارآیی بازار، درستی قیمت‌ها را تضمین نمی‌کند. هرچند در بازار کارآ قیمت‌ها بی‌طرفانه است و به سرعت نسبت به اطلاعات جدید یا تجدیدنظر شده از خود واکنش نشان می‌دهند. بیور (1973) عقیده دارد، کارآیی بازار اوراق بهادار چندین اثر مهم بر حسابداری و گزارشگری مالی دارد. نخست، برای مدیران و حسابداران نباید مهم باشد که شرکت از کدام سیاست حسابداری استفاده می‌کند، مگر آنکه این سیاست‌ها به طور مستقیم اثرهای متفاوت بر جریانات نقدی داشته باشد. دوم، شرکت‌ها باید تا آنجا که امکان دارد اطلاعات مربوط به خود را افشا کنند. آنچه که مهم است محتوای اطلاعات افشا شده است نه شکل ارائه آنها. سوم، نیازی نیست که شرکت‌ها در تصمیم‌گیری‌های خود در گزینش سیاست افشای اطلاعات‌، نسبت به سرمایه‌گذار ساده از خود واکنش نشان دهند.
عدم تقارن اطلاعاتی
در دهه 1970 میلادی سه دانشمند به نام‌های مایکل اسپنس، جرج اکرلوف و جوزف استیلیتز (برندگان جایزه نوبل اقتصاد در سال 2001) در زمینه اقتصاد اطلاعات، نظریه‌ای را پایه‌گذاری کردند که به نظریه عدم تقارن اطلاعاتی موسوم شد. اقتصاد اطلاعات مبحث نسبتا جدیدی در اقتصاد است که یک کاربرد جالب آن بررسی دلایل شکست نهادها و سیاست‌ها در جامعه است. یک موضوع محوری در اقتصاد اطلاعات، عدم تقارن اطلاعات بین دو طرف مبادله است که یک نمونه معروف آن گزینش نامطلوب است. گزینش نامناسب از نمونه‌هایی صحبت می‌کند که تصمیم‌گیری یک طرف، وابسته به اطلاعاتی است که فقط برای خود او آشکار است و ندانستن آن برای طرف مقابل باعث می‌شود تا نتایج فرآیند به شدت به ضررش تمام شود. عدم تقارن اطلاعات پیامد‌های نامطلوب متفاوتی از قبیل افزایش هزینه‌های معاملات، ضعف بازار، نقدینگی پایین و به طور کلی کاهش سود حاصل از معاملات در بازار سرمایه را دارد.
این پیامد‌های نامطلوب را می‌توان با وضع مقررات افشای اطلاعات مالی به منظور کاهش عدم تقارن اطلاعات تعدیل کرد. همچنین یکی از شروط رقابت کامل، شفافیت اطلاعات است و فقدان آن باعث پیدایش رانت می‌شود. شفافیت اطلاعات را با مقداری روتوش، می‌توان تقارن اطلاعات تعریف کرد. طبق نظر داگلاس هر قدر از جامعه سنتی به طرف جامعه مدرن حرکت می‌کنیم، میزان عدم تقارن اطلاعات افزایش می‌یابد؛ زیرا هر قدر یک جامعه پیشرفته‌تر باشد، تقسیم کار و تخصص نیز بیشتر خواهد شد. تنوع تولیدات و افزایش تخصص و تقسیم کار، عدم تقارن اطلاعات را افزایش می‌دهد. یکی از اثرهای وجود اطلاعات نامتقارن، اخلال در عملکرد درست بازارها است.
یکی از مفروضات میلر و مودیلانی این است که مدیران و سرمایه‌گذاران درباره آینده شرکت، اطلاعات همانندی دارند (اطلاعات متقارن) ولی اغلب مدیران، اطلاعات بیشتری دارند که بر ساختار سرمایه اثر مهمی می‌گذارد. (اطلاعات نامتقارن) در این تئوری به صراحت بیان می‌شود که برای تامین مالی، سلسله مراتب قدرت وجود دارند. همان‌طور که اشاره شد، دو نوع عمده تقارن اطلاعاتی وجود دارد: نوع اول «گزینش نامطلوب» نامیده می‌شود. گزینش نامطلوب سرچشمه بسیاری از مشکلات است. یک سرمایه‌گذار ممکن است از کیفیت شرکتی که قرار است تبدیل به یک شرکت سهامی عام شود، مطمئن نباشد؛ سهامداران ممکن است از کیفیت مدیرانی که انتخاب می‌شوند، مطمئن نباشند؛ سرمایه‌گذاران ممکن است از کیفیت کارکنانی که قرار است استخدام بشوند یا اطلاعاتی که مدیریت در مورد شانس موفقیت‌های آینده شرکت ارائه می‌دهد، مطمئن نباشند. در تمام این موارد عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد؛ زیرا یک طرف دادوستد، اطلاعاتی دارد که طرف دیگر ندارد. به عبارت دیگر، مشکل از اینجا سرچشمه می‌گیرد که برخی از افراد مانند مدیران و یا سایر افراد درون‌سازمانی بیش از سرمایه‌گذاران برون‌سازمانی از وضعیت فعلی و آینده شرکت اطلاع دارند. مدیران و سایر افراد درون‌سازمانی می‌توانند از راه‌های گوناگون از این مزیت اطلاعاتی به نفع خود و به زیان افراد برون‌سازمانی بهره‌مند شوند؛ به طور مثال آنها می‌توانند با تحریف کردن و تحت مدیریت قرار دادن اطلاعات از موقعیت خود استفاده کنند. این امر می‌تواند بر توانایی سرمایه‌گذاران در تصمیم‌گیری‌های درست اثر بگذارد. افزون بر این، اگر سرمایه‌گذاران نگران این باشند که اطلاعاتی که در اختیار آنها گذاشته می‌شود ممکن است یک‌طرفه باشد، در خرید اوراق بهادار بیش از اندازه محتاط خواهند بود که این بر عملکرد بازارهای سرمایه و مشاغل مدیریتی اثر منفی خواهد گذاشت. به این ترتیب می‌توان به حسابداری و گزارشگری مالی به عنوان وسیله‌ای که از طریق تبدیل معتبرانه اطلاعات درون سازمانی به اطلاعات برون سازمانی، مشکل گزینش نامطلوب را تحت کنترل درمی‌آورد، نگاه کرد.
نوع دوم عدم تقارن اطلاعاتی «مخاطره اخلاقی» نامیده می‌شود؛ برای مثال اگر خانه‌ها کاملا تحت پوشش بیمه باشند، صاحبخانه‌ها ممکن است به اندازه کافی در مراقبت و محافظت خانه‌های خود کوشش نکنند. در این موارد عدم تقارن اطلاعاتی بروز می‌کند؛ زیرا برخی از طرف‌های دادوستد نمی‌توانند کارها و تصمیمات طرف‌های دیگر دادوستد که بر منافع تمام طرف‌های دادوستد اثر می‌گذارد، مشاهده کنند. برای مثال یک استاد نمی‌تواند همواره بر کار دانشجویان خود نظارت کند تا مطمئن باشد که آنها با جدیت درس می‌خوانند. در حالی که اگر دانشجویان با جدیت درس بخوانند، هم استاد و هم دانشجو از این امر سود می‌برند. بدین‌ترتیب امتحانات وسیله‌ای است که با ایجاد انگیزه در دانشجویان برای مطالعه و کوشش بیشتر، مشکل غیرقابل رویت بودن کوشش آنها را تحت کنترل درمی‌آورد. برای سهامداران و اعتباردهندگان غیرممکن است که بتوانند به طور موثر ناظر بر حدود و کیفیت تلاش‌های مدیران رده بالا باشند. به این ترتیب ممکن است این وسوسه در مدیران ایجاد شود که هر نوع ضعف در عملکرد شرکت را به بهانه وجود عواملی که خارج از کنترل آنها است، توجیه کنند. روشن است که در چنین وضعیتی هم برای سرمایه‌گذاران و سایر ذی‌نفعان مشکلات جدی به وجود خواهد آمد و هم در عملکرد کارآیی اقتصاد جامعه خلل وارد خواهد شد. بنابراین می‌توان از سود ویژه حسابداری به عنوان یک عامل سنجش عملکرد مدیریت، برای کنترل مشکل مخاطره اخلاقی استفاده کرد؛ زیرا از یک سو سود ویژه به عنوان یک عامل تعیین پاداش، باعث ایجاد انگیزه در مدیران می‌شود تا تلاش‌های موثرتری داشته باشند و از سوی دیگر به عنوان یک وسیله اطلاع‌رسانی به بازار اوراق‌بهادار و بازار مشاغل مدیریتی مورد استفاده قرار می‌گیرد تا شرکتی که مدیرانش به خوبی انجام وظیفه نکرده‌اند، زیان‌ده شود و ارزش آن کاهش یابد.نکته‌ای که باید مورد توجه باشد، اطلاعات نهانی است؛ یعنی اطلاعات مهم افشا نشده‌ای از قبیل موارد زیر که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به اوراق‌بهادار یا ناشر آن مربوط می‌شود و در صورت افشا، بر قیمت و تصمیم سرمایه‌گذاران برای خرید و فروش یا نگهداری اوراق‌بهادار اثر می‌گذارد: الف) تصمیم اشخاص واجد صلاحیت درباره انتشار سهام جدید، تجزیه سهام، تغییر در سیاست تقسیم سود نقدی، ادغام با شرکت دیگر، انحلال اختیاری،‌ تولید محصول جدید، به‌کارگیری فناوری جدید، هر نوع طرح توسعه یا اجرای پروژه‌های جدید و تغییر در سیاست و برنامه عملکرد شرکت، ب) وقوع رویدادهایی از قبیل وارد شدن خسارت به شرکت به دلیل شکست در فعالیت، تغییر در ترکیب سهامداران عمده، کاهش اجباری سرمایه یا مواجه شدن با رویدادهایی که باعث حذف شرکت از فهرست شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق‌بهادار می‌شود، پ) اطلاعات مربوط به میزان فروش، سود قبل از مالیات، تاریخ بستن حساب‌ها و سایر اطلاعات مربوط به فعالیت‌ها یا تصمیمات مالی، ت) مواردی از قبیل ورشکستگی، انحلال،‌کناره‌گیری یا استعفای هیات‌مدیره، تحصیل دارایی‌ های جدید یا از رده خارج کردن دارایی‌های قدیم به هر دلیل،‌انعقاد قراردادهای شرکت ث) سایر تصمیمات و رویدادهایی که بر تصمیم سرمایه‌گذاران در بازار موثر است.
در صورت کارآ بودن بازار سرمایه هم قیمت اوراق‌بهادار به درستی و عادلانه تعیین می‌شود و هم تخصیص سرمایه که مهم‌ترین عامل تولید و توسعه اقتصادی است، به طور مطلوب و بهینه انجام می‌شود. به بیان دیگر قیمت اوراق‌بهادار براساس ارزش‌های واقعی، جریان سرمایه‌ها را به درستی به واحدهای نیازمند هدایت می‌کند که در نهایت باعث بهبود وضعیت اجتماعی می‌شود. برای دستیابی به عملکرد درست بازار دو مکانیسم جریمه‌ای و انگیزشی وجود دارد.
مکانیسم جریمه‌ای: برای مثال SEC مقرراتی را وضع کرده تا از مبادلات درون سازمانی جلوگیری کند و رویدادهای مهم شرکت‌ها به سرعت افشا شوند و در صورت تخلف از این مقررات جرایمی اعمال می‌شود.
مکانیسم انگیزشی: عملکرد طبیعی بازار این انگیزه را ایجاد می‌کند که شرکت‌ها اطلاعات درون سازمانی را افشا کنند. برای مثال شرکت‌هایی که دارای پروژه‌های سودآور هستند، از طریق مکانیسم‌های گوناگون می‌توانند این وضعیت را به اطلاع بازار برسانند و درنتیجه قیمت بیشتری را برای سهام خود دریافت کنند. این مکانیسم اصطلاحا «نشانه‌دهی» نامیده می‌شود. می‌توان بدین‌گونه نتیجه‌گیری کرد که منافع اجتماعی بازارهای کارآمد اوراق‌بهادار در صورت تحقق دو شرط زیر تامین خواهد شد: تمام اطلاعات مربوط در دسترس همگان باشد، حداقل تا حدی که افشای اطلاعات درون سازمانی بر اساس مکانیسم‌های جریمه‌ای و انگیزشی توجیه اقتصادی داشته باشد و قیمت بازار اوراق‌بهادار براساس این اطلاعات، کارآمد باشد.
شفافیت صورت‌های مالی
شفافیت، واژه‌ای است که اخیرا مورد استفاده قرار می‌گیرد. شفافیت در مباحث مختلف تعابیر متفاوتی می‌تواند داشته باشد،‌ اما در مباحث مالی منظور از شفافیت، کیفیت اطلاعات مالی است. اطلاعات مالی شرکت‌ها در صورت‌های مالی آنها نشان داده می‌شود و منظور از شفاف‌سازی، توزیع گزارش‌های مالی با کیفیت مناسب است. اما آن چیزی که در اینجا اهمیت بسیار بالایی دارد، این است که کیفیت صورت‌های مالی از اطلاعات درون آنها ناشی می‌شود. اهمیت این شفافیت و کیفیت در صورت‌های مالی باید در جایی خود را متجلی کند و آن در ارزیابی سهام شرکت است. بنابراین هدف اصلی از ارائه صورت‌های مالی شفاف، ارزیابی صحیح و واقعی از قیمت سهام شرکت است. هرچه شفافیت گزارش‌های مالی افزایش یابد و از استانداردها و ضوابط معتبر در تهیه و حسابرسی آنها استفاده شود،‌ ریسک اطلاعات کاهش یافته و بر قیمت سهام تاثیر مثبت خواهد گذاشت. براساس تحقیقات به عمل آ‌مده یکی از دلایل ریسک بالای کشورها، ضوابط گزارشگری مالی و حسابرسی اعلام شده است. قابلیت مقایسه گزارش‌های مالی یک واحد تجاری در طی دوره‌های مختلف به منظور درک صحیح فعالیت‌های آن واحد ضروری است. در واقع حسابرسان این موضوع را که اصول حسابداری در تنظیم صورت‌های مالی به طور یکنواخت به کار گرفته شده، تایید می‌کنند
(Zeff.S.& Keller).
انتظار بر این است که استانداردهای حسابداری در کشورهای با بازار سرمایه پیشرفته، مشابه استانداردهای حسابداری بین‌المللی باشند. برای مثال اشبغ در سال 2001 به این نتیجه رسید که احتمال افشای اطلاعات مالی مطابق استانداردهای حسابداری بین‌المللی به وسیله آن دسته از شرکت‌های غیر آمریکایی که از طریق صدور سهام، تامین مالی می‌کنند، بیشتر است. این یافته‌ها با یافته‌های لیوز و در سال 2000 مطابقت دارد. آنها به این نتیجه رسیدند که شرکت‌های غیر آمریکایی به صورت داوطلبانه، اطلاعات مالی خود را براساس استانداردهای حسابداری بین‌المللی افشا می‌کنند تا عدم تقارن اطلاعاتی (یکی از اجزای تشکیل دهنده هزینه سرمایه) را کاهش دهند. نکته قابل ذکر این است که فساد به اشکال مختلف در بازار سرمایه رخ می‌دهد؛ اما آنچه که بیشتر حائز اهمیت است و آثار مخرب عینی و ذهنی ماندگاری بر بازار سرمایه در پی خواهد داشت، فساد مرتبط با گزارشگری مالی است. گزارشگری متقلبانه آن چیزی است که باعث ورشکستگی شرکت‌های «انرون» و «ورلدکام» در آستانه ورود به قرون 21 میلادی بود و موجب وارد آمدن شوک شدید به بازارهای سرمایه آمریکا شد. بعد از رسوایی شرکت‌های «انرون» و «ورلدکام»، ایالات متحده قانون ساربنز اکسلی را که شامل مجموعه‌ای از ضوابط سختگیرانه در زمینه رعایت شفافیت گزارشگری مالی، نظارت بر حسابداری شرکت‌های سهامی عام و موسسات حسابرسی است، وضع کرد و به مرحله اجرا درآورد.
مدل ارائه شده توسط پاگانو و روئل (۱۹۹۶) نیز نشان می‌دهد که شفافیت بازار باید هزینه‌های پرداختی معامله‌گران غیر رسمی را نسبت به کارگزاران رسمی کاهش دهد. به علاوه نیک (۴۱)، نیوبرگر و ویس واناتان(۱۹۹۹)، مدلی را توسعه دادند که در آن تاکید می‌شود با شفاف‌سازی بازار سرمایه، می‌توان سهم ریسک موجودی سهام را بهبود بخشید و هزینه‌های به کارگیری موجودی را کاهش داد. در همین راستا، فلود، هایس من، کودجیک و ماه یو(۱۹۹۹)، شواهدی تجربی نشان دادند که شفاف‌سازی قبل از معامله‌، تفاضل‌های بین قیمت پیشنهادی و درخواستی را کاهش می‌دهد. بوهمر، سار و یو (۲۰۰۴)، تاثیر شروع افشاسازی (اعلان) اطلاعات را در ژانویه ۲۰۰۲ بر روی بازار سهام نیویورک، مورد بررسی قرار دادند. آنها نشان دادند که معامله‌گران سفارش محدود، قادرند که از اطلاعات، برای پالایش و بهبود استراتژی‌هایشان استفاده کنند.
FASB مکرر بیان کرده است که انتخاب اصول بنیادی و رویه‌های تفصیلی حاکم بر افشای اطلاعات مالی باید به وسیله «معیاری که منافع عمومی را تامین کند» صورت پذیرد. در حال حاضر سرعت حرکت به سوی بازارهای سرمایه مرتبط به هم و جهانی، دو چندان شده است. از این رو سرمایه‌گذاران و نام‌آوران حرفه حسابداری در دنیا با میل و رغبتی فزاینده در جهت همسازی استانداردهای ملی و استفاده از مجموعه‌ای از استانداردهای جهانی برای اندازه‌گیری و گزارشگری نتایج مالی شرکت‌ها، گام‌های جدی برداشته‌اند.
براساس تحقیقی که توسط موسسه حسابرسی (PWC) انجام گرفته، حدود ۸۰درصد از مدیران صندوق‌های سرمایه‌گذاری در اروپا بر این باورند که پذیرش استانداردهای بین‌المللی گزارشگری مالی، گامی مهم برای شفافیت گزارشگری مالی محسوب می‌شود و در بعضی از کشورها این میزان به ۹۵درصد می‌رسد. در چنین شرایطی، اینکه کماکان گروهی از بنگاه‌های اقتصادی کشور بر تبعیت از اصول و ضوابط حسابداری متفاوت از استانداردهای مصوب پافشاری کنند، قطعا در امر گزارشگری مالی برخلاف انتظار بازارهای پولی و مالی و جریان عمومی حرکت به سوی همسازی استانداردهای حسابداری مالی گام نهاده‌اند که کمترین آثار آن، ارائه صورت‌های مالی غیرشفاف و کم‌اعتبار است.
ارائه اطلاعات مالی مفید یک واحد اقتصادی از طریق گزارشگری مالی، نیازمند بهره‌گیری از سیستم حسابداری کارآمد است. تئوری بازار کارای اوراق‌بهادار،‌ اثرات غیرمستقیم مهمی بر حسابداری مالی دارد. یکی از این اثرات آن است که کارآیی بازار نسبت به مجموعه‌ای از اطلاعات در دسترس همگان تعریف می‌‌شود. گزارشگری مالی نقش مهمی در بهبود میزان، زمان و صحت این مجموعه از اطلاعات بازی می‌کند. افشای کامل اطلاعات، دارای دو فایده اصلی است که از هر دو می‌توان همزمان بهره‌مند شد. یک فایده آن است که این توانایی را به سرمایه‌گذاران می‌دهد که تصمیم‌های بهتری بگیرند. فایده دیگر توانمندتر کردن بازار اوراق‌بهادار در هدایت سرمایه‌گذاری‌ها به سوی کاراترین موسسات است.
در رابطه با میزان اطلاعاتی که باید افشا شود، حسابرسان از واژه‌هایی نظیر کافی، مناسب و کامل استفاده می‌کنند. به‌رغم وجود برخی اختلاف‌نظرها، این توافق عمومی وجود دارد که گزارش‌های مالی باید به طور کامل ارائه شود؛ اما در عین حال نباید حاوی اطلاعاتی بیش از حد کم اهمیت باشد. به طور کلی می‌توان گفت اگر حذف اطلاعات معینی باعث شود که گزارش‌های مالی گمراه‌کننده باشد، افشای آن اطلاعات ضروری است. به هر حال قضاوت در این مورد بستگی به شناخت مدل‌های تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران دارد.
تجربیات و تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف نشان می‌دهد که واحدهای تجاری غالبا بدون فشارهای قانونی و یا الزامات حرفه‌ای تمایلی به افزایش میزان افشای اطلاعات مالی نشان نمی‌دهند. به همین دلیل در بسیاری از کشورها، نهادهای نظارتی بر معاملات بورس اوراق‌بهادار، با اعمال مقررات خاص، شرکت‌ها را ملزم به بهبود کیفیت و افزایش کمیت در افشا اطلاعات مالی کرده‌اند. غالبا از سه هدف برای افشاء در گزارشگری مالی نام برده می‌شود: ارزیابی عملکرد واحد اقتصادی، ارزیابی در مورد نحوه بهره‌برداری از منابع و پیش‌بینی روند سودآوری برای سال‌های آتی. لازم به ذکر است که یکی از دلایل اصلی حذف شرکت‌ها از تابلو بورس، عدم‌رعایت سیاست افشای اطلاعات توسط آن شرکت‌ها است. بر طبق آیین‌نامه افشای اطلاعات شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس، شرکت‌ مکلف است اطلاعات زیر را مطابق ضوابط تعیین‌شده در آیین‌نامه به بورس اعلام و به عموم افشا کند: الف) گزارش‌ها و صورت‌های مالی سالانه، میان‌دوره‌ای و فصلی، ب) تاریخ تشکیل و تصمیمات اتخاذشده در مجامع عمومی عادی و فوق‌العاده، پ) اطلاعات مهم مربوط به شرکت و ت) اطلاعات مربوط به دارندگان اطلاعات نهانی.
همچنین شرکت مکلف به افشای فوری اطلاعات مهم زیر به سازمان بورس است: الف) رویدادهای موثر برفعالیت، وضعیت مالی و نتایج عملکرد ناشر، ب) تصمیم‌ها و شرایط موثر بر ساختار سرمایه و تامین منابع مالی ناشر ج) تغییر در ساختار مالکیت ناشر ود) سایر اطلاعات مهم موثر بر قیمت اوراق بهادار ناشر و تصمیم سرمایه‌گذاران.
گزارشگری مالی
گزارشگری مالی باید اطلاعاتی فراهم کند که برای سرمایه‌گذاران بالقوه و بالفعل و بستانکاران و سایر استفاده‌کنندگان در سرمایه‌گذاری‌های منطقی، اعطای اعتبار و تصمیم‌های مشابه سودمند باشد. اطلاعات باید برای کسانی که درک معقولی از امور تجاری و فعالیت‌های اقتصادی دارند یا خواستار مطالعه اطلاعات با سعی و کوشش معقول هستند، قابل‌فهم باشد. اهداف گزارشگری مالی را می‌توان جهت فراهم کردن اطلاعات لازم برای ارزیابی وضعیت مالی و بنیه اقتصادی بنگاه گزارشگر، ارزیابی عملکرد و توان سودآوری، ارزیابی چگونگی تامین مالی و مصرف وجوه نقد، ارزیابی چگونگی ایفای مسوولیت مباشرت مدیریت و انجام تکالیف قانونی و فراهم آوردن اطلاعات مکمل برای درک بهتر اطلاعات مالی ارائه‌شده و پیش‌بینی وضعیت آتی بیان کرد. استفاده‌کنندگان از گزارش‌های مالی عبارتند از: سرمایه‌گذاران بالفعل، سرمایه‌گذاران بالقوه، اعطاءکنندگان وام، اعتبار و سایر تسهیلات مالی، فروشندگان کالا و خدمات، مشتریان، مدیریت، کارکنان، دولت، جامعه (بورس اوراق بهادار، مقامات قانونی و قضایی، مشاوران مالی و مجلات حسابداری، مدیریت و اقتصادی). هر چه‌قدر کیفیت گزارش‌های مالی افزایش یابد و از استانداردها و ضوابط معتبر در تهیه و حسابرسی گزارش‌ها استفاده شود، اعتماد استفاده‌کنندگان اطلاعات افزایش و ریسک اطلاعات کاهش خواهد یافت و بر قیمت سهام تاثیر مثبت خواهد داشت. براساس جزء «ج» الزامات واگذاری بند «ج» سیاست‌های کلی اصل ۴۴ (ابلاغیه مقام معظم رهبری)، جهت تضمین بازدهی مناسب سهام شرکت‌های مشمول واگذاری، باید اصلاحات لازم در خصوص بازار، قیمت‌گذاری محصولات و مدیریت مناسب براساس قانون تجارت انجام گیرد. عنصر با اهمیت دیگر در ارزیابی سهام، ریسک اطلاعات است که با کیفیت گزارش‌های مالی مرتبط است. هرچه‌قدر کیفیت و شفافیت گزارش‌های مالی افزایش یابد و از استاندارد‌ها و ضوابط معتبر در تهیه و حسابرسی گزارش‌ها استفاده شود، ریسک اطلاعات کاهش خواهد یافت و بر قیمت سهام تاثیر مثبت خواهد داشت.
باید توجه داشت که گزارشگری مالی فراتر از صورت‌های مالی است و سایر ابزارهای اطلاع‌رسانی مانند گزارش هیات‌مدیره، گزارش‌های ادواری و اطلاع‌رسانی اینترنتی را شامل می‌شود.
همچنین باید توجه داشت که روش‌های حسابداری، پیامد اقتصادی دارد و موجب انتقال ثروت از یک گروه به گروه دیگر می‌شود. بنابراین این روش‌ها باید به گونه‌ای تنظیم شوند که تعادلی بین سهامداران و سپرده‌گذاران فعلی و آتی و نیز دولت (مالیات) ایجاد شود. یکی از عوامل مهم توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه، استفاده از نظام‌های حسابداری به عنوان نظامی اطلاعاتی است. ایجاد این نظام قدم مثبتی در راه توسعه اقتصادی این کشورها است. بررسی سیر تحول حسابداری در دنیا نشانگر این واقعیت است که رابطه تنگاتنگی بین پیشرفت و توسعه اقتصادی هر کشور و توسعه حسابداری و حسابرسی در آن کشور وجود دارد. در حقیقت می‌توان نتیجه گرفت که تاریخ حسابداری، انعکاسی از تاریخ تجارت صنعت در دولت‌ها است.
در بازار سرمایه قوانین و مقررات تدوین شده‌ای وجود دارد؛ ولی آنچه مهم است نحوه اجرای این قوانین است که در بعضی موارد به علت غیرشفاف بودن آنها و همچنین عدم تشخیص علت چنین اتفاق‌هایی، ناکارآمد هستند. بنابراین در چنین مواردی تعهد بر اجرای قوانین و همچنین شفاف‌تر کردن آنها، می‌تواند راهگشا باشد. قانون افشای اطلاعات شرکت‌ها در کمترین زمان ممکن با بستن نماد شرکت‌هایی که از این قانون پیروی نمی‌کنند، می‌تواند شفافیت اطلاعاتی را افزایش دهد. شبکه‌ای کردن اطلاعات شرکت‌ها از طریق ابزار‌هایی چون اینترنت و رسانه‌های جمعی و از همه مهم‌تر گسترش فرهنگ به‌کارگیری و استفاده از این ابزارها، می‌تواند از انباشت اطلاعات محرمانه و خاص در شرکت‌ها بکاهد و قدرت عکس‌العمل دارندگان اطلاعات خاص را تقلیل دهد.
نتیجه‌گیری
انتشار صحیح و به موقع اطلاعات بازار، موجب ایجاد ذهنیت مثبت نسبت به برقراری عدالت در بازار، ثبات و انسجام بیشتر آن می‌شود. بهبود شفافیت بازار، به نوبه خود موجب افزایش رقابت بین فعالان بازار می‌شود و مناسبات موجود میان اعضای بازار و سرمایه‌گذاران را تقویت و امر نظارت و اجرای قوانین را آسان می‌کند. شفاف‌سازی در بازار به مفهوم دسترسی گسترده به اطلاعات در رابطه با فرصت‌های جاری انجام معامله و همچنین معاملاتی که به تازگی روی داده‌اند، است.
با تغییرات عمده و ساختاری که در شرایط کسب و کار به وجود آمده و ادامه خواهد یافت و تغییرات اساسی که در انتظارات استفاده‌کنندگان از گزارش‌های مالی ایجاد شده، نقش مدیران در آینده با تحولات چشمگیر روبه‌رو خواهد بود و به تبع این تحولات، نقش آنان از پیچیدگی و اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد. در چنین شرایطی مدیران به عنوان وجدان بیدار سازمان باید با رعایت اخلاق حرفه‌ای و حفظ امانتداری بتوانند گزارش‌های شفاف و اتکاپذیر به همه استفاده‌کنندگان از اطلاعات مالی، به ویژه سهامداران ارائه کنند. در عین حال باید در همه عرصه‌های فعالیت بنگاه حضور فعال داشته باشند و به عنوان عضو موثر تیم راهبری بنگاه به تحقق هدف‌های سازمان و تامین انتظارات ذی‌نفعان مختلف و در راس آن سهامداران، ایفای نقش کنند. آنگاه می‌توانند از این ظرفیت برخوردار باشند که با احاطه به دانش و آموزه‌های مختلف بازاریابی، مدیریت منابع انسانی، بازار سرمایه، حوزه دانش مالی، تکنولوژی اطلاعات و غیره به نقطه پیوند اجزا و عناصر سازمان با یکدیگر و ارتباط بنگاه با محیط پیرامون خود تبدیل شوند. لازم است مجددا بر این مطلب تاکید شود که راه اصلی مبارزه با فساد در بازار سرمایه وجود شفافیت در گزارشگری مالی است که منحصرا از طریق رعایت استانداردهای حسابداری و رعایت قوانین و مقررات و ... منتشر شده توسط مراجع تدوین‌کننده حاصل می‌شود و احراز آن مستلزم اتکا به صورت‌های مالی حسابرسی شده توسط حسابرسان صلاحیت‌دار و دارای استقلال اخلاقی و اقتصادی است. افشای اطلاعات مالی یک دایره از دولت، بستانکاران، سرمایه‌گذاران و کارکنان را در برمی‌گیرد.
افشای به موقع اطلاعات مربوط از تغییر چشم‌انداز آتی شرکت جلوگیری می‌کند و به سرمایه‌گذاران اطمینان بیشتری نسبت به اطلاعات مالی در دسترس می‌دهد. ماهیت داده‌های افشا شده تا حدودی بستگی به ماهیت مدل‌های تصمیم‌گیری سرمایه‌گذار دارد. میزان داده‌های افشا شده از طریق استانداردهایی مثل مربوط بودن و قابلیت اتکا داشتن تعیین می‌شوند. باید یادآور شد که سیاست‌های حسابداری مورد استفاده شرکت، تاثیری بر قیمت سهام شرکت ندارد مشروط بر آنکه این سیاست‌ها تاثیری بر جریان‌های نقدی نداشته باشد و سیاست‌های به کار برده شده، افشا شوند. گسترش فزاینده و پیچیدگی فعالیت‌های اقتصادی از یک سو و لزوم فراهم آوردن اطلاعات دقیق و وسیع برای برآورده کردن نیازهای متضاد گروه‌های استفاده‌کننده از سوی دیگر، مستلزم تدوین و ابداع روش‌ها و راه‌حل‌های نوین حسابداری و تسریع در دگرگونی شیوه‌های متعارف شده است. همچنین تاکید بازارهای سرمایه ‌بر انتشار اطلاعات در زمان مناسب و به طور یکسان است تا کلیه استفاده‌کنندگان به اطلاعات دسترسی یکسان و همزمان بر آن داشته باشند و در نتیجه معاملات بر مبنای اطلاعات درونی و معاملات براساس شایعه کاهش یافته و استفاده از این اطلاعات گسترده شود. به همین منظور اغلب بازارهای سرمایه مقررات و ضوابطی را برای انتشار اطلاعات بر شرکت‌های پذیرفته شده در آن بازار سرمایه حاکم کرده‌اند. در این راستا سازمان بورس و اوراق بهادار نیز با وضع مقررات و ضوابط انتشار اطلاعات مالی، سعی در روشمند کردن و هماهنگ‌سازی گزارشگری مالی کرده است.
به طور خلاصه و براساس بحث‌های عنوان شده در این نوشته، پیشنهادهای زیر جهت شفاف‌سازی بازار سرمایه ایران ارائه می‌شود: اجرای کامل قوانین و مقررات با تاکید بر لزوم شفافیت اطلاعات، ایجاد شرایط رقابتی در بازار و کاهش تصدیگری دولت در اقتصاد ملی از طریق عرضه سهام شرکت‌های دولتی یا نیمه‌دولتی به بخش‌خصوصی، با رعایت ضوابط و مقررات که مهم‌ترین عامل در جهت رقابتی کردن فعالیت بورس اوراق بهادار است، ایجاد تنوع در دارایی‌های مالی: عمده‌ترین دارایی مالی در بورس اوراق بهادار تهران، سهم است. گرچه در چند سال اخیر،‌ با انتشار اوراق مشارکت، نوع جدیدی از دارایی‌های مالی ایجاد شده ولی افزایش تنوع در دارایی‌های مالی برای پاسخگویی به سلیقه‌های متنوع سرمایه‌گذاران در بازار، امری اجتناب‌ناپذیر است و این امر باعث تحقق کارآیی بازار و توسعه آن خواهد شد، ایجاد و افزایش موسسات فعال و مرتبط با بازار سرمایه، ارتقای سطح بینش و آگاهی جامعه در مورد فعالیت بازار سرمایه، همکاری بورس اوراق بهادار کشور با بورس‌های بین‌المللی و جهانی و کاهش تاثیر مسائل سیاسی و اقتصادی بازار سرمایه جهت جلوگیری از بزرگ‌نمایی و شایعه‌پردازی.
در این میان صدا و سیما به عنوان رسانه ملی کشور نقش مهمی در گسترش فرهنگ سرمایه‌گذاری دارد.
منابع: در روزنامه دنیای اقتصاد موجود است
*عضو هیات علمی گروه حسابداری دانشگاه مازندران
**دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری دانشگاه مازندران